یادداشتهای Aron (8)
1404/3/5
کتاب جالبی بود و یه فرق بزرگ با بقیهی جلدها داشت: همیشه پایان داستان بن یه استراحت کوچیک میکرد و وقتی بیدار میشد، همه چیز حل و فصل شده بود. اما اینجا با احساسات مردم درگیر بودن و دیگه حرف خود رییس جمهور هم تاثیری نداشت. خلاصه که مجموعهی باحالی بود و احتمالا برای خوانندگان کم سن و سال تر جالب تر هم باشه. امیدوارم پرتقال جلد یازدهم هم ترجمه کنه...اما خب متاسفانه محتوای این جلد با باقی جلد ها یکم تفاوت داره و به همین خاطر امیدوارم پرتقال تصمیم نگیره مستقیم بره سراغ جلد دوازده.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/3/5
من درحالی که چند وقتی دنبال یه کتاب علمی تخیلی خوب بودم، خیلی اتفاقی به این کتاب برخوردم و یادم اومد که اسم آیزاک آسیموف رو چندجا به عنوان یکی از بهترین نویسنده های علمی-تخیلی شنیده بودم. نمیتونم تایید کنم که واقعاً از بهترین نویسنده های این ژانر هست یا نه(به هرحال این اولین کتابی بود که از این نویسنده خوندم) اما کتاب، کتاب خوب و بسیار جالبی بود. بخش اول که روی زمین روایت میشد، به خوبی نشون داد که خیلی وقتها انسان چیزی رو که بیشتر دوست داره باور میکنه، نه چیزی که حقیقت داره. حتی اگر باور نکردن حقیقت، به ضررش باشه. توی بخش اول کتاب این موضوع با خطر پمپ الکترون نشون داده شد، اما توی دنیای واقعی هم به چشم میخوره. با گرم شدن زمین و قطع درختان و هزار آسیبی که ما به طبیعت وارد میکنیم و احتمالا عمرمون به دیدن بهاش قد نمیده، اما قطعا روی نسل های آینده تاثیر میزاره. دربارهی بخش دوم... احتمالا اون بخش رو بهتره هرکس خودش بخونه و درکش کنه. تنها چیزی که دربارهاش میگم این بود که واقعا از ارتباط بین نرم جسم ها و سخت جسم ها(دو گونهی موجودات ساکن جهان موازی) تعجب کردم. از اول حدس میزدم که ارتباطی بینشون وجود داشته باشه، اما نه به این شکل. و در مورد بخش سوم هم...جالب ترین نکته این بود که کسی حرف لامونت رو نپذیرفت، اما وقتی دنیسون همون حرف رو از ره متفاوت تری زد، به راحتی قبولش کردن.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/2/31
کتاب فوقالعادهای بود! با اینکه جلد اول هم فوقالعاده بود، من اول ترسیدم که داستان توی جلد های بعد کند بشه و به خوبی جلد اول نباشه(مخصوصا که سر مرگ کلسیر هم غمم گین شده بود)، پس اصلا برنامهی خریدنش رو نداشتم. اما وقتی تو کتاب فروشی دیدمش نتونستم مقاومت کنم و الان واقعا از خریدنش خوشحالم! مخصوصا که با اون پلات توییست آخر داستان از تعجب شاخ درآوردم
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/2/7
روند داستان در بعضی قسمت های کتاب واقعا کنده! در حدی که چندین فصل اتفاق خیلی خاصی نمیوفته. اما خب، در کل این روند کند داستان هم تا حدودی قابل درکه. الینا، شخصیت اصلی کتاب، بعضی وقتها به معنای واقعی کلمه روی مخ میره! اما در کل میشه باهاش کنار اومد و اونقدرا کاراکتر بدی نیست شخصیت اصلی دوم، مل، به شخصه خیلی ازش خوشم نیومد. مخصوصا اینکه عملا شیپ الینا هم هست که... و درنهایت تارین یا همون دارکلینگ، حقیقتا کاراکتر جالبی بود و با اینکه ویلن داستان هست، من ازش خوشم میاد. در طول کتاب طمعکار و بدجنس توصیف شده، ولی به شخصه فکر میکنم پشت همهی اینها هدف دیگهای وجود داره و امیدوارم در کتاب های آینده بیشتر به افکار تارین و سرگذشتت اشاره بشه. درنهایت، بنظرم ارزش خوندن رو داشت.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.