یادداشت‌های فاطمه زهرا مؤذنی (13)

           اول از همه داستان جذابی داشت با شخصیت های متفاوت،داستان عشقی در اولین روزهای پرالتهاب جنگ ۸ ساله و محاصرۀ ۳۴ روزۀ خرمشهر .
 اینکه داستان فقط از زبان دو شخصیت روایت میشد کتاب رو خسته کننده میکرد .
خود کتاب سرشار از ایرادات تایپی بود و مشکل بزرگ تر توی مسئله چاپ وجود داشت ؛ خیلی از صفحات در هم برهم چاپ شده بود و به ترتیب شماره صفحات نبود!
 که از انتشارات سورۀ مهر انتظار نمیرفت.
        

          این کتاب و [جلد دیگر] یکی از کتابهای شیرینِ دوران کودکی ام بود که با ذوق و شوق آن را خواندم . 
        

           با خوندن این کتاب آدم تازه میفهمه که چه نعمتی داشته و قدرنشناخته ...

        

          تا به حال کتابی دربارۀ این شهید والامقام نخونده بودم و به نظرم این کتاب با قلم روانِ نویسنده و لحن گوینده و جملاتی که با زبان مادریِ شهید نوشته شده بود ، خیلی جذاب بود .
به طوری که این کتاب رو به تمام دوستانم توصیه کردم !

        

          به نظرم کتاب خوب و با موضوع خوبی بود اما داستان خیلی سریع پیش میرفت...
        

          به نظرم استدلال های خوبی داشت اما داستان خیلی زود تموم شد و پایان بازی داشت .
        

          این کتاب هدیه ای از طرف شهید والا مقام به من بود.
        

          کتاب خوبی بود و همچنین شخصیت قیدار ...
        

          جوری که این کتاب منو تا مدتها توی فضای خودش غرق کرد :)
        

          تنها کتابی که به نظرم ارزش بارها و بارها خوندن داره همین کتابه! 
فاخر و ارزشمند ...
        

          خیلی به نظرم جذاب نبود .
        

          به قدری این کتاب زیباست که زبانم قاصره ...