یادداشت زهرا 🇵🇸
1403/11/22
هیچ وقت با جید چایی نخورین اما از کنار امی حتی رد هم نشین . البته نه به خاطر سیر داستان و ... چون آدمهایی مثل امی میتونن با هزار یک و بهانه هر کاری میخوان انجام بدم و فقط بسته به منافع خودشون عمل کنن . آخرش هم میشن اون فرشته ی خوب رو که هیچ وقت لو نمیرن ... خیلی تو نقد داستان وارد نیستم . این کتاب رو هم صوتی شنیدم اما هشداااار اسپویل ۱)صحنه آخر که جید و امی با هم کلنجار میرن و جید میخواد به امی صدمه بزنه خیلی مشابه صحنه ای هست مقابله یوروس و شرلوک هست . جایی که یوروس مدیریت اون مرکز و به دست میگیره و همین طور جید . حالا اتفاقی هست یا نه نمیدونم ۲) اون خبرنگار گفته بود قبلا یه بیمار اومده و گفته با بیماران اینجا بد رفتاری میشه از قصد کنجکار میشه سری بزنه بنا به اتفاق اون اتاق های انفرادی هم استاندارد نیستن اصلا ... گمون کنم هر انفرادی که لااقل تو فیلم ها دیدم یه پنجره ای برای چک کردن فرد زندانی داره .. جید و دوست پسرش که اون دریچه گل نگرفتن که؟! پس باز هم بنا به اتفاق بخش دی قبل از جید هم مشکوک بوده ۳) کی می تونه وارد یه بخش روانی بشه و تینر ببره؟ این هم منطقی نیست . اون هم بخشی که طبقه نهمه ! پس به طور اتفاقی تینر اون هم وقتی که ی بیمار با سابقه آتش زایی اونجا بستری میشه ۴)پیدا کردن کد اتاق و دسترسی اون انقدر برای بیمارها راحته؟ ۵) انتهای کتاب میگه من کد اشتباه رو بهت دادم و تو نتونستی خارج شی . ابتدای ورود به بخش مثلا دکتر بک اون رمز و میزنه و اون صدای بلند کر کننده هم شنیده میشه که نشون دهنده باز شدن در هستش . حالا چطور انتهای فصل میگه ما رمز اشتباه بهت دادیم؟ مگه ایمی و کمرون به نحوه ی وارد کردن رمز نگاه نکردن ؟ رمز اگه ۴۴ باشه و طرف بزنه ۴۳ شما متوجه نمیشین؟ بله میدونم برق رفت . اما این دیالوگ هم اشتباه بود به نظرم کتاب بیمار خاموش خیلی منطقی تر بود از نطر روایی تا این کتاب 🫠 البته خود صوتی بودن کتاب و گوینده خوب بود خداروشکر
(0/1000)
زهرا 🇵🇸
1403/11/22
1