یادداشت ساجده جعفری

        خلاصه کردن هشت روز سفر در یک کتاب هنر، می خواهد که قلم روان خانم ابراهیمی از پس آن برآمده. 
به دلیل اعضای مسافر که پزشک بودند، کتاب را شروع کردم تا راهنمایی برایم در سفرهای جهادی بعدی ام باشد اما نگاه یک نویسنده ، فرق می کند و نتوانست مرا به هدفم برساند. 
اینکه چطور ، امام موسی صدر از یک سری مردم ترسو و تحقیر شده، توانست مردمی منسجم، شجاع و عزتمند بسازد ، برایم سوال است و باید برای فهمیدنش از شهید چمران و امام موسی صدر بیشتر بخوانم.‌
 سه جا حالم دگرگون شد؛ یکی قصه ی شهید رانی برّی و اسارت او و همسر ایرانی اش توسط اسرائیل ، دوم، قصه ی" آس "از  شکنجه و مرگ "ای" در بوسنی،  سوم ، حرفهای جلال الدین فارسی بر ضد امام موسی صدر که این آخری مرا یاد حرفهای شمخانی برضد شهید متوسلیان انداخت. 
هرکس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا، دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند، حرفی نیست
از دوست بپرسید چرا می شکند؟  
بعدتر ، در اینترنت جستجو کردم و تا حدی فهمیدم چرا یاسر عرفات با امام موسی صدر اختلاف داشته؟ 
چرا  برخی اعضای حماس در سوریه، طرف داعش ایستاده؟ 
هنر رهبری در جمهوری اسلامی این بوده که بین گروه‌های متنوع مسلمان در محور مقاومت، همبستگی ایجاد کند. 
شهید سید حسن نصرالله، مهمترین عامل و فرمانده در موفقیت این پروژه و ایجاد وحدت بودند.
عرفات ، مشی مشابه رفسنجانی داشته و امام موسی صدر نمی توانسته تکبر او در برابر مسلمانان و ضعفش در مقابل دشمنان را بپذیرد. امام خمینی بخاطر حفظ وحدت در جهت آزادسازی فلسطین، ارتباط با عرفات را لازم می دانسته چون آن موقع کس دیگری نبوده که رهبری فلسطینی ها را بر عهده بگیرد. با گذشت زمان ، یاسر عرفات، ارتباطش را حتی با ایران هم سست کرد. 
امام موسی صدر می خواست شیعیان لبنان را آزادی و استقلال ببخشد. سنی ها بخصوص فلسطینی های پناهنده در لبنان، تا وقتی منافعشان ایجاب می کرد،  طرفدار شیعیان بودند اما در موقع خطر، فرار می کردند. 
امام موسی صدر می خواست کاری کند که قدرت شیعیان در درون خودشان باشد نه وابسته به هیچ گروه دیگری. 
 
      
80

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.