یادداشت‌های نوشین‌دخت (42)

چگونه گورخر راه راه شد؟ و سایر داستان های داروینی من درآوردی
          از خوندن کتاب‌های داستانی و رمان خسته شده بودم و دلم می‌خواست ژانر دیگه‌ای از کتاب رو تجربه کنم. به پیشنهاد رعنا یکی از کتاب‌های این مجموعه‌ی جالب و عجیب نشر نو به ترجمه‌ی آقای فیض‌الهی رو انتخاب و شروع به خوندن کردم.
آقای گراسه یک نویسنده‌ی باهوش و بامزه است. می‌گید چرا؟ چون در انتخاب فصل‌های ابتدایی کتاب و لحن و نگارش به شدت زیرکه. فصل اول رو به موضوعی بسیار عجیب و درعین حال ترسناک و جالب اختصاص داده تا شما درگیر محتوا و جذبش بشید و خب من که به دام افتادم.
کتاب در کل شامل ۴ بخشه که 
تو بخش اول یکسری اطلاعات تکاملی درمورد کفتار، زرافه، غزال و گورخر می‌ده، 
در بخش دوم یکسری الگوهای رفتاری پیچیده و شگفت‌انگیز جانوران رو مطرح می کنه مثل دیکتاتوری فیل‌ها در برابر دموکراسی بوفالوها که برای من خیلی جالب بود.
بخش سوم به قول خودش چند نکته از پدیده‌های شگفت‌انگیز زیست‌شناختیه که با دونستنش چشم و چراغ هر مجلسی می‌شید.
و تو بخش آخر درباره انسان، رابطه و تعاملش با طبیعت صحبت می‌کنه.

در کل کتاب بسیار دوست‌داشتنی‌ای بود و تجربه‌ی خیلی خوبی رو برام رقم زد و قطعا سایر کتاب‌های این مجموعه رو هم خواهم خواند.
        

54

بازمانده روز
          داستان استیونز، پیش‌خدمتی که سال‌های زیادی در خدمت یکی از اشراف انگلیسی بوده است و بعد از جنگ و فوت اربابش به خدمت یک ارباب آمریکایی پولدار درآمده و به پیشنهاد ارباب جدیدش به استراحت و سفری چند روزه می‌رود و در این سفر از خاطرات سال‌های پیش‌خدمتی‌اش برای ما می‌گوید.

از نثر کتاب هر چی بگم کم گفتم. ترجمه‌ٔ اعجاب‌انگیز نجف دریابندری و پیش‌گفتاری که نوشته بود واقعا معرکه و خواندنی است. 
این کتاب برام یک جورهایی حس تناقض داشت. یعنی باوجودی که از خوندنش لذت می‌بردم ولی برام خسته‌کننده بود.
از لحاظ روانی خسته می‌شدم چون نمی‌تونستم شخصیت اصلی کتاب رو درک کنم، از دست حرف‌ها و کارهاش عصبانی می‌شدم و برام شخصیتی حوصله سر بر و تو مخ بود. نمی‌تونستم با شخصیت در چهارچوبش کنار بیام و هر لحظه ازش انتظار داشتم کاری کنه یا حرفی بزنه که غیرمتعارف و خارج از چهارچوب‌هاش باشه. ولی تا آخر همون‌قدر خشک و یبس موند. 
بعضی‌وقت‌ها واقعا نمی‌فهمیدم برای حفظ به اصطلاح تشخّصی که ازش حرف می‌زد چقدر می‌تونست ماشینی و رباتی بشه. و چقدر آدم بودن( خطا کردن، احساس و هیجان داشتن، اندیشیدن و پاسخ دادن و...) رو به دور از تشخّص در نظر بگیره.
ولی خب همین اتفاق رو ستایش می‌کنم چون نویسنده و مترجم هر دو با تمام توان این حس خشکی، مبادی آدابی، چهارچوب‌مندی و... رو در تک‌تک کلمات و جمله‌های کتاب متبادر می‌کردن.
        

36