معرفی کتاب زنان تروا اثر اوریپید مترجم غلامرضا شهبازی

زنان تروا

زنان تروا

اوریپید و 1 نفر دیگر
4.2
25 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

44

خواهم خواند

38

ناشر
بیدگل
شابک
9786007806623
تعداد صفحات
76
تاریخ انتشار
1398/5/19

توضیحات

        
بزرگ­ترین اثر در ادبیات ضد جنگ جهان، 25 قرن پیش نوشته است. 
از آن زمان به بعد هیچ اثر ادبی، در توصیف یا تقبیح رعب و وحشت و بیهودگی­های جنگ به پای «زنان تروا» نرسیده است. نمایشنامه­ای که اوریپید در سال 415 پیش از میلاد بر صحنه آن تئاتر آتن برد. در آن روزگار بسیار دور، مردی به روشنی دید که جنگ چیست و آن­چه را دید در قالب نمایشنامه­ای بی­نظیر و تاثیرگذار عرضه کرد.
اوریپید یکی از سه تراژدی­نویس مهم عصر زرین درام یونان است که منتقدان قدیم و جدید، او را درام­پردازی سنت­شکن، نوآور و نامتعارف می­دانند. او در یکی از سال­های دهه 480 پیش از میلاد در بخش شرقی آتن، زاده شد. اطلاعات کمی از زندگی او در دست است. نخستین نمایشنامه او، یک سال پس از مرگ آیسخولوس  در سال 455 پیش از میلاد بر صحنه رفت و او مقام سوم را کسب کرد. در سال 441 پیش از میلاد به نخستین پیروزی­اش دست یافت. می­گویند بیش از 90 نمایشنامه نوشته است و امروزه نوزده نمایشنامه از او موجود است. 
ممکن است نمایشنامه رسوس از او نباشد. آخرین باری که در آتن به رقابت پرداخت، در سال 408 پیش از میلاد با نمایشنامه اوریستس بود. سپس به مقدونیه و دربار آرخلائوس رفت و نمایشنامه­ای به نام این پادشاه نوشت. اوریپید در سال 406 پیش از میلاد در مقدونیه، حین نگارش نمایشنامه کاهنه­های باکوس درگذشت.
مجموعه نمایشنامه­های بیدگل، مجموعه­ای منحصر به فرد از نمایشنامه­هایی خواهد بود که از هر جهت لزوم ترجمه دوباره آن­ها حس می­کرد.

      

لیست‌های مرتبط به زنان تروا

یادداشت‌ها

          ۲۵ قرن پیش ، ۲۵۰۰ سال پیش اوریپید یک نمایشنامه مدرن نوشته و این بی نظیره...
نمایشنامه ای که ضد جنگه... ضد هر جنگی...و قربانیان این جنگ هم زنان هستند...زنان تروا ... زنان ایران ... همه زنان جهان...
۲۵ قرن قبل اینطوری جنگ رو بشناسی و تقبیحش کنی ، اینطوری از زنان بنویسی اون هم در یک جامعه ای که زن ها در ردیف بردگان بودند واقعا عجیب و در عین حال تحسین برانگیزه
این از بزرگی اوریپید میاد...
نمایشنامه در زمانی نوشته شده که بحبوحه جنگ پلوپنزی در یونان بوده...
همین باعث میشه که اوریپید با نوشتن این تراژدی به استقبال و تقبیح کردن این جنگ بره...
داستان بعد از اتمام جنگ معروف ترواست و زنان تروا اسیر شدن و منتظرن تا بین اربابان یونانی شون و سرداران فاتح تقسیم بشن...
از لحاظ داستانی،  نمایشنامه تقریبا ادامه نمایشنامه هکوب نوشته خود اوریپیده و هکوب اینجا تقریبا نقش اصلی رو داره
اوریپید اینجا هم به شدت قصه گوئه و نشون میده که بازماندگان یک جنگ مصیبتی وحشتناک تر از کسانی که کشته شدن بر سرشون میاد
کسانی که کشته شدن بلاخره مردن ولی بازمانده ها هر روز میمیرن و زنده میشن...
پیشنهاد میکنم حتما این اثر زیبا که شاید بهترین نمایشنامه اوریپید هم هست رو حتما بخونید.
        

27

مینا

مینا

1404/4/28

          نمایشنامه جالبی بود و ترجمه‌ی خوبی هم داشت (از غلامرضا شهبازی). کل نمایشنامه یه اثر ضد جنگ بود که توش یونانیان و اعمالشون رو مثل بربرها، و تروایی‌ها رو قربانیان وحشیگری اونا نشون داده بود. منظور از تروایی‌ها هم در اینجا فقط زنان ترواییه، چون تموم مردا (بجز پسر کوچیک آندروماک، بیوه‌ی هکتور) بعد از جنگ تروا کشته و سلاخی شدن و فقط زنان باقی موندن تا به عنوان غنیمت جنگی و برده بین سرداران یونانی تقسیم بشن. با اینکه از متون دیگه مثل ایلیاد هم می‌فهمیم که سرنوشت زنان بزرگ‌زاده‌ی تروایی چی میشه ولی اینجا بیشتر بسطش داده و مفاهیم دیگه‌ای رو هم وارد متن کرده بود. مثل زنجیره‌ی علت و معلول‌هایی که منجر به این فاجعه و نابودی شهر باشکوه تروا میشه.

جایی هست که هکوب (ملکه‌ی تروا) و هلن با هم بحث می‌کنن. هلن دونه‌های این زنجیرو یکی‌یکی کنار هم می‌چینه تا نشون بده چرا سقوط تروا و مرگ این همه مرد یونانی و تروایی تقصیر اون نیست، بلکه تقصیر خدایانه. ولی هکوب در جوابش ردیه‌ی منطقی‌ای رو میاره و به هلن میگه تو «خدایان را نادان می‌نمایی تا کردار بد خویش بپوشانی» و «آفرودیت نامی‌ست که ما به شهوت می‌دهیم آنگاه که افسار می‌درد.» همونجور که مقاله‌ی انتهای کتاب میگه، معلوم نیست دلایلی که هکوب میاره و برای ماها کاملاً منطقی میاد، از نظر مردم یونانی اون زمان هم منطقی بوده باشه، چرا که حرفای هکوب تیشه می‌زنه بر ریشه‌ی هر چی اسطوره و داستان پشت ترواست.

هکوب اصلی‌ترین شخصیت این نمایشنامه‌ست و بیشترِ نظرات اوریپید از زبون اون مطرح میشه، و مهمترین نظر هم راجع به خدایان و نقش اونا تو زندگی فانیانه. اوریپید اینجا هم (برخلاف اسلافش) مثل نمایشنامه‌های دیگه‌ای که ازش خوندم، به صراحت خدایان رو کوچیک می‌کنه، از اونها و بی‌وفاییشون عصبانی میشه و در نهایت در غالب شخصیت هکوب به این نتیجه می‌رسه که دعا کردن و قربانی دادن برای اونا هیچ فایده‌ای نداره، چون در نهایت وقتی خدایان رو لازم داریم، به داد ما نمی‌رسن. مثل همین حالا که تروا نابود شده و خدایان هم ترکش کردن.

کلا نمایشنامه‌ی تأثیرگذاری بود و پیشنهاد می‌کنم بعد از خوندن ایلیاد بیاین سراغش.

پی‌نوشت: سرانجام آستیاناکس، پسر هکتور و آندروماک دل آدمو کباب می‌کنه...
پی‌نوشت 2: عاشق پیشگویی کاساندرا شدم و چون سه‌گانه‌ی اورستیا رو قبلاً خوندم، می‌دونم چی در انتظار آگاممنون و خاندانشه! :)))
پی‌نوشت 3: آخه بی‌مروتا... پولیکسنه‌ی بیچاره رو چرا.....؟؟؟؟؟
        

6

          اولین کتاب چالش کتابخوانی متفاوت لیا✨️
جنگ تروا جنگ عجیبیه،جنگی که علت وقوع اون زیبایی یک زن و عشق یک مرد به اون بود،جنگی که مردها راه انداختند و کشته دادند و پیروز شده‌اند اما در نهایت این زنان بودن که آثار جنگ رو با چشم خودشون دیدند و به دوش کشیدند!
وقتی برای اولین بار نسخه خلاصه شده‌ی ایلیاد هومر رو خوندم احساس دلسوزی خودم رو نسبت به تروا حس کردم و وقتی نغمه آشیل رو خوندم غمِ بزرگ یونانیان روی دلم نشست 
ولی با خوندن زنان تروا،به این نتیجه رسیدم که مردان جنگ می‌کنند و می‌رن یا به نوعی پیروز میشن یا شکست خورده و کشته ولی این زنان هستند که با خاطره‌ی جنگ زندگی میکنن، پس در هر جبهه‌ای قبل از نگاه کردن به جنبه مردانه‌ی اون باید به لطافت از دست رفته ی زنان نگاه کرد
زنان هستند که غنیمت حساب میشن و مجبور به بردگی میشن 
این زنان هستند که سوختن شهر،به اسارت گرفتن هم جنس های خودشون،کشته شدن مردها و نابود شدن هر آنچه که تا الان بود رو با چشم خودشون می‌بینن و با جون و دل لمس میکنن!
شاید او‌ریپید بیشتر از هرچیزی میخواست بهمون ثابت کنه که 
"جنگ چهره‌ای زنا‌نه ندارد!"
از خوندش لذت بردم(جیگرم خون شد) و پیشنهادش میکنم ✨️ 
پ.ن:کاساندرا؟این بچه زیادی گناه داره
        

13