یادداشتهای homa (41)
1402/7/27
یک گل سرخ برای امیلی، یکی از داستان کوتاه های فاکنر هست که در ژانر گوتیک وحشت نوشته شده.⚰️🗝 ●○وقتی میس امیلی میمیره، همه برای مراسم تشیع جنازهش میرن؛ مخصوصا خانم ها که خیلی کنجکاو بودن داخل خونهش رو ببینن... میس امیلی تا وقتی پدر مستبدش زنده بود نتونست ازدواج کنه..اونا از یک خانواده ی اشرافی بودن که پدرش هیچ مردی رو لایق دخترش نمی دوسنت... بعد از مرگ پدرش امیلی تنهای تنها میشه، وقتی هومر بَرون وارد شهر میشه همه میگن اون و امیلی قراره ازدواج کنن ولی چون بَرون از جایگاه اجتماعی برخوردار نبوده و فقط یک سرکارگر بوده مردم شهر ازدواج اون رو با امیلی که نجیب زاده ی شهرشون بوده مایه ننگ می دونستن و سعی می کنن مانع این ازدواج بشن...یک روز میس امیلی میره و مرگ موش میخره و همه فکر می کنن قراره خودش رو بکشه ولی... سالها بعد که میس امیلی میمیره و هومر بَرون هم خیلی سال هست که فراموش شده، بعد از تشیع جنازه توی خونه ی امیلی اتاقی پیدا می کنن که درش قفله... وقتی در رو میشکنن و وارد اتاق میشن.......با صحنه ی عجیب و چندش آور، و از طرفی سوزناک(از دید من البته) رو به رو میشن..............[[خوندنش خالی از لطف نیست😇]]○●🪦🥀☕️⚰️🗝🔪🖤 . پینوشت: هفته ای که گذشت این داستان رو خوندیم و باهم درباره ش صحبت کردیم...من تا حالا فقط از فاکنر خشم و هیاهو رو خوندم که اونم نصفه و نیمه رهاش کردم...این داستان هم حوصلهمو سر برد ولی آخرش رو دوست داشتم و راستش بعد از اینکه نقد داستان رو از زبون استادم شنیدم، ازش خوشم اومد🙃...حیفم اومد معرفیش رو نذارم.. ۱۴۰۲/۷/۲۷
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
4
1402/6/27
4.3
39
🍂🍁کتاب چهارم از آنی شرلی،درباره خود آنی نیست، در واقع بیشتر درمورد مردم جزیره ست.. آنی شرلی به مدت سه سال مدیریت دبیرستان سامرساید، در جزیره ی پرنس ادوارد رو قبول می کنه. در این سه سال از اونلی و گرین گیبلز دوستداشتنی، ماریلا و خانم لیند و همچنین گیلبرت برایت دور می شه و در مدت زندگیش در سامرساید ما با وقایع و شخصیت های مختلف (و نسبتا زیادی!!) رو به رو میشیم.. این رو هم باید بگم که این کتاب یه فرق کوچیکی که با سه تا کتاب قبلی داره اینه که بیشتر داستان درقالب نامه هایی روایت می شه که آنی به گیلبرت نوشته... 👒🌊📚 . پی نوشت ۱: راستش دوست ندارم به هیچ عنوان ایرادی بگیرم چون اولا در جایگاهی نیستم که اثر نویسنده ی بزرگی مثل مونتگمری رو زیر سوال ببرم و دوما واقعا این مجموعه ی شیرین رو دوست دارم؛ اما باید بگم که این کتاب حسابی حوصلهم رو سر برد و به نظر من اگر نوشته نمی شه هم لطمه ای به کل مجموعه وارد نمی کرد... ولی به هرحال مثل آدم ها که در کنار نقاط قوتشون نقطه ضعف هم دارن؛ یک اثر ادبی هم، می تونه هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف داشته باشه؛ پس اگر دوسشون داریم(چه آدمها و چه کتاب ها رو) باید نقطه ضعف هاشون رو هم بپذیریم....♡ . پی نوشت ۲: راستی این کتاب به شدت برای من پاییزی بود وقعا نمی دونم چرا...🍂🍁💋
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
16
1402/6/24
🌊👒 کتاب پنجم از مجموعه ی آنی شرلی هم به آخر رسید.. واقعا مثل اسمش رویایی بود!!📔📚 《آنی و گیلبرت بلاخره بعد از سالها باهم ازدواج می کنن و با هم اونلی رو ترک می کنن و برای زندگی به فور ویندز می رن.. از لحظه ای که آنی پا به خونه ی کوچیکش می ذاره، اسمش رو می ذاره "خانه ی رویاها"... در فور ویندز دوستان جدید و ماجراهای جدیدی انتظار آنی رو می کشن.. . آنی دوستان جدیدی مثل، کاپیتان جیم، لسلی و دوشیزه کورنیلیا پیدا می کنه.. و از همه ی اینها مهم تر، آنی مادر میشه!!》 . پی نوشت: دو تا اتفاقی که توی این قسمت از مجموعه افتاد خیلی برام دردناک بود؛ اول اینکه دخترک آنی چند ساعت بعد از تولد مرد! خدا می دونه که چقدر متاثر شدم، تا حدی که تا فرداش از شدت تاثر عزای بچه ی نداشتم رو که مرده بود گرفته بودم..دوم مرگ کاپیتان جیم بود که خیلی دوسش داشتم و بهم حس یک پدربزرگ پیر مهربون رو می داد.... و در آخر خیلی دلم می خواد یک روز قدم به خانه ی رویاها بذارم❤️
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
1402/6/24
🌊👒کتاب سوم از مجموعه ی دوستداشتنی آنی شرلی، تا اینجا برای من از دو کتاب قبلی قشنگ تر بود. این کتاب پر از ماجراهایی بود که بیشترشون رو پشت سر گذاشتم یا درحال حاضر باهاشون روبهرو هستم. این قسمت از مجموعه، آنی اونلی رو به قست دانشگاه و تحصیل در دوره ی کارشناسی ترک می کنه.. دوستان جدیدی پیدا می کنه که همگی تصمیم میگیرن خونه ی زیبا و رویایی رو اجاره کنن و مدت دانشجویی اونجا بمونن.. خود این خونه (که من تابه حال ندیدم!) تا ابد توی ذهنم می مونه و فکر نمی کنم فراموشم بشه. ♡" خانه ی پتی!"♡ آنی حالا دختر بزرگ و کاملی شده که می تونه مسئولیتی مثل ازدواج رو به عهده بگیره؛ با آدم هایی آشنا میشه مثل رویال گاردنر، اما در آخر رضایت می ده و به خواستگاری گیلبرت برایت دوستداشتنییییی جواب مثبت می ده و اینجا کتاب تموم میشه.🍂🍁 . پی نوشت: عاشق این کتابم!❤️🍁 کتاب سوم به مراتب قشنگ تر بود و پر از اتفاقات شیرین و ملموس؛ لااقل برای من ملموس بود!🍂👒 هیچ زمان، هیچ وقت فکرشم نمی کردم که یک روز طرفدار پروپاقرص مجموعه ی "آنی شرلی" بشم....❤️🍁🍂👒🌊
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5