رضا درگاهی فر

رضا درگاهی فر

پدیدآور بلاگر
@rdargahifar
عضویت

بهمن 1401

606 دنبال شده

313 دنبال کننده

                
دانش آموخته فلسفه و عرفان اسلامی 
دکتری فلسفه ذهن
              

کتاب‌های نویسنده

یادداشت‌ها

نمایش همه
رضا درگاهی فر

رضا درگاهی فر

18 ساعت پیش

        باسمه

این کتاب را به عنوان منبع اصلی درس 2 واحدی منطق فهم دین در مجموعه دروس کارشناسی ارشد فلسفه دین تهیه کرده‌اند. اما به نظر این بنده اصلا کتاب مناسب و خوبی برای این درس نیست.
به نظر این کمترین، این کتاب هیچ چیزی بیش از مباحث عمومی رایج در مورد روش و منش فهم متن دینی (عمدتاً در دانش اصول فقه) ندارد، و بلکه خالی از جدیدترین تحقیقات و نظرورزی‌های محققان است.
از سوی دیگر به نظر می‌رسد شالودۀ کتاب، آثاری چند از آقای علی‌اکبر رشاد است و مطلب مهمی افزون بر آنها ندارد. در کتاب دیگری از همین نویسنده (آقای رمضان علی‌تبار فیروزجایی) نیز چنین یافتم (کتاب معرفت دینی).
بنابراین منطق فهم دین، نه نظریه تازه‌ای یا روزآمد شده‌ای عرضه کرده است و نه راهی جدید گشوده است و نه گامی به جلو برداشته است. پیشترها روش فهم دین، در علم اصول فقه خلاصه می‌شد، اما امروزه مدافعان قلمرو حداکثری دین و باورمندان به لزوم تولید دانش‌های گوناگون دینی در موضوعات متنوع، لازم می‌بینند روش فهم دین در زمینه‌های گوناگون کشف و بیان شود. این دسته مباحثی که آقای رشاد مطرح کرده‌اند، گویا به همین انگیزه و هدف بوده است. اما در کتاب منطق فهم دین، نکتۀ خاصی در این باره مشاهده نمی‌شود، مگر ادعاهایی مبهم. این کتاب عمدتاً تکرار مباحث موجود است. فقط گاه واژگان و اصطلاحات جدید و برساخته و نامأنوسی را در آن می‌بینید، که از شیوه‌های بیان و نگارش آقای رشاد است، مانند فرامسئله‌ای، روشگانی، فراپیش‌انگاره، و غیره. این شیوه بد نیست، اما ممکن است اثر روانی بر مخاطب مبتدی بگذارد و او تصور کند مطلب و محتوا هم جدید است، اما در واقع محتواهای پیشین با جامه‌ای جدید و در پوشش عباراتی ناآشنا عرضه شده‌اند.
مراد از منطق فهم دین، سازکار و روش فهم دین و تولید معرفت دینی از منابع معتبر با ابتنای بر مبادی و مبانی اسلامی است (ص14 کتاب) (در این کتاب سازکار همراه با کسره‌ای زیر حرف زاء آمده است نه سازوکار، و بر این نوع کاربرد اصرار دارد، زیرا بارها تکرار شده است.)
اوایل این کتاب، منطق فهم دین را به‌سان یک رشتۀ دانشی (دیسیپلین) نگریسته است و خود را در موضع تأسیس دانشی فراگیر دیده است، ازهمین‌رو دربارۀ موضوع این علم، روش آن، نسبتش با دانش‌های نزدیک و همگن (هم‌وند) سخن گفته شده است. فراهم‌آورندگان این مباحث، منطق فهم دین را عام‌تر از اصول فقه موجود می‌دانند، زیرا اصول فقه، فقط منطق فهم احکام دین است و منطق فهم دین، منطق فهم جنبه‌های متعدد دین. اما از چند فصل نخستین، که در واقع فلسفۀ دانش منطق فهم دین است، بگذریم، با همان مباحثی روبه‌رو می‌شویم که پیشتر در اصول فقه، روش تفسیر و مانند اینها مطرح بوده است.
کتاب در مواضعی رویکردی مخالف با جریان روشنفکری دینی در نسبت با فهم دین دارد. هرچند بر مخاطب جوان این کتاب شاید معلوم نشود، اما اگر در جریان مباحثات و مجادلات جریان حوزوی با جریان روشنفکری دینی در طول سه چهار دهۀ قبل باشید، خوب متوجه می شوید که آبشخور بسیاری از مباحث کجاست، مثلا رویکرد تقابل با هرمنوتیک فلسفی و برخی مباحث معرفت شناسی معاصر پررنگ است.
به هر حال، این کتاب نمایندۀ گرایش و نگرش خاصی به فهم دین است و انبانی از پیش‌فرض‌ها و پیش‌انگاره‌ها در پس خود دارد، که البته نه دور از انتظار است و نه به خودی خود اشکالی دارد. اما بسیاری از آنها امروزه (به ویژه در معرفت شناسی معاصر) محل نقد و پرسش و اشکال‌اند و در این کتاب هم به تبیین و توجیه آنها پرداخته نشده است. 
اگر چندان آشنایی با مباحث معاصر در فلسفه و معرفت‌شناسی و فلسفه زبان و منطق و فلسفه عرفان و مانند اینها ندارید، شاید مشکلی با این کتاب نداشته باشید، اما اگر داشته باشید، خیلی مشکل‌ها خواهید داشت و شاید حتی حرصتان هم درآید که چطور می‌شود در این روزگار و برای دانشجویان کارشناسی ارشد، چنین کتابی تدوین و منتشر شود. در بهترین حالت و با خوشبینانه‌ترین نگرش، از تاریخ مصرف این کتاب حدود بیست سال گذشته است، آن هم به خاطر اینکه در آن زمان مباحث معاصر هنوز در ایران بازتاب زیادی نداشته است.

هشدار می دهم که تصور نشود قلۀ مباحث روش‌شناسانه در میان مشتغلان به فهم دین و متن دینی، مباحث این کتاب است. این کتاب نشان‌گر رویکرد و تفکری خاص، آن هم تاریخ‌مصرف‌گذشته است. 
کتاب را به طمع یافتن کتاب درسی مناسب برای درس منطق فهم دین خریدم و خواندم و تورق کردم. اما طرفی نبستم و حال قصد دارم به کتابخانۀ دانشگاه اهدایش کنم. چند سال قبل هم کتاب معرفت دینی را برای تدریس درس معرفت‌شناسی دینی به همین قصد خریدم، و همین اتفاق افتاد! تا باد چنین مبادا!

3 شهریور 1404
      

9

        این کتاب را سالها پیش استادی به من معرفی کرد و خواندمش.
کتابی در تاریخ و فلسفه علم جدید است و به آغازگاه انقلاب علمی می پردازد. دوران کوپرنیک تا نیوتن، منشأ دگرگونی عظیم در نگرش انسان جدید به علم و جهان است. این دوران، نگرش مسلط قرون میانه‌ای را آنچنان تغییر داد که به تعبیر نویسنده، «گویی موجود جدیدی در این سیاره قد برافراشته است.» از نگاه کوستلر، این تغییر نگرش در پی کوشش برای درک طبیعت، نه غلبه بر طبیعت روی داد، و انقلاب تکنولوژیک تنها یک نتیجۀ غیرمنتظرۀ فرعی بود. این دگرگونی بینشی، بر نگرش به ماهیت آدمی نیز مؤثر افتاد.
خوابگردها کتابی متعارف در تاریخ علم نیست و قصد ندارد تاریخ تحولات علمی را بیان کند، بلکه می‌کوشد دربارۀ طرز تغییر دید آدمی از جهانی که او را در بر گرفته است، گفت‌وگو کند. این کتاب بیش از همه دربارۀ ستاره‌شناسی سخن می‌گوید، اما تاریخچۀ ستاره‌شناسی نیست. کوستلر می‌گوید «این کتاب با بابلیها شروع می‌شود و به نیوتن پایان می‌پذیرد، زیرا ما هنوز در جهانی زندگانی می‌کنیم که اساساً نیوتنی است. کیهان‌شناسی اینشتاین هنوز در مرحله‌ای متغیر و غیرثابت است و بسیار زود است که نفوذ آن را در فرهنگ برآورد کرد.»
خوابگردها را آرتور کوستلر (1905-1983) در سال 1959 منتشر کرده است. بنابراین به نسبت، کتابی قدیمی است و بر این اساس برخی تحلیل هایش به روز نیست، اما همچنان کتابی بسیار خواندنی و سودمند است. عنوان اصلی کتاب این است: خوابگردها: تاریخ تغییر نگرش انسان به جهان
The Sleepwalkers: A History of Man's Changing Vision of the Universe, Arthur Koestler
این کتاب را آقای منوچهر روحانی ترجمه کرد و چاپ اولش را شرکت سهامی کتاب‌های جیبی در سال 1351 و چاپ دومش را در سال 1361 منتشر کرد (در 660 صفحه) (بها: 450 ریال!). در صفحۀ آخر چاپ دوم این ترجمه آمده است که کوستلر سه کتاب بزرگ منتشر کرده است: خوابگردها؛ عمل آفرینش [1964]؛ روح در ماشین [1967]. «در این سه اثر بزرگ، کوستلر سیر تطور بینش علمی انسان را از قدیمترین ایام تا عصر حاضر بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که انسان سرمایۀ دانش خود را با چه جان کندنی اندوخته است و امروز دقیقاً چه مایه معرفت در چنته دارد و دامنۀ عرصۀ دانش تا کجاست و وادی خرافات و مهملات از کجا شروع می‌شود ... «خوابگردها» نخستین منزل از سفر علمی آرتور کوستلر است. در این کتاب، نویسنده انسان را در مرحله‌ای که کورکورانه در جستجوی دانش به هر دری می‌زند دنبال می‌کند، و پس از یک بررسی کوتاه و درخشان از تاریخ جهان‌شناسی، تصویر دقیقی از چهرۀ کسانی که علم جدید را پی‌ریزی کردند تصویر می‌کند: کوپرنیک، کپلر، تیکو دو براهه، گالیله. این مردان شگفتی که دید بشر را نسبت به کاینات دیگرگون ساختند، آیا نوابغ روشن‌بینی بودند که قافلۀ تمدن را در پرتو بینش درخشان خود هدایت می‌کردند، یا رهروان خواب‌آلوده‌ای که خود هم نمی‌دانستند از کجا می‌آیند و به کجا می‌روند؟ و اگر چنین بودند چگونه چنین چیزی امکان دارد؟».
کوستلر آثار بسیاری از خود به جای گذاشته است. بنگرید به:
 https://en.wikipedia.org/wiki/Arthur_Koestler
نکتۀ بسیار مهم این کتاب این است که کوستلر بر خلاف برخی مورخان علم، دانشمندان را قهرمانانی فرهیخته نمی‌داند که خصائص اخلاقی و شخصیت و تمایلات فلسفی و سیاسی و غیره در کارشان بی‌تأثیر بوده است. برخی تاریخ علم را تاریخ سیر تکاملی آگاهانه و عقلانی دانسته‌اند. کوستلر معتقد است «همۀ روش‌های کیهان‌شناسی از دوران فیثاغورسیان تا کوپرنیک و از دکارت تا ادینگتن انعکاسی از تعصبات ناخودآگاه و تمایلات فلسفی یا حتی سیاسی مؤلفان آن‌هاست؛ و از فیزیک تا فیزیولوژی هیچ رشته‌ای از علوم، خواه کهن خواه نوین، نمی‌تواند به‌خود ببالد که از تعصبات مابعدطبیعی از هر لحاظ فارغ بوده است. ترقی علم به‌طور عموم نوعی پیشرفت منظم و معقول در خط سیرى صعودى و مستقیم تلقی شده است. در صورتی‌که این پیشرفت در حقیقت راه پرپیچ و خمی را که گاه بگاه غالباً گمراه‌کننده‌تر از تکامل عقیدۀ سیاسی بوده است دنبال کرده است. تاریخچۀ فرضیه‌های کیهانی را بخصوص ممکن است بدون اغراق یک تاریخچه تعصبات دسته‌جمعی و اسکیزوفرنی‌های مهار شده نامید؛ و روشی که بوسیله آن برخی از مهم‌ترین اکتشافات شخصی صورت پذیرفته است آدمی را بیشتر به‌یاد کار یک خوابگرد تا به محصول یک مغز الکترونیکی می‌اندازد.» 
کوستلر می‌خواهد این افسانه را مردود اعلام کند که علم، پی‌گردی معقولانه است و طالب علم فردی دارای «تشخیص بیشتر» و «بی‌غرض‌تر» از دیگران است.

کوستلر معتقد است اکتشافات در علم از طریق فرآیندی شبیه راه رفتن در خواب به وجود می آیند. نه اینکه آنها به طور تصادفی به وجود می آیند، بلکه دانشمندان نه کاملاً از آنچه تحقیقات آنها را هدایت می کند آگاه هستند و نه کاملاً از پیامدهای آنچه کشف می کنند آگاه هستند.

شاید بعدتر این یادداشت را تکمیل کنم.
به هر حال، کتاب بسیار خواندنی است. علاقمندان به تاریخ و فلسفه علم، از دستش ندهند.
رضا درگاهی‌فر – 29 مرداد 1404
      

14

        باسمه
در زمینه متافیزیک تحلیلی کتاب مقدماتی خوبی است. کتاب در ده فصل تدوین شده و هر فصل با پرسشی آغاز می شود که مطالب فصل پاسخ آن اند: 
میز چیست؟، دایره چیست؟، آیا کل مجموع اجزاست؟ تغییر چیست؟ علت چیست؟ زمان چگونه می گذرد؟ شخص چیست؟ ممکن چیست؟ آیا هیچ، چیزی است؟ متافیزیک چیست؟

نویسنده برای همراهی با ذهن خواننده، بحث درباره چیستی متافیزیک را در آخرین فصل انجام داده است.

باید توجه داشت که کتاب برای آشنایی مقدماتی نوشته شده و ورودگاه به این دانش است و نباید انتظار داشت بحثها به نتیجه برسند یا کامل باشند. در پایان کتاب، منابعی برای ادامه سیر مطالعه در این دانش معرفی شده اند.
اگر به همراه استاد خوانده شود بهتر است.
ترجمه هم خوب است، فقط گاه برخی اصطلاحات ناموافق با برابرنهاد رایج در محافل فلسفی ایران ترجمه شده اند. 

متافیزیک شاخه ای قدیمی و اصلی در فلسفه است که به بنیاد حقیقت و چیستی چیزها می پردازد. خیلی وقت ها، بخصوص در ایران و به خصوص تر در سنت فلسفی اسلامی، وقتی گفته می شود فلسفه، متافیزبک منظور است.
      

22

        باسمه
کتابی عالی و خواندنی
این کتاب جامعه شناختی و انسان شناختی است. مسأله، کار و رابطه اش با منفعت اجتماعی و محبوبیت و علاقه فردی است. نویسنده به حقیقتی تفطن یافته که جلوی چشم همه است، اما یا دیده نمی شود یا عمدا کتمان می شود. او با شواهد نشان می دهد کار اگر سودمند و محبوب نباشد، تحمل کردنی نیست و عذاب الیم است، هر چند دستمزد بالایی داشته باشد.
تعریف شغل مزخرف، چرایی وجود و توسعه اش، عوامل اجتماعی و سیاسی حضورش و راه کارهای احتمالی خلاص شدن از آن در این کتاب به خوبی به بحث گذارده شده اند.
این کتاب قطعه ای از پازل شناخت غرب و بلکه جهان امروز تحت تأثیر غرب را پوشش می دهد. ما را از خوشبینی بی نهایت به اندیشه و منش سرمایه داری مدرن پایین می کشد و فرصت تأمل جدی برایمان فراهم می آورد. 
تحلیلهایی درباره جنبش هایی نظیر فمنیزم، مفاهیم اساسی مانند کار، ارزش در این کتاب عرضه شده که شاید کمتر در جاهای دیگر یافت شود. 
این کتاب از سویی، نقد وضعیت امروزینی است که بر سر انسان آمده است. پس از این کتاب، در مورد بسیاری از انگاره های شیک و بزک شده تردید و تامل خواهید کرد. آیا همه باید روزی هشت ساعت حداقل کار کنند؟ فقیر کیست و با او باید چه کرد؟ رضایت و سودمندی بهتر است یا درآمد بالا؟ موفقیت چیست؟  شادکامی چگونه نسبتی با کار دارد؟ آیا نباید همگان از حداقل های معیشت برخوردار باشند؟ و ...
نویسنده تصریح می کند که آنارشیست است و از ساختارهای بوروکراتیک ناسودمند مزخرف بیزار است. نیز گویا طرفدار درآمد پایه همگانی است، یعنی دولت به تمام افراد جامعه به میزانی پول ماهانه بدهد که مردم حداقل های یک زندگی معمول را داشته باشند، تا کار برای تامین حداقل ها نباشد. چنین نظامی، بسیار متفاوت خواهد بود از آنچه اکنون در جریان است. جالب اینکه این تز، طرفداران زیادی در غرب امروز دارد. 
حتما بخوانید.
امیدوارم در فرصت فراختری توصیف کاملتری از محتوای کتاب فراهم کنم.  ۳ دی ۱۴۰۲
      

14

        باسمه
کتاب خوبی است و شما را به اندیشیدن درباره موضوعی مهم و کاربردی، از راه درگیرشدن با استدلال های مختلف موافق و مخالف، دعوت می کند. نویسنده با موضوع تحقیقش زندگی کرده است و این واقعیت، به محتوای کتاب جان بخشیده است. 
با بیشتر نتایجی که نویسنده گرفته و انظاری که ترجیح داده است، موافق هستم. سخن درباره انسان است.  
به نظرم حتی اگر از پیش بدانی نوزادت پس از تولد فقط یک روز زنده خواهد ماند، تولدش ارزشمند و زحمت تو به سان پدر یا مادر، به ویژه مادر، ارجمند خواهد بود. ارزشش را دارد، به خصوص که به گفتار پیامبر اکرم ایمان داشته باشی. فرمود حتی فرزند سقط شده شما بودنش بهتر است و جزو امت آخرین پیامبر خواهد بود. تو زمینه ای ساختی که موجودی ابدی پای به عرصه هستی بنهد، پس واقع نگر باش، نوزاد تو، هرچند معلول باشد و هرچند درنگ کوتاهی در دنیا داشته باشد، موجودی ابدی است ، انسان است، ارزشمند است، بودنش به از نبودنش است، تو را نیز بسیار سودمند است، هرچند ندانی.
      

13

        باسمه
کتابی جدید است درباره یکی از مهمترین مسائل دنیای امروز. مقدمه نویسندگان گویاست و به اندازه کافی ترغیب گر برای مطالعه کتاب. مقدمه مترجم هم خوب است. به ویژه قلم پارسی مترجم، آقای پوریا هامونی، خوب و پخته است و نوید ترجمه ای خوب و خواندنی را می دهد. یک برابرنهاد جالب، که مترجم به کار برده، نوآفرین برای start-up است.
طبق اطلاعی که از جست وجو در بهخوان به دست می آید، از اين كتاب سه ترجمه ديگر هم عرضه شده است: ترجمه آقای علی علی پناهی، آقای سیدحسین علوی لنگرودی و  آقای حمیدرضا بیژنی.

چنانکه پیش بینی می شد، هم کتاب بسیار خوب، اطلاع بخش و عمیق است و هم ترجمه خیلی به‌سامان و روان و درست. به نظر می رسد مطالعه اش برای همه سودمند باشد. 
فصل دوم در این باره سخن می گوید که چگونه به اینجا رسیدیم. این فصل مرور فشرده ای بر تاریخ فکر و واقعیت شناسی انسان از اول تاریخ فلسفه تا عصر حاضر می کند و در پایان می گوید هوش مصنوعی در فهم ما از واقعیت و باور و بینش یافتن ما انقلابی بی سابقه پدید آورده است. دیگر تنها انسان نیست که میفهمد و می اندیشد و می شناسد.
فصل سوم عمدتا به مسأله یادگیری ماشین و یادگیری عمیق می پردازد و توضیح می دهد که راز پیشرفت سریع و موفقیت هوش مصنوعی در دهه های اخیر همین بوده است.

کم کم که در مطالعه پیش رفتم، این یادداشت را تکمیل می کنم.
      

12

        اين كتاب فرق مي‌كند. اين كتاب روايتگر نمونه‌اي از مسيرهاي موفقيت است، اما با زيربنا و انديشه‌ها و اهداف اسلامي-ايراني. مسير يك شركت دانش‌بنيان موفق ايراني كه مبتني بر انديشه ها و اهداف اسلامي و ايراني، در پي حل مشكلات مردم و اعتلاي ايران است، نه تنها پول درآوردن و افزايش ثروت و قدرت. 
اين كتاب روايت مسيري طي شده و در حال طي شدن است كه به سوي آينده اي بهتر مي‌رود. مسيري با اميد به خداوند و اتكا به توان داخلي و نهراسيدن از خطر كردن و مرعوب نبودن نسبت به آنچه خارجي ها كرده اند. يكي از موانع مهم و بلكه مهم‌ترين مانع پيشرفت ما، مانع ذهني و رواني است: خيلي هايمان باور كرده ايم كه ايراني نمي تواند! اين كتاب در چشم هر كس چنين مي انديشد فرو مي‌كند كه ايراني توانسته است و باز هم مي تواند. ايراني ازآن‌جهت كه ايراني است، ناتوان نيست، بلكه ذهن تويي كه ناتواني را ذاتي آدم ايراني دانسته اي، فقير و مسكين است. اين كتاب روايت‌گر مشكلات و ناملايمات مسير حركت جهادي و پيش‌رونده است، همراه با اميد و اتكال به خداوند متعال.
نويد نجاتبخش دارد از ايمانش مي گويد و حركتي كه با توكل به خدا دارد انجام مي‌دهد. او در اين مسير خدا را مي‌جويد و منتظر است دائماً نشانه‌هاي خدا را ببيند و لمس كند. اصلاً از جايي به بعد، مسئله موفقيت‌هاي مادي و صنعتي نيست، بلكه سلوك به سوي خدا مي شود، سلوك معنوي در يك شركت دانش‌بنيان صنعتي ايراني. كجايند آنها كه فكر مي كردند سالك تنها بايد سر در گريبان فكرت فرو برد و كنج عزلت اختيار كند؟ گويا نويد فرياد مي‌زند كه: هَآؤُمُ ٱقۡرَءُواْ كِتَٰبِيَهۡ – 
آن روزها كه مهندسي مي‌خواندم همه‌اش در اين فكر بودم كه اخلاص و كار براي خدا كجاي مهندسي است؟ چطور مي‌شود هرچه در اين رشته مي‌خوانم و هرچه در آن خواهم كرد، براي خدا باشد؟ جوابش را مهندسان شركت بهيارصنعت مي‌دهند. هركاري مي‌كني، مي‌شود براي خدا باشد. يك قدم بر خويشتن نِه، وآن دگر در كوي دوست. شاگرد مرحوم شيخ‌رجبعلي خياط نقل كرده است كه شيخ به او مي‌گفت: موقع اتو كشيدن كه فوت مي كني، لبهايت را غنچه كن و براي خدا فوت كن!
در بطن اين كتاب نوعي الهيات پيشرفت و الهيات و فلسفۀ شركت‌هاي دانش‌بنيان هم وجود دارد، هرچند راوي مسير با اين اصطلاحات سخن نگته است؛ الهياتي كه مسير پيشرفت صنعتي و اقتصادي را هموارتر مي‌سازد و همان صنعت را به خدمت سالكانه و عاشقانه و موافق شريعت الهي مبدل مي‌سازد و پيشران حركت مي شود و آينده‌اش را روشن ترسيم مي‌كند. اين كتاب نشان مي‌دهد كه چگونه يك شركت صنعتي در عين اينكه مشغول توليد علم و صنعت است، مشغول جهاد است. هرجا دشمني در برابر باشد و خاكريز مقابله بزني، همانجا جبهه است و همانجا جهاد في سبيل الله شكل مي گيرد. در اين مسير جهاد اصغر با جهاد اكبر همراه مي شود، و اصلا بايد گفت محصول اصلي و مهمترش، آدم‌هايي است كه مي‌سازد، نه فقط تجهيزات هاي‌تك، كه آنها هم البته مهم‌اند. اما آنچه صدها برابر مهمتر است، ساخته شدن آدمها و اراده‌هاي آنهاست.
مطالعه اين كتاب ارزشمند را اكيداً توصيه مي كنم. از آن كتابهايي است كه بعد از خواندنش، اگر زياد سخت‌پوست و سخت‌جان نباشي، تغيير مي كني. اما بيشتر به جوانهايي كه در آغاز مسيرند، دانشجوها و طلبه هاي سال هاي اول، مهندسان و پزشكان و كارآفرينان جوان، و همه كساني كه اعتلاي ايران اسلامي برايشان مهم است. برخي از اول قصد رفتن دارند، راهبردشان فردي و كوتاه است، مي‌خواهند تنها خودشان زندگي مرفه‌تري داشته باشند، و شعارشان اين است: #ايران_را_رها_كن_و_برو . اما اين كتاب به تو مي‌گويد با دغدغه بهروزي مردم كشورت و سربلندشدن ميهنت شب بخواب و صبح بيدار شو. تنها خودت را نبين، ميدان ديدت را وسيع‌تر كن، به مردم و جامعه ات و كشورت فكر كن، شعارت اين باشد: #ملت_ايران_بايد_خود_را_قوي_كند . اگر چنين كردي و حركت كردي، از خدا هم بركت مي رسد و اصلا به خودت مي آيي و مي بيني كارت شده جمع كردن بركت هاي خدا.  یارب چه خوش اتّفاق باشد.     گر با منت اشتیاق باشد!
آرامش مي خواهي، قدرت و شوكت مي خواهي، از نابساماني هاي كشورت و ناكامي هاي مردمت ناراحتي، مي خواهي جهادگر باشي، راهش همين است: براي كشورت بمان و هر قدر كه مي تواني بكوش. چينه‌دانت كوچك نباشد تا با يك حقوق نيمه-نجومي يا نجومي گلويت گير كند و نفست بند بيايد. همتت را وسيع و بلند كن، برخيز و عليه وابستگي‌ها و دل‌بستگي‌ها به دنيا شورش كن. اگر چنين كني مي فهمي معناي اين سخن ارزشمند را: براي دنيايت چنان كار كن كه گويي تا ابد در دنيا هستي، و براي آخرتت چنان كار كن كه گويي اندكي بعد مي ميري. نويد نجاتبخش و همكارانش معناي اين گفتار را خوب درك مي كنند. اين نوع سلوك، دنيايش آغشته و ممزوج با آخرت است، اصلا در دنيا هستي كه براي آخرتت كار و جهاد كني و تو بايد مسير خودت را در دنيا ترسيم كني، خطي به يادگار بگذاري و بروي. نيامده اي كه تا ابد بماني، اما آمده اي كه براي ابد خودت كار كني و خوب كار كني.
بخوانيدش، اما نه سرسري، بخوانيد تا تغيير كنيد، در نگرش ها، اهداف، ايده‌آل‌ها، آرزوها. اين كتاب يكي از تفسيرهاي عيني اين آيه است: رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ.
بخواهيد يا نخواهيد، بدانيد يا ندانيد، در اين دنيا همواره صحنۀ نبرد مهياست. هر قدر مي‌خواهي هشتگ نه به جنگ بگذار، اما بدان خودت را به نفهميدن زده اي، همان كه هشتگ مي‌زند، چه‌بسا خودش سرباز يكي از ارتش هاست و وظيفه اش خرد و خمير كردن اراده من و توست. ما در نبرديم. هرگاه حركت جهادي كرديم و خود را قوي كرديم، آنگاه است كه مي‌توانيم با صلابت به دشمن بگوييم: بسم الله اگر حريف مايي! – آن وقت شاهنامه‌خواني‌مان هم فرق مي‌كند.
      

5

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.