زنی در جزیره ای گمنام
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
2
خواندهام
40
خواهم خواند
5
توضیحات
عده ی زیادی شیون مرا دیدند و با گریه ی من اشک ریختند وقتی سارنا را داخل خاک گذاشتیم انگار مادری را از دست داده بودیم اشک به چشم های همه راه یافته بود حسی پاک و ناشناخته ما را در بر گرفته بود حسی که هم آشنا بود و هم بیگانه هیچ کدام از ما چنین لحظه ای را تجربه نکرده بودیم چه نسبتی بین ما و سارنا برقرار شده بود؟چرا دکتر کارلوس اشک می ریخت؟ سارنا را داخل خاک گذاشتیم و بنای یادبودی برای او بنا کردیم روی تکه چوبی تصویر سارنا حک شده بود روی آن نوشته بود. اسطروه ای باور نکردنی
لیستهای مرتبط به زنی در جزیره ای گمنام
یادداشتها