معرفی کتاب آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟ اثر سیدمحمدرضا واحدی

آقای  سلیمان! می شود من بخوابم؟

آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟

3.3
16 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

43

خواهم خواند

3

شابک
9786009997657
تعداد صفحات
254
تاریخ انتشار
1399/7/19

توضیحات

کتاب آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟، نویسنده سیدمحمدرضا واحدی.

لیست‌های مرتبط به آقای سلیمان! می شود من بخوابم؟

یادداشت‌ها

        دوستت دارم فرشته ی سفید بالِ همیشه های مسعود! 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        اصلا فکر نمی کردم داستانش این باشه؟! 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

          موضوع کتاب از عشق پسر مسیحی به دختر مسلمان شروع میشه تا بالا و پایین شدن های تفکرات این دو نفر!!🙄
جدای از آبکی بودن داستان و حتی محو شدن اصل داستان 😶 اینکه پرش های نامنظم  زمانی داشت و یکبار روایت دست دانای کل بود یک بار خود سوژه یکبار بقال محل و.. نمیدونستی الان کی داره  چی میگه..😑🤕
 دلم میخواست هرچه زودتر تمومش کنم که بیشتر از این حرص نخورم، دقت نکردم برای چه سالیه این کتاب اما  حتی به درد نوجونها  نمیخوره!❌!
نه قدرت داستان سرایی داشت نه منطق محکم !! ⚠️
کتاب اینجوری بود که من میخوام منطقی راجب دین و احکام باهات حرف بزنم اما ۵۰ تا شبهه  وارد می‌کرد که دوتاش  رو بیشتر پاسخگو نبود...😐(خب چراااا🤬)
شخصیت های داستان انگار که جملات رو تو دهنشون گذاشته بودی حسی بهت نمیدادن و.....🤐
فقط چند صفحه ای که مرتبط به سفر نغمه به مدینه بود برام دلچسب بود.
در حوزه پرسش های عقیدتی ، تفکری و... اصلا پیشنهاد نمی‌کنم اگر مطالعه نداشته باشید بدتر سردرگم میشید، اگر هم مطالعه داشته باشید  ۲۰ صفحه اول ، کتاب رو با احترام شوت میکنید همون جایی که بود...🗄🕳👀

چند بریده از کتاب::::👇

__فضای سیاسی و فرهنگی آن روزها ، برای هرکسی که سود نداشت ، جولانگاه خوبی بود برای دانشجوهای نو رسیده ای که خود را نو اندیش می‌دانستند و برای قهرمان شدن در همه چیز افراط میکردند .
خیلی ها ترجیح می دادند ، مشروط شوند تا آوانگارد و قهرمان جلوه کنند.

__وطن جایی است که آرامش داشته باشی و من اینجا پر از آرامشم.

__تنها بزرگی که منتظر سلام دیگران نمیشه و قبل از اینکه به او سلام کنن، او به دیگران سلام میکنه همین پیامبر مهربان ماست.

__دل های بسیاری به پنجره های بقیع گره می‌خورند،تا برای همیشه در این غربت بمانند و زیر آفتاب سوزان بقیع بسوزند.

__معنای ترس از خدا اینه که می‌ترسیم محبت خدا رو از دست بدیم ..قطع رشته محبت بین خدا و انسان ، خیلی دردناک تر و ترسناک‌تر از عذابه!!
        

5