یادداشت‌های نیکو خوش خلقی (19)

        متن روان و لطیفی بود اما دل را بسیار غمگین می کرد
خوندنش روحیه خاصی میخواهد ..
اشاره به سختی های زندگی ،تلخی جنگ و سختی هایش علاوه بر ان شخصیت داستان از درون هم در تنش بود از بدنش هم سختی می کشید ان را بگذاریم کنار از زبان تنها عزیزش را دیگر نمی شود تحمل کرد اما او توانست یعنی سعی می کرد لبخند بزند و سرپا بایستد حتی اگر پایش همراهی اش نکند .. استحکام را از او اموختم ..جا نزدن را..یعنی داشت نا امید میشد اما خدا روزنه امید را بر دلش تاباند (خدایا لطفا لحظه ای که ما هم داشتیم نا امید میشدیم به پرتو از اون ویژه هات به ما نشون بده)
اما بخشی از کتاب که مربوط بود به مادر و دخترش را اصلا درک نمی کردم؛ مادر حتی در بهشت هم دچار افسردگی مزمن بود 
بعضی نکات را نپسندیدم در کتاب مثل اشاره به گلابتون در نظر دیگری درباره کتاب دیگری هم نوشته بودم دیگر کلیشه ای شده عشق به دختر همسایه در کتاب های نوجوان و در کل مناسب کتاب نوجوان نیست ..
نکته دوم منفی تکرار جمله های تکراری در هر بخش کتاب روی مغز ادم می رفت
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

        به نام خالق زیبایی 
کتاب بسیار روان و گیرا بود طوری که من در ۲۰ دقیقه تمامش کردم اشاره به نکته بند ناف موضوع جالبی بود برایم گرچه که سال ها پیش خانم محمدی به موضوع علق و بند کفش اشاره کرده بود اما این کتاب دیگر بیشتر برایم بازش کرد ..تصاویر کتاب هم جالب بود به نظر کتاب مناسبی برای ۱۰ سال به بالاست اما چیزی که باعث شد ستاره کم تری بدهم پایان بندی کتاب بود که ماجرا زود جمع کرد من انتظار داشتم ویژگی های اخلاقی دیگری هم ببینم از مادر تا برایم برجسته تر شود که او لایق جایگاهی ست که در کتاب عنوان شده مادر شهید بودن و نذری دادن برایم کافی نبود ..
همچنین به نظرم کتاب جای این را دارد که یک مجموعه شود که پسر و دوستش امین هر بار سراغ سوژه های جالب بروند چون شخصیت کاملا در دل جا باز می کند و قابل ارتباط با خواننده
پ.ن : باید برم بند ناف هام رو بیابم مثل پسر داستان 
کتاب به پیشنهاد داداش عزیزم ..محمد حسین جان بازم کتاب خوب معرفی کن پولش با من 😁
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          به نام خدای مهربان ساجی 
کتاب پر از ماجرا بود ؛پر از ماجرای ریز و درشت که با قلم شیرین و جذاب نویسنده بسیار به دل می نشست کتاب را با نوای خانم فضه سادات حسینی بسیار دوست داشتم ..زندگی نسرین بانو ..نسرین بانوی قوی که روزگار او را قوی ساخت ..راستش را بگویم به نظرم بهمن نسرین را بزرگ کرد ..بهمن عزیزم من هم مثل نوه ات به من هم درس بده درس زندگی از امام حسین بگو ..بگو چطور مثل تو انقدر عاشق سجده و نماز شوم ..
بگو چطور تکلیف را بر احساسات غلبه بدم بگو دیگر..
چقدر عاشق ابادان و خرمشهر شدم ..یعنی عاشق مردان باغیرتش ..روزی خواهم رفت انشالله ..اما می گویند دیگر ان ابادان و خرمشهر مانند قبل جنگ نشد .. راستی جنگ چقدر چیز بدی است یک چیز بد و نفرت اور اما  یک عده سرباز خدا با ایمان و اعتقاد ان را مقدس می کنند ،حماسه می افرند و غوغا می کنند ..مثل سید رضا و.. دلم میخواهد ان دیالوگ بهمن را به یاد بسپارم که میرم و انقدر می جنگم تا روزی که دست تو(نسرین)و بچه هامون رو بگیریم و برگردیم شهرمون ..یا ان دیالوگ که اگر به تهران بیایم باعث می شود بقیه هم بگویند چرا ما بمانم پس من هم می مانم و به تکلیف ام عمل می کنم ...
یا دلم میخواد پدر نسرین بانو در خاطرم بماند چه طور ان قدر مردانه و عاقله در سن ۲۰ سالگی تصمیم گرفت مادر نسرین بانو را نجات بدهد از سختی ...
        

2

          به نام خالق قلم 
 اما کتاب انی شرلی
بسیار دوست اش داشتم ؛کتابی است که به تو یاد می دهد چطور با رنج هایت کنار بیایی و در عین حال عاقلانه هم عمل کنی به تو می اموزد دوره پایان نوجوانی و آغاز جوانی، درست است که مسئولیت های زیادی خواهی داشت اما بسیار خواندی تر از دوران کودکی خواهد بود ، به تو جرئت می دهد به رویا های بزرگ فکر کنی بعد با عقل بهترین ها را انتخاب کنی .. 
به نظرم واقعا مونتگمری لطف بزرگی درحق انی کرده که قیم او را ماریلا و متیو گذاشته؛ چقدر که من از این دو خوش امد .. مخصوصا متیو راستش زود تر از انی برایش گریه ام گرفت ... 
انی به من رشد کردن یاد داد استفاده کردن از تمام نعمت های پیش رو را یاد داد ، یاد داد چطور از لحظه های عادی روزمره یک روز رویایی برای خودم بسازم 
و به من یاداوری کرد ادم های اطرافم ممکن است با من خیلی متفاوت باشند اما باید بتوانم انها را دوست داشته باشم ...
از ان کتاب هایی است که باید گاهی یک جلد از ان را خواند و مدتی با انی زندگی کرد ..
پ.ن : ناگفته نماند که چون کتاب با فرهنگ ما متفاوت است شاید بعضی چیز ها کمی جدید ، اذیت کننده و خلاصه بداموزی داشته باشد 
مثلا مختلط بودن دختران و پسران در مدرسه و حواشی ان که وقتی ان را می خواندم  کلی خداروشکر کردم که در مدارس مختلط درس نخوانم ..
یا مد گرایی و انتخاب دوست براساس تیپ و برند  لباس و توجه بیش از حد به زیبایی ظاهری  که متاسفانه خیلی در ایران هم رواج یافته .
        

19

        روایت دلخواه پسری شبیه سمیر 
دورغ چرا راستش اگر جلد کتاب را می‌دیدم و می خواستم از روی جلد انتخاب کنم هرگز کتاب را انتخاب نمی کردم زیرا خیلی کلاه رفته بود سرم که نویسنده عکس امام را روی کتابی که از کتاب های تازه نوشته و نپخته اش است زده و امام را فدای خودش کرده ..
لیک این کتاب ان گونه نبود خوب بود ایده جالبی داشت و کمی تا قسمتی طنز هم بود
معلوم بود نویسنده کلی تحقیق و مطالعه داشته و با معلومات است
من شخصا خیلی اطلاعات زیادی از انقلاب های عراق نداشتم و دانستنش برایم جالب 
از فضیه و سفر های امام هم لذت برم ولی بعضی جاها که به عربی نوشته شده بود سخت بود خواندنش 
ارزش یک بار خوندن را داشت اما شاید از انتخاب هایم برای معرفی کتاب به دیگران نباشد ...
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0