یادداشت Aron

Aron

Aron

3 روز پیش

        نمی‌دونم چرا به اندازه‌ی بقیه به دلم ننشست. 
اولش که مجموعه رو شروع کردم انتظار خیـلی زیادی ازش داشتم (شاید به همین دلیله؟)، چون همه جا دیده بودم که چطور ازش تعریف می‌کنن و به زور چند نکته‌ی منفی راجبش می‌گن. جلد اول که یه پای توقعاتم نرسید گفتم:«اوکی، این جلد اول بود و تازه معرفی داستانه....بیا بهش مهلت بدیم و ادامه‌اش رو بخونیم؟🚶🏻‍♂️»
ولی متاسفانه جلد دوم هم طبق انتظارم نبود.
اول از همه، باید بگم اوایل از آلینا اصلا خوشم نمیومد، الان صرفا احساس خیلی خاصی بهش ندارم. یه سری تصمیماتش رو درک می‌کنم، مثلا اینکه از دست تارین فرار کرد. هیچکس نمی‌تونه کنار کسی بمونه که بدون احساس خیلی خاصی درد رو هدیه می‌کنه و یه شهر کامل رو (با کودکانش و اکثر مردمانش) از بین می‌بره. 
شاید تارین وقتی ستر رو به وجود آورد از عواقب کارش بی‌خبر بود و شاه اون زمان هم یه ابلهی مثل این بود، شاید اون موقع با نیت شر این کارو نکرد، ولی الان حتی اگر نیتش بد نبوده باشه چیزی بروز نداد. (بگذریم از کاری که با بگرا و جنیا کرد.).  البته...منکر نمی‌شم که از شیپ الینا و تارین توی جلد یک خوشم اومد✨✨🌚
نمی‌تونم بگم تمام تصمیماتش بد بود، ولی من وقتی سر قضاوت کاراکتر ها به بن بست می‌خورم با خودم می‌گم:« اگه تو بودی چه می‌کردی؟» و نمی‌دونم اگه جای الینا بودم چیکار می‌کردم.

نیکولای کاراکتر خوبی بود. شاید بشه گفت بهترین کاراکتر این جلد بود. به احتمال قوی می‌رم دوگانه‌ی نیکولای رو بعد از شش کلاغ می‌خونم✨
مل....مل...امان از مل! پسر تو مشکلت چیه؟ تمام کتاب منتظر بود یکی به آلینا نگاه کنه تا بی‌خودی پیرهن پاره کنه و رَم کنه. البته شاید من یه بخش کتاب از زیر چشمم در رفته باشه، شاید بخشی بوده که سند آلینا رو به نام مل می‌زنن؟

درکل خوندمش، ولی به اندازه‌ی بقیه بهم نچسبید. 
مطمئن نیستم محاصره و طوفان بهتر بود یا سایه و استخوان.
 امیدوارم تباهی و خیزش بهتر باشه.🚶🏻‍♂️🌅
      
12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.