یادداشت‌های مهیار امیرمیاندرق (39)

          سومین کتاب بالای ۵۰۰ صفحه ای که از داستایوفسکی خوندم.
اولای کتاب طبق معمول خسته کننده بود.(البته اینکه خود داستایوفسکی گفته این مدلی نوشتم که اونایی که ارزش کتاب رو متوجه نمیشن همون اول ول کنن و برن.)
خلاصه که این پیرمرد روس آروم آروم شما رو میندازه تو خط داستان، طوری که دیگه نمی‌تونید کتاب رو رها کنید.
داستان درباره سه‌برابر و یک خدمتکار  یا شایدم چهار برادر و پدری هوس ران که بچه هاش رو بقیه بزرگ کردن و الان که بزرگ شدن اومدن پیش پدر.
میشه گفت گره داستانی کتاب کلا تو کتاب اول نیست اما کتاب اول هم برای خودش حرف برای گفتن زیاد داره 
پس کتاب اول رو هم با دقت بخونید 
اما کتاب دوم که شروع میشه یکدفعه وقایع سرعت میگیره و تقریبا تو همون صد صفحه اول گره داستان شروع میشه.
ترجمه آقای شهدی رو خوندم و واقعا این ترجمه رو دوست داشتم و باهاش ارتباط گرفتم. البته فکر کنم ترجمه های بهتری ازش هم وجود داره ولی خب به بقیه ترجمه ها نگاه ننداخته‌ام.
خلاصه، داستان این کتاب اصلا اونجوری که پیش‌بینی میکنید پیش نمیره و خب ثمره سال‌های آخر عمر داستایوفسکی هم هست. 
فقط خوندنش حوصله میخواد ولی ارزشش رو داره...
        

1