یادداشت‌های Aron (10)

Aron

Aron

1404/3/17

        روند داستان بعضی جاها به معنای واقعی کلمه کند بود. به حدی که فقط می‌خوندم که سریعتر به بخش های هیجان انگیز تر برسم.
توقع نداشتم آخر کتاب همچین حقیقتی رو بشه، با اینکه بعدش به نظرم اومد که باید به ذهنم می‌رسید، ولی اون لحظه تعجب کردم.

و حقیقتا اگر بخوام فصل های پیدن رو با کای مقایسه کنم...کای بهتر بود. درسته که پیدن هم جالب بود و خوندن دیدگاهش هم بد نبود، اما من اون لحظاتی که کای سعی می‌کرد با احساساتش کنار بیاد و یکم از نقشش (مجری قانون آینده بودن) فاصله بگیره رو دوست داشتم. و خب دیدگاهش راجب پیدن هم جالب بود

و...درمورد کیت، من اصلا از پادشاه خوشم نمی‌اومد، هم بخاطر کارهاش و بلاهایی که سر کای آورد و هم حرکتی که توی آزمون آخر زد. بهتر که مرد. ولی دلم برای کیت سوخت. درسته مرگ پادشاه اجتناب ناپذیر بود، ولی شاید اگر پیدن بیشتر وقتش رو روی این موضوع می‌زاشت که کیت مسیر پدرش رو در پیش نگیره بهتر بود.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

25

Aron

Aron

1404/3/5

        کتاب جالبی بود و یه فرق بزرگ با بقیه‌ی جلدها داشت: همیشه پایان داستان بن یه استراحت کوچیک می‌کرد و وقتی بیدار می‌شد، همه چیز حل و فصل شده بود. اما اینجا با احساسات مردم درگیر بودن و دیگه حرف خود رییس جمهور هم تاثیری نداشت.
خلاصه که مجموعه‌ی باحالی بود و احتمالا برای خوانندگان کم سن و سال تر جالب تر هم باشه.
امیدوارم پرتقال جلد یازدهم هم ترجمه کنه...اما خب متاسفانه محتوای این جلد با باقی جلد ها یکم تفاوت داره و به همین خاطر امیدوارم پرتقال تصمیم نگیره مستقیم بره سراغ جلد دوازده.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

Aron

Aron

1404/3/5

        من درحالی که چند وقتی دنبال یه کتاب علمی تخیلی خوب بودم، خیلی اتفاقی به این کتاب برخوردم و یادم اومد که اسم آیزاک آسیموف رو چندجا به عنوان یکی از بهترین نویسنده های علمی-تخیلی شنیده بودم.
نمی‌تونم تایید کنم که واقعاً از بهترین نویسنده های این ژانر هست یا نه(به هرحال این اولین کتابی بود که از این نویسنده خوندم) اما کتاب، کتاب خوب و بسیار جالبی بود.
بخش اول که روی زمین روایت می‌شد، به خوبی نشون داد که خیلی وقت‌ها انسان چیزی رو که بیشتر دوست داره باور می‌کنه، نه چیزی که حقیقت داره. حتی اگر باور نکردن حقیقت، به ضررش باشه.
توی بخش اول کتاب این موضوع با خطر پمپ الکترون نشون داده شد، اما توی دنیای واقعی هم به چشم می‌خوره. با گرم شدن زمین و قطع درختان و هزار آسیبی که ما به طبیعت وارد می‌کنیم و احتمالا عمرمون به دیدن بهاش قد نمی‌ده، اما قطعا روی نسل های آینده تاثیر می‌زاره.
درباره‌ی بخش دوم... احتمالا اون بخش رو بهتره هرکس خودش بخونه و درکش کنه. تنها چیزی که درباره‌اش می‌گم این بود که واقعا از ارتباط بین نرم جسم ها و سخت جسم ها(دو گونه‌ی موجودات ساکن جهان موازی) تعجب کردم. از اول حدس می‌زدم که ارتباطی بینشون وجود داشته باشه، اما نه به این شکل.

و در مورد بخش سوم هم...جالب ترین نکته این بود که کسی حرف لامونت رو نپذیرفت، اما وقتی دنیسون همون حرف رو از ره متفاوت تری زد، به راحتی قبولش کردن.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

22

Aron

Aron

1404/2/31

        کتاب فوق‌العاده‌ای بود! با اینکه جلد اول هم فوق‌العاده بود، من اول ترسیدم که داستان توی جلد های بعد کند بشه و به خوبی جلد اول نباشه(مخصوصا که سر مرگ کلسیر هم غمم گین شده بود)، پس اصلا برنامه‌ی خریدنش رو نداشتم. اما وقتی تو کتاب فروشی دیدمش نتونستم مقاومت کنم و الان واقعا از خریدنش خوشحالم!
مخصوصا که با اون پلات توییست آخر داستان از تعجب شاخ درآوردم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

Aron

Aron

1404/2/7

        روند داستان در بعضی قسمت های کتاب واقعا کنده! در حدی که چندین فصل اتفاق خیلی خاصی نمیوفته. اما خب، در کل این روند کند داستان هم تا حدودی قابل درکه.
الینا، شخصیت اصلی کتاب، بعضی وقت‌ها به معنای واقعی کلمه روی مخ می‌ره! اما در کل میشه باهاش کنار اومد و اونقدرا کاراکتر بدی نیست
شخصیت اصلی دوم، مل، به شخصه خیلی ازش خوشم نیومد. مخصوصا اینکه عملا شیپ الینا هم هست که...
و درنهایت تارین یا همون دارکلینگ، حقیقتا کاراکتر جالبی بود و با اینکه ویلن داستان هست، من ازش خوشم میاد. در طول کتاب طمع‌کار و بدجنس توصیف شده، ولی به شخصه فکر می‌کنم پشت همه‌ی این‌ها هدف دیگه‌ای وجود داره و امیدوارم در کتاب های آینده بیشتر به افکار تارین و سرگذشتت اشاره بشه.
درنهایت، بنظرم ارزش خوندن رو داشت.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

4