معرفی کتاب آپولو؛ مارپیچ آتشین اثر ریک ریوردان مترجم آرزو مقدس

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
65
خواهم خواند
28
نسخههای دیگر
توضیحات
درم زئوس، مرا که زمانی ایزد آپولو بودم، به یک نوجوان میرا تبدیل کرد و برای اینکه دوباره به جایگاهم در کوه المپ برگرداند انتظار دارد پنج پیشگوی باستانی را از دست سه امپراطور شرور رومی آزاد کنم. از شما می پرسم بدون قدرت های ایزدی ام، چه طور باید این کار را انجام دهم.تا اینجا توانسته ام دوتا از پیشگوها را آزاد کنم. یک پیشگویی هم درباره هزارتوی تاریکی سرزمین مرگ سوزان و سوار اسب سپید تیزپا دریافت کرده ام حالا من و مگ باید در هزارتویی سفر کنیم که آتش جهنم در بخش هایی از آن زبانه می کشد و امپراطور سوم را بیابیم. اما آیا راهنمای شم دارما، گرور آندروود، از پس این کار برمی آید؟ آیا کسی از ما میتواند موفق شود؟روز به روز ضعیف تر میشوم و من این موضوع را از همسفرانم مخفی کرده ام. هرچه بیشتر به شکل آدمیزاد باقی بمانم، امیدم به اینکه بتوانم دوباره به جایگاهم در کوه المپ برگردم، کمتر میشود...
بریدۀ کتابهای مرتبط به آپولو؛ مارپیچ آتشین
نمایش همهلیستهای مرتبط به آپولو؛ مارپیچ آتشین
نمایش همه1404/3/6
1403/4/17
1404/1/2
یادداشتها
1403/4/25
1402/1/17
1404/3/5
چرا؟😭 مهم ترین سوالم اینه:چرا اینقدر بد و وحشتناک؟چرا انقدر دردناک؟اگه میخواستی بترکونیمون موفق شدی ریک.الان من چیکار کنم.هی خدایااااااا. مردنش یه جور درد داشت،این که قبل از رفتن درست با پایپر آشتی نشد...این که وقتی لئو اومد ببینتش دید نیست...این که چه جو غم گرفته و دلگیری همه جارو گرفته بود و سایه ی ترسناکی که روی سر همه انداخته شده بود و آدم دلش میخواد سرش داد بزنه:چرا همچین کاری میکنی؟...یه جور دیگه درد داشتن:) هیچ وقت هیچی مثل قبل نمیشه...در هر اتفاق شاد و خوشحال کننده ای اون سایه ترسناک هست...شاید محو تر یا پذیرفته بشه اما از بین نمیره😭 نمیخوام با جیسون خداحافظی کنم😭😭😭 امیدوارم به یاد داشته باشی،آپولو:))))))
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/2/28