در ادامه قسمت هایی از کتاب کاملا لو میره !:)
از لحاظ تکنیک کتاب جالبی هست . تکه هایی زیادی از پازل در فصل اول روی میز ریخته میشه . تو فصل دوم بر اساس رنگ و احساس کمی مرتب میشه .. و در فصل سوم و چهارم بر اساس زمان و موقعیت پازل کنار هم قرار میگیره .
مسلما خوندنش راحت نیست و توی دو فصل اول آدم خسته میشه .
همون طور که توی نقد های کتاب هست داستان در مورد تباهی یک خانواده ست . و شاید تنها کسی که بتونیم بهش خرده نگیریم بنجی ،پسر معلول خانواده ست چون درکی درست از زندگی نداره .
مادری ضعیف و وابسته و پدری الکی و از نظر من بسیار پوچ گرا ( که احتمالا به خاطر شکست های پی درپی خانواده ش و از دست رفتن ثروتش باشه) شالوده خانواده رو تشکیل میدن . بنجی که گفته شد و در طی داستان اسمش هم تغییر میکنه که درست نمیدونم چرا.. کوئنتین پسر ارشد خانوادس . زمینی رو برای تحصیلش می فروشن و راهی هاروارد میشه . خانواده شو خصوصا خواهرشو دوست داره . اما این تصور و داره که خواهرش فرشته ست که این طور نیست . در نهایت به خاطر رابطه ای که خواهرش داشته و توان تحملش رو نداشته مسئولیتش رو به دروغ به عهده میگیره و خودش رو تو دریاچه غرق میکنه .. جیسون پسر بعدی خانواده . مورد علاقه مادر . بسیار پول دوست و منفعت طلب . بر عکس کوئنتین (پسر) از نظرش همه زن ها بد هستند و باید تربیتشون کرد و ... عیر از مادرش کسی ازش خوشش نمیاد . و پول هایی که کدی برای دخترش( که ظاهرا مشخص نیست پدرش کیه دقیقا )رو میدزده و برای خودش برمیداره . یک جورایی بد مطلق .
اما شخصیت دیگه ای که داستان از زبونش اصلا روایت نمیشه اما بیشترین تاثیر رو رو کل خانواده میذاره کدی هست. دختر مهربون و همچنین سرکش خانواده . خواهرمورد علاقه بنجی و کوئنتین...
اما به نظر من این مهربونی فقط تو ظاهره . برادرش کوئنتین به خاطر رابطه پنهانی خواهرش خودکشی میکنه و به دروغ مسئولیت فرزند خواهرش و به عهده میگیره تا کدی مجبور نباشه با کسی دیگه ازدواج کنه و ... اما در عین این حال کدی حامله میشه .. اما به کوئنتین میگه من مریضم و به خاطر این بیماری باید با یکی ازدواج کنم و مهم نیست کی تا این قضیه رو گردن اون بندازم ازدواجش شکست میخوره.. و بعد اسم دخترشو کوئنتین میذاره (اسم برادرش) که همه بار گناه متوجه خودش نباشه و تقصیرها رو گردن برادر مرده اش بندازه . در نهایت دخترشو پیش پدر و مادرش رها میکنه و میره . گاها هر ازگاه پولی میفرسته برای دخترش تا کمبودی حس نکنه ... دنیا از همین دست انسان های به ظاهر مهربون ضربه میخوره نه انسان هایی مثل جیسون ، کوئنتین یا بنجی
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.