یادداشت‌های زهرا عابدی (20)

مردی که می‌خندد
        بسیار کتاب جذابی بود .هر لحظه اش برام غیر قابل پیشبینی بود.
انتظار داشتم وقتی به پول و جاه و مقام رسید آدم زشتی بشه ولی دخترک راست میگفت او خیلی زیبا بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

6

نام های بی جنسیت
        به نظر من تنفر این دو از هم به تنفرشون از قسمتی مربوط بوده که خودشون رو درونش میدیدن و درنهایت هردو انتقام گرفتن
کشته شدن کلود تونست باعث رهایی دومینیک و رن بشه ولی اپیسن هرگز از تنفری که داره دور نمیشه چرا که همواره در درونش قسمتی از کلود هست
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1