یادداشت Aron
1404/3/5
من درحالی که چند وقتی دنبال یه کتاب علمی تخیلی خوب بودم، خیلی اتفاقی به این کتاب برخوردم و یادم اومد که اسم آیزاک آسیموف رو چندجا به عنوان یکی از بهترین نویسنده های علمی-تخیلی شنیده بودم. نمیتونم تایید کنم که واقعاً از بهترین نویسنده های این ژانر هست یا نه(به هرحال این اولین کتابی بود که از این نویسنده خوندم) اما کتاب، کتاب خوب و بسیار جالبی بود. بخش اول که روی زمین روایت میشد، به خوبی نشون داد که خیلی وقتها انسان چیزی رو که بیشتر دوست داره باور میکنه، نه چیزی که حقیقت داره. حتی اگر باور نکردن حقیقت، به ضررش باشه. توی بخش اول کتاب این موضوع با خطر پمپ الکترون نشون داده شد، اما توی دنیای واقعی هم به چشم میخوره. با گرم شدن زمین و قطع درختان و هزار آسیبی که ما به طبیعت وارد میکنیم و احتمالا عمرمون به دیدن بهاش قد نمیده، اما قطعا روی نسل های آینده تاثیر میزاره. دربارهی بخش دوم... احتمالا اون بخش رو بهتره هرکس خودش بخونه و درکش کنه. تنها چیزی که دربارهاش میگم این بود که واقعا از ارتباط بین نرم جسم ها و سخت جسم ها(دو گونهی موجودات ساکن جهان موازی) تعجب کردم. از اول حدس میزدم که ارتباطی بینشون وجود داشته باشه، اما نه به این شکل. و در مورد بخش سوم هم...جالب ترین نکته این بود که کسی حرف لامونت رو نپذیرفت، اما وقتی دنیسون همون حرف رو از ره متفاوت تری زد، به راحتی قبولش کردن.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.