یادداشتهای اسکارلتِ خسته (23) اسکارلتِ خسته 1404/1/5 روی ماه خداوند را ببوس مصطفی مستور 3.5 145 نظر بروبچه های بهخوان منو به خوندن این کتاب ترغیب کرد. خیلی خیلی تعریف شنیدم ازش و واقعا فوق العاده بود من عاشق شخصیت و زندگی عجیب سایه شدم و علیرضا 0 5 اسکارلتِ خسته 1404/1/1 علی از زبان علی محمد محمدیان 4.7 39 خیلی روان خیلی مستقیما از زبون خود امیر المؤمنین هرآنچه براشون اتفاق افتاده رو میخونی بر این همه رقت و صفای قلب، وجدان،انسانیت و اینهمه مظلومیت سلام و درود میفرستم 0 4 اسکارلتِ خسته 1403/12/21 انسان در جست و جوی معنا ویکتور امیل فرانکل 3.9 120 قبل خوندن به گمانم میومد که این کتاب باید روانشناسی زرد و این داستانها باشه تا اینکه از زبون بقیه به گوشم خورد که ن! این کتاب یه فرق اساسی با بقیه نظریه ها و کتابای روانشناسی داره،اونم اینکه این نظریه از دل رنج بیرون اومده،با گوشت و پوست خودش هر آنچه گفته رو احساس کرده ،راهی برای پذیرش رنج پیدا کرده و معنای زندگیش رو شکل داده این نظریه زرد و فانتزی، شعار و حرف تو خالی نیست،این نظریه از دل درد بیرون اومده. اشک ریختم،خیلی اشک ریختم و متأثر شدم. یه ستاره کم دادم به این دلیل که بیشتر دوست داشتم از خاطرات نویسنده بخونم،ولی خلاصه بود انگار . بیشتر به صحبت درباره لوگوتراپی پرداخته شده بود. خوشحالم از خوندنش 0 3 اسکارلتِ خسته 1403/12/18 شما که غریبه نیستید هوشنگ مرادی کرمانی 4.4 63 جز اسم کتاب و نویسنده هیچی ازش نمیدوستم،اول که شروع کردم خوندن،گفتم خب خوبه،یه رمان جلومه از یه پسربچه و شیطناش،و کلی توصیفای جزئیِ قشنگ قشنگ از طبیعت،از پدر بزرگ،مادربزرگ،زندگی تو روستا،از همه چی یه کمی جلوتر که رفت ،حس عجیبی داشتم،احساس کردم اینهمه جزئیات نزدیک به واقعیت نمیتونه صرف یه رمان خیالی باشه،نمیتونه اسم پسربچه داستان هوشو باشه ،همنام نویسنده!( اینجا هم نفهمیدم😅) سرچ زدم و دیدم بعله ،زندگینامه هوشنگ مرادی کرمانی جلومه :) ذوق کردم ،شناختی از این نویسنده نداشتم و کتاباشم خیلی دوست نداشتم. همیشه تو بچگی، قصه های مجیدو که میدیدم برام سوال بود چطوری میشه این بچه فقط با یه بی بی زندگی میکنه؟پس پدر و مادر و فامیلاشون کجان؟ نمیتونستم باهاش کنار بیام این کتابو که خوندم فهمیدم میشه💔 میشه که آدم فقط با بی بی ش زندگی کنه بارها و بارها از سختیهایی که هوشو کشیده بود اشک ریختم، حیرت کردم از سختی ها و سرسختی هاش خوشحالم که پایان این کتاب تو واقعیت خوش بود،پایان این کتاب، هوشو شده بود هوشنگ مرادی کرمانی 2 33 اسکارلتِ خسته 1403/11/11 فاطمه علی است: داستان هایی کوتاه از بلندای سبک زندگی حضرت صدیقه طاهره (ع) و امیر مومنان (ع) علی قهرمانی 4.4 20 لطیف خیلی لطیف خیلیم جمع و جور و کوتاه ولی لطیف هر چی بگی لطیف😁😁😅😅😅 2 16 اسکارلتِ خسته 1403/11/7 نگاهی به رابطه عبد و مولا علیرضا پناهیان 4.6 26 عمیق سنگین تاثیر گذار 0 6 اسکارلتِ خسته 1403/11/7 دلایلی برای زنده ماندن مت هیگ 3.8 34 این کتاب اشکمو درآورد چون روایت بیماریه ممکنه برا همه جذاب نباشه اما خالی از لطف نیست برا هیچکس 0 9 اسکارلتِ خسته 1403/10/25 باباگوریو اونوره دو بالزاک 4.1 41 دیروز پریروز یه آقایی داشت تو تلویزیون صحبت میکرد میگفت بچه ها باید تو محبت به پدر و مادر ترمز نداشته باشن،حد و حدود و اینا نذارن،بی دریغ محبت کنن ولی پدر و مادر باید پاشونو بذارن رو ترمز،نباید غرق محبت بچه ها شن،بنده محبت بچه ها شن آخر کتاب و حرفای آخر باباگوریو منو یاد این جمله ها انداخت.... دلم سوخت براش دلم سوخت... 0 0 اسکارلتِ خسته 1403/10/6 پاییز از پاهایم بالا می رود لیلا صبوحی خامنه 3.4 7 اول عاشق اسمش شدم شخصیت اول داستان برام دوست داشتنی بود لحنش قشنگ بود دیگ زیادی ولی فکر میکرد 😬 منفی باف بود و خیلی خیالپرداز برا همین ستاره کم دادم، معلم بودن تو روستا، تو زمستون و برف و سرما رو دلم میخواد تجربه کنم🥶 منو یاد رمان توپچنار مینداخت ... 0 3 اسکارلتِ خسته 1403/10/1 غول مدفون کازوئو ایشی گورو 3.7 28 به جند دلیل کتاب رو دوست نداشتم ۱_فانتزی پسند نیستم و رئالیسم جادویی رو خیلی خوش ندارم مگر موارد خیلی چشم گیرِ استثنایی ۲_خیلی طولانی بود خیلی ،و فونت ریز و پری هم داشت. ۳_شخصیت زن داستان ینی بئاتریس اصلا یه دلم نمینشست و رو مخم بود، نمیدونم شاید به علت شباهت ویژگی های منفیش به خودم؛انکار نمیکنم 🫠😄 خوشحالم تموم شد بالاخره البته ناگفته نمونه بعضی موقعیت هاشم واقعا دوست داشتم ،مثل صحنه جنگ ویستان و سرگوین 0 2 اسکارلتِ خسته 1403/9/7 از پشت میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری امین تویسرکانی 0.0 71 تا حالا زاویه دید یه قاضی رو ندیده بودم و چیزی ازش نمیدونستم اصولا جدیت مسائل حقوقی بالاست و هیچوقت علاقه ای نداشتم و نزدیکشون نمیشم. اما طنز محتوا و دیدن جنبه های جدیدی از ماجرا واقعا منو جذب کرد جوری که تا آخر کتاب لذت بردم. 0 4 اسکارلتِ خسته 1403/8/21 ایهام سیدحسام الدین رایگانی 2.9 35 حال و هوای بچه های ادبیات برام دلچسب بود؛ احساسات شخص اول داستان خیلی رقیق و دوست داشتنی بود؛ طوری که دلم نمیومد کنار بذارمش ستاره کم دادم چون از یه جایی به بعد همون اوایل داستان تقریبا،فهمیدم قضیه از چه قراره و این قابل پیش بینی بودن پایان ،یه نوع دست کم گرفتن مخاطب به حساب میاد بنظرم و خلاصه دست کممان بگیرند خوشمان نمی آید 0 4 اسکارلتِ خسته 1403/8/8 رشد علی صفایی حائری 4.5 106 حرفای کتاب جدید بود برام قلم نویسنده جدید بود ذره ذره خوندمش تا دیر تموم شه🥲 0 12 اسکارلتِ خسته 1403/7/27 از ترس تنهایی امیلی گیفین 2.7 11 شخصیت محبوبی در این رمان ندیدم. نوجوون که بودم رمانای کلاسیک اروپایی رو میخوندم و دوسشون داشتم. تصویرسازی ها،حال و هوا،و اینکه شخصیت های داستان یه پاکی و سادگی خاصی داشتن... باهاشون همراه میشدم. گریه هاشون،خنده هاشون،وصالشون،فراقشون و خلاصه همه چیشون برام مهم بود. با خوشحالی شون خوشحال میشدم و با غم شخصیت اول داستان غمم میگرفت. آرزوم پایان خوش کتاب بود و اینکه خوشبختی و حال خوبشونو ببینم و خلاصه خیالم راحت شه .🥲 شخصیت اول این داستان برام منفور بود،تا آخرین لحظه... لحظاتی که به خودش حق میداد بهش حق نمیدادم،وقتی خوشحال بود ناراحت میشدم و وقتی ناراحت بود خوشحال! از این بدتر اینکه شخصیت های دیگه داستان هم چنگی به دل نمیزدند! دریغ از شخصیتی که بتونه ذره ای تو دل آدم جا بازکنه! فضا تاریک بود برام،آدما سنگدل و بی منطق و بی رحم شده بودن نویسنده بی رحم شده بود. و این نمود حال و هوای همین عصره دیگ از اون شخصیتای خوش قلبِ پاکِ مهربون خبری نیست و این کثافتی بود که با روحیه ام سازگار نیست و برام غیر قابل تحمله... 0 4 اسکارلتِ خسته 1403/7/22 بامداد خمار فتانه(پروین) حاج سیدجوادی 3.6 78 یه دلِ سیر گریه کردم 5 3 اسکارلتِ خسته 1403/7/4 پری دخت: مراسلات پاریس طهران حامد عسکری 3.7 123 لطیف خیلی لطیف این لطافت مدیون زیبایی ادبی و پاکی قلب نگارنده های این نامه ها بود یه ستاره کم دادم چون یه جاهایی پریدخت رو مخم بود دیگ😐😅 میفهمم که حالات و افکار زن اون دوره رو نویسنده داشت نشون میداد ولی خب دیگ این دختر زیادی خودشیرین بود😬🥲 0 7 اسکارلتِ خسته 1403/6/26 جانستان کابلستان: روایت سفر به افغانستان رضا امیرخانی 4.3 82 با این کتاب یه جاهایی خندیدم و یه جاهایی گریه کردم راستش قبل از این چیزی از افغانستان جز قاچاقی رد کردن آدما و جنگ و مواد و نمیدونم این چیزا نشنیده بودم دنبال بیشتر دونستن درباره اشون هم نبودم. تصور مثبتی نداشتم حقیقت خوشحالم از خوندن این کتاب و اینکه میخوام بیشتر درباره این سرزمین بدونم... خوندن این کتاب تو جو این روزای جامعه و تصویر این روزامون از مردم افغان،خالی از لطف نیست... 1 35 اسکارلتِ خسته 1403/6/24 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.0 380 خوشحالم از خوندن این کتاب یه ستاره کم دادم چون زود تموم شد... دلم میخواست بدونم در ادامه برای این مرد بی نام و نشونِ خیال پرداز چه اتفاقاتی میوفته🥲 0 14 اسکارلتِ خسته 1403/6/16 قمارباز فیودور داستایفسکی 3.9 164 قمارباز رمانی بود که خیلی برای خوندنش اشتیاق داشتم،دوست داشتم بدونم قمار چیه ،قماربازا چیکار میکنن و زندگی از دید یه قمار باز چه شکلیه؟و داستایفسکی در این زمینه میخواد چی بگه و چطوری نگاه میکنه کتابی بود که هر صفحه ای که ازش میخوندم نسبت به ادامه داستان مشتاق بودم و کسل نشدم ،شخصیت اصلی داستان راستش منو یاد شخصیت بیگانه کامو مینداخت ،چون تا حد زیادی زندگی کردن براش بی معنی بود،البته نه به اندازه بیگانه 😬 بنظرم میاد از اونجایی که ماهیت قمار هیچ دستاویز و ابزار منطقی و از روی حساب و کتاب رو نمیپذیره و طبق شانس و پیشامد پیش میره،آدمایی هم که سراغش میرن همین ویژگی رو دارن هیجانی تصمیم میگیرن و بدون فکر جلو میرن،و هنگام لزوم قدرت تصمیم گیریشونو از دست میدن این ادراک و برداشت شخصیم بود و تاکیدی روی درست بودنش ندارم... خوندن این کتاب خالی از لطف نیست 3 9 اسکارلتِ خسته 1403/6/8 جین ایر شارلوت برونته 4.2 158 تقریبا اواسط داستان بودم که چندبار خواستم یادداشت بنویسم و توصیه اکید کنم به نخوندن این کتاب نه شخصیت زن و نه شخصیت مرد داستان اصلا برام دلچسب نبودن،حرفاشون ،رفتارشون هیچکدوم و اینکه بنظرم کاملا روشن بود آخر داستان چی میشه و همین با نظرم کلافه کننده بود تا اینکه حدود دویست صفحه آخر واقعا همه چیز عوض شد ،روند داستان خیلی جذاب و غیرقابل پیش بینی شد طوری که باعث شد تقریبا بدون وقفه بخونمش از اینکه خوندمش پشیمون نیستم و شخصیتهای این داستان برام دوست داشتنی شدن 0 8