یادداشتهای غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. (59) غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/5/13 زمان اشتباه، مکان اشتباه جیلیان مک آلیستر 4.1 63 سومین کتاب چالش متفاوت لیا✨️ برای منی که جنایی کم میخونم خوندش هیجان انگیز و دلچسب بود 0 7 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/5/11 مثل آب برای شکلات لورا اسکوئیول 3.5 37 دومین کتاب چالش کتابخوانی متفاوت لیا✨️ میشه گفت بعد از سال ها یک کتاب امتیاز کامل رو از طرف من نمیگیره.. این کتاب رو یک نفس خوندم جوری که ساعت ۹ شروع کردم و ۱۱ تموم شد،داستان ها و فرهنگ لاتین همیشه برای من جذابیت خاصی دارند ولی این کتاب قلب من رو شکست. جان شخصیت عزیز و دوست داشتنی من مجازات یک فرهنگ اشتباه رو کشید،مجازات این رو کشید که پدرو در جای درست و زمان درست نتونست برای چیزی که میخواد بجنگه و این دل من رو میشکنه.. 3 26 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/5/10 هرم سرخ ریک ریوردان 4.3 9 برگشتن به قلم ریک حس دلتنگی برای پرسی جکسون رو زنده میکنه. 2 20 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/5/2 مده آ اوریپید 4.3 30 مدهآ تراژدی عجیبی بود،جوری که من تا به حال به اوجِ جنون رسیدن رو به این حد دقیق و وحشتناک ندیده بودم(نخونده بودم) 0 17 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/5/2 زنان تروا اوریپید 4.2 8 اولین کتاب چالش کتابخوانی متفاوت لیا✨️ جنگ تروا جنگ عجیبیه،جنگی که علت وقوع اون زیبایی یک زن و عشق یک مرد به اون بود،جنگی که مردها راه انداختند و کشته دادند و پیروز شدهاند اما در نهایت این زنان بودن که آثار جنگ رو با چشم خودشون دیدند و به دوش کشیدند! وقتی برای اولین بار نسخه خلاصه شدهی ایلیاد هومر رو خوندم احساس دلسوزی خودم رو نسبت به تروا حس کردم و وقتی نغمه آشیل رو خوندم غمِ بزرگ یونانیان روی دلم نشست ولی با خوندن زنان تروا،به این نتیجه رسیدم که مردان جنگ میکنند و میرن یا به نوعی پیروز میشن یا شکست خورده و کشته ولی این زنان هستند که با خاطرهی جنگ زندگی میکنن، پس در هر جبههای قبل از نگاه کردن به جنبه مردانهی اون باید به لطافت از دست رفته ی زنان نگاه کرد زنان هستند که غنیمت حساب میشن و مجبور به بردگی میشن این زنان هستند که سوختن شهر،به اسارت گرفتن هم جنس های خودشون،کشته شدن مردها و نابود شدن هر آنچه که تا الان بود رو با چشم خودشون میبینن و با جون و دل لمس میکنن! شاید اوریپید بیشتر از هرچیزی میخواست بهمون ثابت کنه که "جنگ چهرهای زنانه ندارد!" از خوندش لذت بردم(جیگرم خون شد) و پیشنهادش میکنم ✨️ پ.ن:کاساندرا؟این بچه زیادی گناه داره 1 13 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/4/1 بیداری ذهن: اندیشه ها و ایده های برتر دنیا ویل دورانت 4.5 1 کتاب اول چالش کتابخوانی متفاوت ویل دورانت؟باید بهش بگیم نابغه عصر خودش✨️ کسی که وقتی حرفی رو روی کاغذ میاره و یا اون رو نقل میکنه بوی سواد و آگاهی مفید به مشام خواننده میرسونه فیلسوفی که ۱۱ جلد تاریخ تمدن رو مینویسه و جهان رو با جهان از سرگذشتهی خودش آشنا میکنه! توی این کتاب به طوری داشتیم نظر شخصی دورانت رو میخوندیم و باید بگم این نظر شخصی از نظر لایق نظر عمومی شدن رو داره✨️ 0 15 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/3/27 حکومت نظامی آلبر کامو 3.8 10 حکومت نظامی اثر عجیبی بود.. اثری که فلسفه پوچنگری البرکامو با سیاست های منزجر کننده قاطی شده بود و عشق عمیق تر و بیشتر از آثار دیگهش دیده میشد(شاید دلیلش اینکه موقع نوشتن این اثر با ماریا آشنا شده؟) توی بقیه آثاری که از البرکامو خوندم عشق صرفا جنبه مادی داشت برای شخصیت ها و توی اثر صالحان بیشتر از عشق دوست داشتن به چشم میخورد..ولی در این اثر کامو به خوبی و با ظرافت قدرت بخشیدن عشق،عطش سیرناپذیر عشق،فداکاری برای عشق،و اینکه اگر عشق رو از یک نفر بگیری به نوعی تمام اون رو گرفتی رو به کار گرفته و به مخاطب القا کرده! 0 19 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/3/23 صالحان آلبر کامو 4.0 22 "مرگ عالیترین اعتراض من به این دنیای اشک ها و خون ها خواهد بود" فرانسه همیشه برای من زادگاه انقلاب های سیاسی بزرگ بوده و حس میکنم هرکسی که زادهی این خاکه درون خودش یک عصیانگر برای سرکشی در مسائل سیاسی داره این چهارمین اثری هست که از البرکامو میخونم و باید بگم تا اینجا موردعلاقهی من بوده آیا به راستی انقلاب ها و برقراری عدالت نیاز به قربانیهای بیگناهی دارن؟ یا زمانی که ما یک عقیده یا یک آرمان داریم میتونیم از ملاحظات شخصی خودمون چشم پوشی کنیم؟ و یا حتی شکنجه ها جسمی میتونن روح مارو ضربهدار کنن؟ و.. موقع خوندن این نمایشنامه هزاران بار این سوال ها توی ذهنم تکرار شد و من رو به تأمل وا داشت. نمایشنامه کوتاه اما چنان عمیقی بود که شاید خوندن اون یک ساعت طول بکشه ولی فکر کردن بهش ساعت ها.. پیشنهاد میکنم؟صددرصد! 0 46 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/3/22 سوءتفاهم آلبر کامو 3.9 46 فقط میتونم بگم..اگه جلال آل احمد رو به عنوان نویسنده خوبی میشناسید،از خوب بودنش در مترجمی کاملا صرف نظر کنید. (نمیدونم شاید فقط برای من سخت بود خوندن ترجمهش ولی واقعا خیلی غیر قابل فهم میشد یک جاهایی) 0 16 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/3/6 خطاب به عشق: نامه های عاشقانه آلبر کامو و ماریا کاسارس: دفتر اول (1949 - 1944) آلبر کامو 4.0 11 من آثار آلبر کامو رو نخوندم ولی چیزی حس میکنم و از اطرافیانم شنیدم آثاری عمیق با نویسندهای پیچیده و ماهراند اما توی این کتاب..شاید آلبر کامو عاشق تفاوت زیادی با آلبر کامو داشته باشه توی این کتاب توی نامهها همه چیز خیلی سادهست هیچ پیچیدگی وجود نداره ما با خوندن هر نامه بیشتر عطشِ خواستنِ عشق رو در آلبر کامو میبینیم برای من جالب بود مردی با این آثار و طرز تفکر این چنین برای دیدن زن مورد علاقهش ذوق داشته باشه و بی طاقت باشه و خب باید بگم مترجم به هدفش رسید این کتاب واقعا یادآوری میکنه که عشق وجود داره عشق واقعی به قول مترجم نامهها توی اون دوران معلوم نبوده به مقصد میرسیده یا نه و ارتباطات به اندازه زمان حال وسیع و ساده نبوده ولی با همهی اوصاف یک عشق دوازده سال لا به لای کاغذ و کلمات زنده مونده و ادامه پیدا کرده✨️ به نسل های پیش غبطه میخورم که عشقی رو تجربه میکردن از جنس حقیقت چیزی که برای این نسل موضوعی تعریف نشدهست.. 6 42 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/1/29 مزایای منزوی بودن استیون چباسکی 3.8 50 از اون کتاباست که بهمون یادآوری میکنه تنها نیستیم.. 3 33 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1404/1/3 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 268 "نه،واقعا فردا که ببرندش من چهکار کنم؟" به نظرم هیچ کلمهای در هیچ زبان زنده دنیا جز صدای درونم نمیتونه دربارهی این کتاب بگه.. از نظر من داستایوسکی برای این کتاب هیچ کلمهای رو بی دلیل انتخاب نکرده انگار هر بند بند این کتاب یک داستان عمیق پشتش جا داده جوری که با هر کلمه آدم میخواد ساعت ها بهش فکر کنه واژهایی این کتاب جوری کنار هم به شکل هنرمندانهای قرار گرفتن تا حقیقت های وجود انسان رو تداعی کنن این هنرمندی داستایوسکی رو توی سر فصل "دختر سر به زیر شورش میکند" رو میشه به خوبی لمس کرد..تاکید دارم لمس کرد ،درک نکرد به طور گیراست که احساسات این کتاب رو میشه به دست گرفت در یک کلمه محسور کنندهست من این کتاب رو صوتی با صدای آقای تایماز رضوانی گوش دادم و امان از این صدا بهقدری ماهر بودن در خوندن کتاب که حتی یک خط خوندن رو هم به گوش دادن ترجیح ندادم 4 42 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/12/29 شب های روشن فیودور داستایفسکی 4.1 540 آخرین کتاب سال هزار و چهارصد و سه✨️ کتابی کوتاه ولی ماهر در نمایش احساسات عمیق و قوی..! 0 29 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/26 تمام نورهایی که نمی توانیم ببینیم آنتونی دوئر 3.9 10 روایتی آمیخته با غم از جنگ جهانی دوم که از زبون دختری نابینا اهل فرانسه و پسر نوجونی که داره به یکی از مردهای ارتش آلمان تبدیل میشه.. خوندش تجربه خیلی به یادماندنیای بود..مخصوصا فصل های آخر کتاب که یک تجسم کامل از احساسات انسانی بود! 0 30 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/25 برج نرون ریک ریوردان 4.8 3 یک مجموعه دیگه هم از ریک ریوردان تموم شد این مجموعه یک سری شخصیت هارو گرفت ،یک سری رو کنار هم گذاشت ،به یک سری راهشون رو نشون داد و.. به یک شخصیت نشون داد چیزی رو داد که بدست آوردنش کلی غم و شادی رو رقم زده بود..انسانیت رو! ریک خیلی خوب تونسته بود به بهونه یه خدای پرت شده از المپ انسانیت و احساسات رو به نمایش بکشه.. و در آخر اپولو به قولش عمل کرد.. اون اپولو شد و به یاد داشت. 0 36 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/17 مقبره پادشاه ستمگر ریک ریوردان 4.6 1 با پایان این جلد،فقط یک جلد دیگه تا خداحافظی با ماجراهای ایزد پرت شده از المپ مونده.. 0 31 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/16 آپولو؛ مارپیچ آتشین جلد 3 ریک ریوردان 4.3 9 من اپولو خواهم شد. و به یاد خواهم داشت. این جلد بیشتر از اون چیزی که فکرش رو میکردم قلبم رو شکست و باعث شد از فصل ۳۳ تا آخر کتاب و همین الان که این متن رو مینویسم یه بغض توی گلوم گیر کنه💔. هیچیدیگههمین 12 29 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/8 آپولو؛ شبح تاریکی جلد 2 ریک ریوردان 4.4 5 جلد دوم تموم شد. این یعنی خیلی به جلد سه و اون اتفاق نزدیکم..🚶🏻♀️ نه بابا کی گفته میترسمممم 6 28 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/5 آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 72 ممنون بابت لوسیمودمونتگمری بابت حس خوبی که با خوندن این کتاب بهم منتقل شد✨️ 2 33 غزلِ فرار کرده از دفترِ حافظ✨. 1403/10/2 پیشگویی پنهان ریک ریوردان 4.1 13 قلم جی.کی رولینگ من رو به "خونه" برمیگردونه قلم دارن شان بخشی از "خودم" رو داره.. ولی قلم ریک ریوردان.. حس "خونهیمن" رو داره✨️ درست مثل حسی که دورگه ها نسبت به کایرون و کمپ دورگه ها دارن.. زمانی که توی فصل های آخر این کتاب پرسی جکسون دوباره با ریپاتد و خانوم لیری برگشت و داد زد و گفت "هی نکبت برنزی" خوشحالی که بهم دست داد خوشحالی مخصوص خود این شخصیت بود خوشجُلبکی🥲 پ.ن::درکمکنید از شدت هیجان مغزم خاموش شده جملات نامفهوم میگم😭😂 15 31