یادداشت‌های Alexy Silver-Phoenix (44)

Harry Potter and the Philosopher’s Stone

10

صبحانه در تیفانی
کتاب در مو
          کتاب در مورد شخصیتی به نام هالی گولایتلی است و داستان از زبان همسایه و دوست او، باستر روایت می‌شود. کتاب شخصیت‌محور است پس انتظار اتفاقات هیجان‌انگیز در این کتاب نداشته باشید.
سال‌ها از آخرین برخورد هالی و باستر گذشته و خبر پیچیده که او در آفریقا دیده شده است. حالا با یک فلش‌بک داستان اصلی شروع می‌شود و تا پایان کتاب ادامه می‌یابد. شما در طی این فلش‌بک با یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین شخصیت‌های فرهنگ آمریکا آشنا می‌شوید. در کنار باستر به روح آزاد هالی غبطه می‌خورید و برای حماقتش افسوس. با مشکلات روانی او آشنا می‌شوید و تصمیماتش را درک می‌کنید. و در پایان کتاب همچون دیگران عاشقش شده و از او بیزار می‌شوید.
در مورد ترجمه‌ی کتاب باید بگویم خوب است ولی ادبی نوشته شده و این کمی برای این کتاب توذوق می‌زند. نکته‌ی دیگر هم اینکه اگر برایتان مقدور است حتما نسخه‌ی انگلیسی کتاب را بخوانید تا بهتر هالی را درک کنید.
از روی این کتاب یک فیلم کلاسیک هم با همین نام ساخته شده است. من در زمان نوشتن این یادداشت هنوز فیلم را ندیده‌ام ولی گویا فیلم تفاوت‌هایی با کتاب دارد منتها شهرتش از کتاب بیشتر است.
در پایان این کتاب را به کسانی پیشنهاد می‌کنم که برای لذت بردن از یک کتاب نیازی به اتفاقات هیجان‌انگیز ندارند. اگر شما هم با زندگی روزمره سرگرم می‌شوید این کتاب برای شما است.
        

35

جنگ پیرمرد
          کتاب با آغازی جذاب شما را درمی‌رباید و اگر حواستان نباشد ساعت‌ها صرف خواندن آن می‌کنید. در مجموع کتاب رمانی نه بلند و نه کوتاه است و در پنج یا شش نشست دو ساعته می‌توان آن را به پایان رساند. داستان با تولد هفتاد و پنج سالگی جان پری آغاز می‌شود و به حضور او در نیروی دفاعی مستعمرات می‌پردازد. ژانر کتاب علمی‌تخیلی است ولی از پیچیدگی‌های رمانی مثل تلماسه بهره نبرده است. در جاهایی که نیاز بوده توضیح داده شده و از توصیف دقیق صرف نظر شده است. کتاب طنز نرم و جالبی هم دارد که مخاطب را در میان تلخ‌ترین لحظات وادار به لبخندی دردآلود می‌کند. نکته‌ی دیگر که باید خاطرنشان شود این است که جنگ پیرمرد کتابی برای مخاطبین بزرگسال است و هرچند نمی‌توان به ترجمه‌ی آقای شهرابی ایرادی گرفت در برخی قسمت‌ها سانسور شده است. من این قسمت‌ها را به زبان اصلی خواندم و حقیقت این است که چندان حذفشان به روند داستان ضربه‌ای نزد. در مجموع جنگ پیرمرد را به هر مخاطبی پیشنهاد نمی‌کنم. اگر می‌خواهید ژانر علمی‌تخیلی را شروع کنید یا مخاطب این ژانر هستید و یا با طنز تلخ میانه‌ی خوبی دارید این کتاب برای شماست.
        

36

آوای یخ و آتش: نبرد پادشاهان 2

10

نغمه آتش و یخ: نبرد پادشاهان (کتاب اول)

31

پیرمرد و دریا
        گمان می‌کنم دریا شبیه‌ترین چیز به ماهیت این کتاب است؛ آرام و طوفانی، ژرف و زیبا. از یک و نیم سال پیش می‌خواستم این کتاب را بخوانم اما لیست مطالعه‌ام به شدت شلوغ و فشرده بود. زمانی که بالاخره سراغ پیرمرد و داستان زیبایش رفتم افسوس خوردم که چرا زودتر آن را نخوانده‌ام. شاهکار همینگوی لایه‌های زیادی برای فهمیدن دارد و هر چه به جلوتر می‌رویم تعداد این لایه‌ها بیشتر می‌شود. پیرمردی که پسرک را مانند پسر خودش دوست دارد و پسرک که او را همچون پدری برای خود می‌پندارد. پیرمردی که دریا را با چهره‌ی زنانه‌اش به یاد می‌آورد.  پیرمردی که شکارش را برادر خود می‌خواند. پیرمردی که عاشق دیماجیوی بزرگ است و از او صنمی برای خود ساخته که مشکلات عظیمش در برابر خار پاشنه‌ی او هیچ به شمار می‌آیند. پیرمرد هر لحظه‌ی داستان به ما صبر می‌آموزد. او به ما می‌گوید مهم نیست هدف چقدر دور از دسترس به نظر بیاید، با تلاش و پشتکار می‌توان به آن دست یافت. و در نهایت پیرمردی که به ما می‌آموزد گاهی زندگی با طنزی تلخ ما را به بازی می‌گیرد و با یک ماهی بزرگ‌تر از قایق و کوسه‌های گرسنه ما را درهم می‌شکند. داستان پیرمرد و دریا داستان زندگیست. داستان سختی‌ها و آسانی‌هاست. داستان به ما می‌گوید خوشی‌ها می‌توانند به غم و غم‌ها به شادی بدل شوند. و در پایان داستان با اشاره به گردشگرهای بیگانه چنین داستان را به پایان می‌رساند که هر نفر داستان خودش را دارد و بقیه شاید ذره‌ای از آن را درک نکنند.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

21

ویچر: دوران حقارت
موعد تحقیر
          موعد تحقیر رسیده است؛ برای گرالت، برای ینفر و بالاخره برای سیری. این کتاب قطعا کتاب بهتری از کتاب قبل بود. اما به عقیده‌ی من هنوز کیفیت کتاب دوم و اول را تکرار نکرد. در دومین جلد از حماسه‌ی ویچر و چهارمین جلد از مجموعه‌ی ویچر ما داستان سیری، گرالت و ینفر را می‌بینیم که بر حسب تقدیر باز با هم همراه و در نهایت هر کدام از هم جدا می‌شوند. این جلد از نظر پایان‌بندی بسیار بهتر از کتاب قبل عمل کرد و با اینکه داستان گرالت و ینفر نامعلوم باقی ماند چپتر مهمی از داستان سیری را در دو فصل شش و هفت به طور کامل به اتمام رساند. با شناختی که از ساپکووسکی در این چند کتاب به دست آورده‌ام به این نتیجه رسیدم جامپ زدن در داستان امضای اوست (همان‌طور که برای قتل عام سینترا این کار را کرد). این کار بسیار برای کم کردن تعداد صفحات کتاب موثر است و خواننده کمتر خسته می‌شود. در این کتاب حضور دندلاین خیلی کم بود ولی با توجه به اینکه این کتاب مطلقا در مورد سیری و گرالت و ینفر بود به نظر کار درستی می‌آمد. در نهایت هم اینکه من مثل جلدهای قبل ترجمه‌ی سایت دوران اژدها را خواندم و اگر به نسخه‌ی الکترونیکی علاقه‌مندید این ترجمه را پیشنهاد می‌کنم.
        

19

لافکادیو

20

ویچر: خون الف ها
          در مورد این کتاب بهترین توصیف آن است که بگویم همانند آن بخش از یک فیلم است که هیچ کدام دوست نداریم و کسل‌کننده است اما دیدنش برای فهمیدن اتفاقات جلوتر فیلم مهم و حیاتی است. کتاب تا حدود زیادی جذابیتی که در شمشیر سرنوشت ایجاد شده بود از دست می‌دهد و با توصیفات پیچیده مخاطب را گیج و سردرگم می‌کند. در اوایل کتاب این توصیفات تقریبا واضح و خوب بود اما بعد از فصل اول کتاب رو به افول گذاشت. نمی‌توان گفت کتاب بدی بود اما بدون شک عالی هم نبود. انگار خود نویسنده هم از نوشتن این بخش داستان خوشش نمی‌آمده و سریع می‌نوشته تا به قسمت جذاب آن برسد. تفاوت نویسنده‌ای مثل ساپکووسکی و مارتین در این موارد است. مارتین همه‌چیز را کامل می‌نویسد و انسجام داستان را حفظ می‌کند اما ساپکووسکی نمی‌تواند تعادل را در داستان برقرار کند. چنان که برای من آشکار شد این توصیفات گمراه‌کننده و نوشتن (یا در مواردی ننوشتن) صحنه‌های خسته‌کننده باعث شده ساپکووسکی به یک نویسنده‌ی درجه دو در ژانر فانتزی تبدیل شود. هرچند در فصل پایانی خون الف‌ها ایراد دوم تا حد زیادی برطرف می‌شود اما نوشدارو پس از مرگ سهراب است. نکته‌ی منفی دیگر این است که این کتاب در واقع تمام نمی‌شود! نه گرالت، نه سیری، نه ینفر و نه هیچ‌کس دیگر در پایان کتاب آن خاتمه‌ای که مناسب تمام شدن یک کتاب است را دریافت نمی‌کنند. با اینکه پنج کتاب دیگر برای خواندن باقی است اما امیدوارم این کتاب بدترین کتاب مجموعه باشد؛ چون اگر اینطور نباشد دیگر ویچر برایم یک مجموعه‌ی تراز اول نخواهد بود. به هر حال هرطور که بود کتاب به پایان رسید و باید دید که زمان حقارت، سرافرازی این مجموعه را با خود به ارمغان می‌آورد یا خیر.
        

18

ویچر: شمشیر سرنوشت
          برخلاف کتاب اول، این کتاب خط زمانی و داستانی منظمی دارد و با اینکه پرش‌های زمانی در آن وجود دارد اما به راحتی می‌توان فهمید در کجای داستان زندگی گرالت قرار داریم. این کتاب هم همانند آخرین آرزو شامل داستان‌های کوتاه است ولی با این تفاوت که داستان‌ها بلندتر، جذاب‌تر و احساسی‌ترند. تعداد داستان‌ها از تعداد داستان‌های کتاب اول کمتر است اما از نظر کیفی به نظرم شمشیر سرنوشت به مراتب بهتر عمل کرده است. در این کتاب هم شخصیت‌های جدیدی معرفی می‌شوند که در حماسه‌ی ویچر (کتاب سوم تا هفتم) نقش‌های تاثیرگذاری دارند. در پایان این کتاب به‌ طور کامل با گرالت، دندلاین، ینفر و سیری آشنا خواهید بود. این افراد مهم‌ترین نقش‌ها را در این مجموعه کتاب ایفا می‌کنند. (افراد دیگری نیز هستند که نقش بسیار بزرگی در حماسه‌ی ویچر دارند اما چون قصد ندارم داستان را اسپویل کنم از آنان نام نمی‌برم.) پیشنهاد اکید من این است که اگر خواستید کتاب را بخوانید آن را در زمانی بخوانید که کاملا از مشغولات زندگی رهایید؛ زیرا کشش کتاب چنان بالاست که تا آن را تمام نکنید به سمت کار دیگری نخواهید رفت.
        

14

آخرین آرزو
          سبک داستان بسیار برایم جالب و دلپسند بود؛ اینکه از خط داستانی متقاطع و غیرمنظم استفاده شده بود. داستان‌های جالبی از گرالت از ریویا بیان شده بود  که باعث درک بهتر و ارتباط بیشتر با او شد. همینطور دندلایون و ینفر که در داستان‌های کوتاه اما به هم مربوط حضور داشتند. از جهاتی این سبک نوشتن را می‌پسندم و از جهاتی نه؛ نقطه‌ی مثبت در شخصیت‌پردازی بینظیر و آشنا کردن ذهن مخاطب با جهان ویچر است. از آنسو می‌توان اینکه داستان‌های کوتاه آن‌ هم در دو کتاب (این کتاب و کتاب دوم) ممکن است باعث بی‌حوصلگی و خستگی مخاطب و در نهایت کنار گذاشتن کل مجموعه بشود را نقطه‌ی منفی به حساب آورد. اینکه شخص با داستان‌های کوتاه هم به اندازه‌ی داستان بلند و پیوسته ارتباط بگیرد به خود او بستگی دارد. در مجموع من پیشنهاد می‌کنم اگر طرفدار ژانر فانتزی ماجرایی و تا حدودی حماسی هستید این مجموعه را بخوانید. من به شخصه ترجمه‌ی سایت دوران اژدها را پیشنهاد می‌کنم. فقط اینکه اگر از این ترجمه خواستید استفاده کنید دو نکته را مد نظر داشته باشید؛ اول اینکه این ترجمه اینترنتی است و نسخه‌ی پی دی اف به شما می‌دهد و دوم اینکه در این ترجمه سانسور مظور نشده پس توجه داشته باشید که ممکن است با صحنه‌هایی مواجه شوید که مناسب سنین پایینتر نیستند.
        

22

تن تن و سندباد
          کتابی به شدت سطحی که مثلا قرار است از داستان‌ها و فرهنگ کهن ایرانی دفاع کند. مقایسه‌ی سندباد از هزار و یک شب ایرانی با تن‌تن، خبرنگاری که در سطح جهانی محبوب است به شدت مضحک و بی‌منطق است. این که ما توان رقابت در داستان‌سازی و خلق شخصیت‌های تاثیرگذار بر جامعه را به آمریکا واگذار کردیم دلایل زیادی همچون رسانه‌ی قوی‌تر آمریکا دارد؛ اما نباید از حق گذشت که آن‌ها در خلق شخصیت و داستان هم قوی‌تر کار کرده‌اند. اگر اینطور نمی‌بود بدون شک مردم به سوی شخصیت‌های ایجاد شده در کشور خودمان که با فرهنگ خودمان بهتر جوش می‌خورد می‌رفتند. حال جدای از اینکه این کتاب مانند دشنام‌های فرد شکست خورده در لحظات آخر یک رقابت است باید به این اشاره کرد که شخصیت تن‌تنی که در این کتاب استفاده شده هم به طوری محسوس ضعیف آورده شده تا سندباد را در موضع قدرت قرار دهد. به عقیده‌ی من این کار و امثالهم (مانند انیمیشن راز سیاوش که در آن همین اتفاق با بن‌تن و سیاوش افتاده بود) نه تنها باعث ایجاد علاقه به داستان‌ها و شخصیت‌های ایرانی در نسل جدید نمی‌شود بلکه او را از آن بیزار و دل‌زده می‌کند. این کار باعث می‌شود تا نسل جوان هم کتاب‌های قدیمی ایرانی مانند هزار و یک شب و شاهنامه را کنار بگذارد و هم کتاب‌های نویسندگان حال کشورمان او را شیفته‌ی خود نکند. خلاصه‌ی کلام اینکه تلاش به تخریب دیگران باعث بهتر شدن ما نمی‌شود.
        

15

پسرک، موش کور، روباه و اسب
          کتاب، به خیال نویسنده در مورد دوستی است و مثلا بازتاب تفکرات او در مورد دوستی. اما حقیقت این است که این کتاب جملاتی کلیشه‌ای را گرد هم آورده و با چندین نقاشی ترکیب کرده است. خواندن کتاب کمتر از پانزده دقیقه طول می‌کشد و به شما چیز جدیدی اضافه نمی‌کند. به عقیده‌ی من این جملات کلیشه‌ای را نویسنده در طول دوران زندگی شنیده و بر اثر زمان از خاطرش محو شده؛ اما حالا که به دنبال نوشتن در مورد این موضوع است از عمیق‌ترین لایه‌های ذهن او این‌ها بیرون آمده و او گمان کرده که چیز جدیدی خلق کرده و مفهوم دوستی را به گونه‌ای نو به جهان عرضه نموده است. گذشته از این، نویسنده در کتابی که مثلا باید نمادین باشد حتی نتوانسته نمادهایش را درست ایجاد کند. برای مثال روباه فقط برای این حضور دارد که بگوید هر کسی حتی اگر از نظر ما نامرئی باشد و گذشته‌ی بدی داشته باشد باز هم قابل دوست داشتن است. به هر حال پیشنهاد من این است که این چند دقیقه‌ای که می‌خواهید سر خواندن این کتاب تلف کنید را به کار دیگری بگذرانید.
        

21