یادداشتهای ࡅߺ߳ߊހߊ (70)
1404/6/4
ایده کلی داستان برام باور پذیر نبود. اینکه اینا بعد از یه روز با هم بودن، صبر کنن و سالی یه بار همدیگه رو ببینن و هیچ شماره و.. هم از هم نگیرن. حداقل اگر چند سال باهم بودن و عشقشون پایدار تر شده بود شاید راحتتر میشد قبول کرد. به هر حال یه سال چیز کمی نیست و هزارتا اتفاق توش میفته! اینا هم بالاخره سنشون زیاد نبود و ممکن بود احساساتشون عوض بشه. حالا فرض کنیم اینا انقدر عاشق هم بودن که واسه هم صبر کردن(هرچند اگه اینطوری بود شاید اصلا نمیتونستن جدا شن)، این قبول، ولی در چنین حالتی و بعد از این چند سال، به نظرم پسره اگه انقد عاشقشه نباید با زنبرادرش به دختره خیانت میکرد، هرچند که بخاطر تسکین ناراحتی و مراقبت از بچه و.. باشه. اینم قابلباور هست ولی اصلا خوشم نمیاد جدیدا کتابا خیانت رو انقد عادی در نظر میگیرن و اون پسره هم خیلی آدم خوب و عاشقیه و دخترا بعد از یه مدت راحت برمیگردن و میپذیرنش! ولی انگیزه ای که پسره بهش داد و اینکه بعد فهمیدیم اون مقصر آتیشسوزی بوده و اون داستانو داشته واقعا جالب بود. نامه مادرش خیلی قشنگ بود. اون بخشایی که پسره داستانش رو تو کتابش نوشته بود رو هم دوست داشتم. به طور کلی نیمه دوم کتاب خیلی قوی تر بود. برای یه بار خوندن خوبه واقعا ولی نه درحد شاهکار عاشقانه ای که ازش اسم میبرن!
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1404/5/2
واقعا نمیدونم چه امتیازی بدم.. جالب بود ولی چند تا نکته رو یکم باهاشون مشکل داشتم. یکی اینکه خیلی با جزئیات بچه دنیا آوردن پتولا رو توضیح داده بود، حالا این میتونه مثبت باشه یا منفی ولی من یکم اذیت شدم از تصور اون شرایط. مشکل بعدی اینکه به نظرم دیگه خیانت خیلی داره تو کتاب ها معمول میشه!(علاوه بر قضیه پدر مری و زنش که عادی با این قضیه برخورد کرد،) اگه سلوین(نمیدونم درست گفتم اسمشو یا نه) انقد باربارا رو دوست داشت و عاشقش بود، به نظرم نباید زندگی با اون تازه با وجود دخترشون جوری براش اذیتکننده میشد که با یه زن دیگه رابطه برقرار کنه و وقتی باربارا گفت طلاق بگیریم، اصلا واسش مهم نباشه و خیلی راحت قبول کنه. از اون طرف رفتار باربارا هم برام عجیبه. چطور علاقهش با این اتفاقات کم نشد و برگشت پیش مرده، تازه نه به خاطر اینکه ازش بخواد، چون زن دومش ولش کرده بود!! مگه غرور نداری تو؟😭 حالا باز این یه چیزی، حداقل برو یه جای دیگه زندگی کن یا یکم فاصله بگیر ازش. چطور میتونی پاشی باهاشون بری گردش؟؟! البته چیزای جالبی هم داشت، اینکه مایکل همون میکی و زن مری شده بود و چیزای دیگه.. چقد طولانی شد! خلاصه در کل اینکه معمولی بود. بد نیست برا یه بار خوندن:)
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.