یادداشتهای ساجده جعفری (96)
1403/11/27
وقتی بخشی از مردم و ارتش آزاد سوریه ، در اعتراض به سیاستهای بشار اسد، به اقدامات مسلحانه علیه دولت روی آوردند، کشورهای آمریکا و قطر و عربستان و ترکیه ، از آب گل آلود ماهی گرفتند و گروههای افراطی و تروریستی را از کشورهای مختلف مثل پاکستان و افغانستان و چچن و ایغور چین و .. به داخل سوریه پمپاژ کردند و اسلحه و پول فراوان دراختیارشان گذاشتند تا به بهانه ی مبارزه با دولت بشار، زیرساختها و جمعیت سوریه را نابود کنند. طوری شد که پس از سال اول جنگ داخلی سوریه، بیشترین کشته از مردم عادی و ارتش آزاد و نیروهای بشار اسد ، توسط داعش صورت گرفت. داعش بمب های بشکه ای که حاوی ۵۰۰ کیلو تی ان تی بود و در زیرش چاشنی وجود داشت از ارتفاع ۳۰۰۰ پایی روی ساحتمانهای بتنی سوریه می انداخت. این بمبها باعث می شدند، حجم وسیعی از سیمان و خروارهای سمی ساختمانی وارد ریه ی اهالی ساختمانها بشود و افراد بیشتر از آنکه از انفجار فوت کنند، در اثر خفگی فوت می کردند. نویسنده،عضو سازمان پزشکان بدون مرز است و حدود دو هفته هم در غزه بوده است اما آنقدر شرایط غیر قابل تحمل بوده که نتوانسته دوام بیاورد و آنجا را ترک کرده. وی در کتابش می گوید اسرائیل به هیچ یک از قوانین بین المللی در رابطه با سازمانهای بشردوستانه ازجمله صلیب سرخ پایبند نیست و سربازانش رسما ما را دیوانگانی که مستحق مرگ هستند، می دانستند. وی، صادقانه تمام تجربیات خودش را در اختیار پزشکان قرار می داده و اکنون هم بنیاد دیوید نات برای آموزش جراحی تروما به جراحان عمومی تلاش می کند. وی یک دورگه ی بریتانیایی برمه ای هست و علاوه بر مهارت جراحی، خلبان هواپیما نیز هست . داستانهای مهیجی از جراحی هایش با جزئیات بیان می کند که هر کسی را به وجد می آورد هم ترجمه ی کتاب عالی بود و هممتن اصلی پربار و بدون جزئیات خسته کننده. به من اعتماد به نفس و انگیزه داد تا راهی را که شروع کردم برای سامان دادن به وضع نازحین سوری، به پایان برسانم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/7/11
اولین دست نوشته های شهید چمران در لبنان بر می گردد به سال ۱۹۶۷ که به شمسی می شود ۱۳۴۶. نه انقلاب اسلامی شکل گرفته بود و نه جمهوری اسلامی ایران برپا شده بود. شهید دکتر مصطفی چمران، در اوج مدارج علمی و دانشگاهی در آمریکا وقتی خبر مبارزه لبنانی ها را با رژیم جعلی اسرائیل می شنود با آرزوی آزادی قدس شریف از هر آنچه از دار دنیا از تعلقات و خواسته ها بوده دست می کشد و به لبنان سفر می کند. در واقع از هر سوی جهان آزادگانی برای این رهایی به این منطقه می شتابند. این خیلی مهم است که بدانیم و به دیگران هم منتقل کنیم که قدمت تجاوز و تعدی اسرائیل به سرزمین های فلسطین و قدمت تعدی و دست درازی اش به کشورهای همسایه که با حضور او به مخالفت برخاسته بودند بیش از تولد و عمر حکومت اسلامی ماست... 7 می ۱۹۶۷ ( ۱۳۴۶) « عازم برج حمود شدم. ماه هاست که منطقه در محاصره است. کسی نمی تواند از منطقه خارج شود. هر روز عده ای از مسلمانان در گذار این منطقه کشته می شوند. فقر و گرسنگی بیداد می کند، شاید نود درصد مردم، از این منطقه طوفان زده گریخته اند. شهری بمباران شده، مصیبت زده، زجر دیده. شب و روز مورد تجاوز و بمباران! به امر امام موسی صدر، مامور شدم که به منطقه بروم و مقداری آرد، برنج و شکر و احتیاجات دیگر را تقسیم کنم.... ... ۲۲ اکتبر ۱۹۷۱ (۱۳۵۰) امروز، حوالی ظهر، دو هواپیمایی میراژ اسرائیلی از ارتفاع کم، در حالی که دیوار صوتی را می شکست، از روی مدرسه گذشت. تمام شیشه های ساختمان به لرزه درآمد. گویا انفجاری رخ داده باشد، همه شاگردان به خارج ریختند.... البته این اولین باری نیست که هواپیماهای اسرائیلی در بالای سر ما حاضر می شوند. چه بسیار که دود سفید هواپیماهای اسرائيلی آسمان صور را منقوش می کند و یا صدای شکننده هواپیماها از ورای ابرها باعث اضطراب می شود... ...چند روزی است که در مرزهای جنوب خبری نیست... قبل از آن صدای انفجار همیشه به به گوش می رسید و معلوم بود که اسرائیلیان با توپ و هواپیما دهکده ها یا پایگاه های فداییان را می کوبند. صدای انفجار از چند کیلومتری به خوبی به گوش می رسید و در و دیوار مدرسه را می لرزاند و هر چند روزی یکی از شهدا را از مرز می آورند و با مراسم مخصوص به خاک می سپردند. مراسم دفتن شهدا دیدنی است. زنان مرثیه می خوانند، مردان سرود یا قرآن می خوانند و فداییان به آسمان شلیک می کنند.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.