بریدههای کتاب سجاد مشهدی حسن سجاد مشهدی حسن 1404/2/28 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 109 صفحۀ 106 به گمان من مدرسهای که با پول دزدی بنا شود، حقّ السّکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد، فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود. پیراهنی که با پول رشوه و باج بر تن بچهی برهنه و یتیمی پوشانده شود، حقّ السّکوتیست که انسان به خداوند خود میدهد تا اگر- خدای نکرده- بهشت و جهنمی وجود داشت، یک دفتر تمام سیاه پیش روی قاضی القضّات بارگاه الهی نگذارند و نگویند:« این بی آبرو، با آن همه ثروت، حتی پیراهنی بر تن یتیمی نکرده است.» نه آقا... این گرفتن و دادنها دل و جرئتی میخواهد که در من نیست. 0 3 سجاد مشهدی حسن 1404/2/19 ناشنیده هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری موسسه عصر بیان معنوی 4.2 28 صفحۀ 60 درست شدن کشورها مرهون شماهاست. مرهون شما مادرهاست. خرابی و آبادی کشورها تابع شماهاست. اگر شما به ملت تحویل دادید، بچههای با فضیلت، بچههایی که از اول در دامن شما خوب بار آمدهاند، کشور شما آباد میشود؛ از دست اجانب نجات پیدا خواهد کرد. و اگر در دامن شما نگذاشتند بچههایتان بمانند؛ شما را کشاندند به ادارات، بچههایتان را به جاهایی که بچه نگهداری میکنند، بچهها را از خود جدا کردید، این عقده در او پیدا خواهد شد. بچهای که تحت تربیت مادر نباشد، محبت مادر را نچشد، عقده پیدا خواهد کرد. این عقدهها منشأ همهی مفاسد است... (صحیفه امام ج۷، ص۴۴۵. ۲ خرداد ۱۳۵۸) 0 1 سجاد مشهدی حسن 1404/2/8 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 173 همیشه به بچههای خودمان میگویم اگر از دست کسی طلا ببارد، اما در چهارچوبی که تعریف میشود عمل نکند، هیچ فایدهای ندارد. چهارچوب درست هم «کار گروهی» است. که تجربیات همهی افراد بیاید وسط میدان. اگر در این چهارچوب تعریف شود سودمند است و اگر این طور نباشد هیچ فایدهای ندارد. 0 1 سجاد مشهدی حسن 1404/2/6 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 124 خدماتیها ممکن است گردش مالیشان خیلی بالاتر باشد، ولی عمدتا اهمیتشان برای کشور پایینتر است. چون آنچه ارزش افزوده برای کشور ایجاد میکند تولید واقعی است، یعنی چیزی را که نیست به وجود بیاوری. این مدل شرکت خطرات بیشتری دارد و نسبت به آن شرکتهای خدماتی، ریسک بیشتری هم دارد. الان هم عمدهی شرکتهای دانشبنیان ما خدماتیاند. به چه معنی؟ به این معنی که میرود صنایع دفاع و یک پروژه میگیرد. کارش را انجام میدهد و میبرد تحویل میدهد. تحویل گیرنده اش هم ارگانهای دولتی هستند که در خیلی موارد، اگر کار صد درصد هم به نتیجه نرسد، میتوانند یک جوری ماستمالیاش کنند. 0 0 سجاد مشهدی حسن 1404/2/1 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 106 از اول با مسئله جالبی مواجه بودیم. در شرکت هر وقت پول میخواستیم، جور میشد. بارها تا آستانهی ورشکستگی جلو رفتیم، ولی با یکی دو پرداخت که رویش حساب نکرده بودیم، حل میشد. پول که آمد به حساب، کارپردازمان پیامک داد: «انگار یه دستی توی کاره تا ما این کار رو انجام بدیم.» دیگر همهمان به این باور رسیده بودیم که وقتی چیزی روزیمان باشد، کافی است ما وظیفهمان را انجام بدهیم، خودش جلو میرود و جور میشود. چیزی هم که روزیمان نباشد، خودمان را به آب و آتش هم بزنیم، جور نمیشود. 0 0 سجاد مشهدی حسن 1404/1/31 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 84 من گمان میکنم حتی در کار خدا هم همه چیز مرتب و منظم و از پیش تعیین شده نیست. نمیشود بدون به آب و آتش زدن، حتی در همان مسیر هم پیش رفت. فقط باید پیش وجدان خودت بدانی که دنبال پول بیشتری یا چیزهای دیگری از منافع جامعه هم مد نظرت هست. اگر در این حرکتت حب و بغض فردی و حق مردم خوردن و طمع و... باشد که حتما اشتباه میکنی. اما اگر اینها نباشد، سر این دوراهی که بمانی، هر طرف بروی درست رفتهای و آن دنیا حجت خودت را داری. میگویی خدایا، من این کار را کردم، چون میخواستم جلوی خروج ارز از مملکت را بگیرم. 0 3 سجاد مشهدی حسن 1404/1/30 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 25 به این نتیجه رسیدم که در زندگی، رفتارهای ما را تصویرهای ذهنیمان شکل میدهند. یعنی این تصویر در ذهنت هست و گاهی خودت هم خبر نداری. لحظهای که میخواهی تصمیم بگیری، این تصویر میآید بالا و به رفتارت شکل میدهد که چه تصمیمی بگیری. تصویر ذهنی سعید هم از زندگی تفریح است و خوش گذرانی و راحتی. حالا وقتی که باید تصمیم بگیرد و ریسک کند، این تصویر میآید و او را منصرف میکند که برای چه باید خودش را به دردسر و زحمت بیندازد؟ این رفتار هنوز هم در جامعهی ما خیلی طرفدار دارد. کسانی که جرئت ریسک ندارند، دنبال کارهای بیزحمت و بی دردسرند. 0 0 سجاد مشهدی حسن 1403/10/4 به مجنون گفتم زنده بمان: مهدی باکری جلد 2 فرهاد خضری 4.4 5 صفحۀ 107 یکی از بچهها میگفت « هر وقت احساس کنم که میخواهم بروم طرف گناه، یواشکی میروم از گوشهی چادر یک نگاه به آقا مهدی میاندازم ، یا به بهانهای میروم باهاش حرف میزنم، تا از فکر این چیزها بیایم بیرون، به خودم برسم.» آقا مهدی به قلب بچهها فرماندهی میکرد نه به قدرت بدنی یا تاکتیکی و رزمی آنها. 0 2 سجاد مشهدی حسن 1403/8/2 فتح خون: روایت محرم سید مرتضی آوینی 4.7 78 صفحۀ 113 0 4 سجاد مشهدی حسن 1403/6/31 فتح خون: روایت محرم سید مرتضی آوینی 4.7 78 صفحۀ 69 اگر خداوند انسان را رها کند، دهر نیز با او همداستان میشود... 0 6 سجاد مشهدی حسن 1403/6/25 فتح خون: روایت محرم سید مرتضی آوینی 4.7 78 صفحۀ 25 0 2 سجاد مشهدی حسن 1403/6/13 کریسمس در نیاوران مهدی خانعلی زاده 3.3 3 صفحۀ 109 دیدگاه اعضای نهضت آزادی راجع به آمریکا را باید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی جست و جو کرد؛ «جان استمپل»(یکی از کارمندان سیاسی سفارت آمریکا) در یکی از گزارشهای محرمانهی خود از این دیدارها، به ملاقات با مهدی بازرگان، محمد توسلی و یدالله سحابی در خانهای شخصی در «محله دروس» تهران اشاره میکند و مینویسد:«توسلی ساعت ۹ صبح من را سوار کرد و به یک خانه شخصی برد که از خانهی من ۱۵ دقیقه فاصله داشت. در آنجا به مهندس بازرگان و دکتر سحابی، یک استاد بازنشستهی زمین شناسی از دانشگاه تهران معرفی شدم.» آنچه کارمند سیاسی سفارت آمریکا از ملاقات روز ۹ خرداد سال۱۳۵۷ با بازرگان و سحابی روایت میکند، حکایت از فاصلهی دیدگاه اعضای نهضت آزادی با امام خمینی(ره) و انقلابیون، در مورد دستگاه پهلوی دارد. استمپل در گزارش خود نوشته است:«بازرگان میگفت نهضت آزادی به قانون اساسی معتقد است. اگر شاه حاضر باشد که تمام مواد قانون اساسی را به اجرا درآورد، ما آمادهایم تا سلطنت را بپذیریم.»(این دیدارها در اسناد به دست آمده از تسخیر سفارت آمریکا، به تفصیل شرح داده شده است.) 0 0 سجاد مشهدی حسن 1403/4/31 نیمه دیگرم؛ از من بودن تا ما شدن؛ مهارت های انتخاب همسر؛ نکند خشت اول را کج بگذاری جلد 1 محسن عباسی ولدی 4.4 22 صفحۀ 62 در ارتباطی که ما دربارهی آن سخن میگوییم، دو طرف وجود دارد؛ یکی دختر و دیگری پسر. هر دو، جوان و در اوج احساسات هستند؛ به ویژه، طرف دختر. هر دو گرایش به جنس مخالف دارند و این هم یک امر طبیعی است. در ضمن، هر دو دارای غریزهی جنسی هم هستند که خود، عاملی برای تشدید احساسات است. وقتی این دو، با هم ارتباط برقرار میکنند، قبل از این که «شناخت» حاصل شود، پای عنصری به نام «عشق و محبت» -آن هم با پایهای کاملا احساسی- به فضای این رابطه باز میشود. 0 1 سجاد مشهدی حسن 1403/2/30 طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن صهبا 4.9 118 صفحۀ 84 0 1 سجاد مشهدی حسن 1402/11/16 کریسمس در نیاوران مهدی خانعلی زاده 3.3 3 صفحۀ 24 0 2 سجاد مشهدی حسن 1402/10/23 فرمانده در سایه: مروری بر زندگی و شهادت حاج عماد مغنیه وحید خضاب 3.8 9 صفحۀ 128 0 3 سجاد مشهدی حسن 1402/10/17 فرمانده در سایه: مروری بر زندگی و شهادت حاج عماد مغنیه وحید خضاب 3.8 9 صفحۀ 77 0 3
بریدههای کتاب سجاد مشهدی حسن سجاد مشهدی حسن 1404/2/28 ابن مشغله نادر ابراهیمی 4.2 109 صفحۀ 106 به گمان من مدرسهای که با پول دزدی بنا شود، حقّ السّکوتی است که دزد به جامعهاش میدهد، فقط به این امید که راه دزدیهای آیندهاش بسته نشود. پیراهنی که با پول رشوه و باج بر تن بچهی برهنه و یتیمی پوشانده شود، حقّ السّکوتیست که انسان به خداوند خود میدهد تا اگر- خدای نکرده- بهشت و جهنمی وجود داشت، یک دفتر تمام سیاه پیش روی قاضی القضّات بارگاه الهی نگذارند و نگویند:« این بی آبرو، با آن همه ثروت، حتی پیراهنی بر تن یتیمی نکرده است.» نه آقا... این گرفتن و دادنها دل و جرئتی میخواهد که در من نیست. 0 3 سجاد مشهدی حسن 1404/2/19 ناشنیده هایی درباره قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری موسسه عصر بیان معنوی 4.2 28 صفحۀ 60 درست شدن کشورها مرهون شماهاست. مرهون شما مادرهاست. خرابی و آبادی کشورها تابع شماهاست. اگر شما به ملت تحویل دادید، بچههای با فضیلت، بچههایی که از اول در دامن شما خوب بار آمدهاند، کشور شما آباد میشود؛ از دست اجانب نجات پیدا خواهد کرد. و اگر در دامن شما نگذاشتند بچههایتان بمانند؛ شما را کشاندند به ادارات، بچههایتان را به جاهایی که بچه نگهداری میکنند، بچهها را از خود جدا کردید، این عقده در او پیدا خواهد شد. بچهای که تحت تربیت مادر نباشد، محبت مادر را نچشد، عقده پیدا خواهد کرد. این عقدهها منشأ همهی مفاسد است... (صحیفه امام ج۷، ص۴۴۵. ۲ خرداد ۱۳۵۸) 0 1 سجاد مشهدی حسن 1404/2/8 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 173 همیشه به بچههای خودمان میگویم اگر از دست کسی طلا ببارد، اما در چهارچوبی که تعریف میشود عمل نکند، هیچ فایدهای ندارد. چهارچوب درست هم «کار گروهی» است. که تجربیات همهی افراد بیاید وسط میدان. اگر در این چهارچوب تعریف شود سودمند است و اگر این طور نباشد هیچ فایدهای ندارد. 0 1 سجاد مشهدی حسن 1404/2/6 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 124 خدماتیها ممکن است گردش مالیشان خیلی بالاتر باشد، ولی عمدتا اهمیتشان برای کشور پایینتر است. چون آنچه ارزش افزوده برای کشور ایجاد میکند تولید واقعی است، یعنی چیزی را که نیست به وجود بیاوری. این مدل شرکت خطرات بیشتری دارد و نسبت به آن شرکتهای خدماتی، ریسک بیشتری هم دارد. الان هم عمدهی شرکتهای دانشبنیان ما خدماتیاند. به چه معنی؟ به این معنی که میرود صنایع دفاع و یک پروژه میگیرد. کارش را انجام میدهد و میبرد تحویل میدهد. تحویل گیرنده اش هم ارگانهای دولتی هستند که در خیلی موارد، اگر کار صد درصد هم به نتیجه نرسد، میتوانند یک جوری ماستمالیاش کنند. 0 0 سجاد مشهدی حسن 1404/2/1 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 106 از اول با مسئله جالبی مواجه بودیم. در شرکت هر وقت پول میخواستیم، جور میشد. بارها تا آستانهی ورشکستگی جلو رفتیم، ولی با یکی دو پرداخت که رویش حساب نکرده بودیم، حل میشد. پول که آمد به حساب، کارپردازمان پیامک داد: «انگار یه دستی توی کاره تا ما این کار رو انجام بدیم.» دیگر همهمان به این باور رسیده بودیم که وقتی چیزی روزیمان باشد، کافی است ما وظیفهمان را انجام بدهیم، خودش جلو میرود و جور میشود. چیزی هم که روزیمان نباشد، خودمان را به آب و آتش هم بزنیم، جور نمیشود. 0 0 سجاد مشهدی حسن 1404/1/31 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 84 من گمان میکنم حتی در کار خدا هم همه چیز مرتب و منظم و از پیش تعیین شده نیست. نمیشود بدون به آب و آتش زدن، حتی در همان مسیر هم پیش رفت. فقط باید پیش وجدان خودت بدانی که دنبال پول بیشتری یا چیزهای دیگری از منافع جامعه هم مد نظرت هست. اگر در این حرکتت حب و بغض فردی و حق مردم خوردن و طمع و... باشد که حتما اشتباه میکنی. اما اگر اینها نباشد، سر این دوراهی که بمانی، هر طرف بروی درست رفتهای و آن دنیا حجت خودت را داری. میگویی خدایا، من این کار را کردم، چون میخواستم جلوی خروج ارز از مملکت را بگیرم. 0 3 سجاد مشهدی حسن 1404/1/30 تندتر از عقربه ها حرکت کن بهزاد دانشگر 4.6 68 صفحۀ 25 به این نتیجه رسیدم که در زندگی، رفتارهای ما را تصویرهای ذهنیمان شکل میدهند. یعنی این تصویر در ذهنت هست و گاهی خودت هم خبر نداری. لحظهای که میخواهی تصمیم بگیری، این تصویر میآید بالا و به رفتارت شکل میدهد که چه تصمیمی بگیری. تصویر ذهنی سعید هم از زندگی تفریح است و خوش گذرانی و راحتی. حالا وقتی که باید تصمیم بگیرد و ریسک کند، این تصویر میآید و او را منصرف میکند که برای چه باید خودش را به دردسر و زحمت بیندازد؟ این رفتار هنوز هم در جامعهی ما خیلی طرفدار دارد. کسانی که جرئت ریسک ندارند، دنبال کارهای بیزحمت و بی دردسرند. 0 0 سجاد مشهدی حسن 1403/10/4 به مجنون گفتم زنده بمان: مهدی باکری جلد 2 فرهاد خضری 4.4 5 صفحۀ 107 یکی از بچهها میگفت « هر وقت احساس کنم که میخواهم بروم طرف گناه، یواشکی میروم از گوشهی چادر یک نگاه به آقا مهدی میاندازم ، یا به بهانهای میروم باهاش حرف میزنم، تا از فکر این چیزها بیایم بیرون، به خودم برسم.» آقا مهدی به قلب بچهها فرماندهی میکرد نه به قدرت بدنی یا تاکتیکی و رزمی آنها. 0 2 سجاد مشهدی حسن 1403/8/2 فتح خون: روایت محرم سید مرتضی آوینی 4.7 78 صفحۀ 113 0 4 سجاد مشهدی حسن 1403/6/31 فتح خون: روایت محرم سید مرتضی آوینی 4.7 78 صفحۀ 69 اگر خداوند انسان را رها کند، دهر نیز با او همداستان میشود... 0 6 سجاد مشهدی حسن 1403/6/25 فتح خون: روایت محرم سید مرتضی آوینی 4.7 78 صفحۀ 25 0 2 سجاد مشهدی حسن 1403/6/13 کریسمس در نیاوران مهدی خانعلی زاده 3.3 3 صفحۀ 109 دیدگاه اعضای نهضت آزادی راجع به آمریکا را باید پیش از پیروزی انقلاب اسلامی جست و جو کرد؛ «جان استمپل»(یکی از کارمندان سیاسی سفارت آمریکا) در یکی از گزارشهای محرمانهی خود از این دیدارها، به ملاقات با مهدی بازرگان، محمد توسلی و یدالله سحابی در خانهای شخصی در «محله دروس» تهران اشاره میکند و مینویسد:«توسلی ساعت ۹ صبح من را سوار کرد و به یک خانه شخصی برد که از خانهی من ۱۵ دقیقه فاصله داشت. در آنجا به مهندس بازرگان و دکتر سحابی، یک استاد بازنشستهی زمین شناسی از دانشگاه تهران معرفی شدم.» آنچه کارمند سیاسی سفارت آمریکا از ملاقات روز ۹ خرداد سال۱۳۵۷ با بازرگان و سحابی روایت میکند، حکایت از فاصلهی دیدگاه اعضای نهضت آزادی با امام خمینی(ره) و انقلابیون، در مورد دستگاه پهلوی دارد. استمپل در گزارش خود نوشته است:«بازرگان میگفت نهضت آزادی به قانون اساسی معتقد است. اگر شاه حاضر باشد که تمام مواد قانون اساسی را به اجرا درآورد، ما آمادهایم تا سلطنت را بپذیریم.»(این دیدارها در اسناد به دست آمده از تسخیر سفارت آمریکا، به تفصیل شرح داده شده است.) 0 0 سجاد مشهدی حسن 1403/4/31 نیمه دیگرم؛ از من بودن تا ما شدن؛ مهارت های انتخاب همسر؛ نکند خشت اول را کج بگذاری جلد 1 محسن عباسی ولدی 4.4 22 صفحۀ 62 در ارتباطی که ما دربارهی آن سخن میگوییم، دو طرف وجود دارد؛ یکی دختر و دیگری پسر. هر دو، جوان و در اوج احساسات هستند؛ به ویژه، طرف دختر. هر دو گرایش به جنس مخالف دارند و این هم یک امر طبیعی است. در ضمن، هر دو دارای غریزهی جنسی هم هستند که خود، عاملی برای تشدید احساسات است. وقتی این دو، با هم ارتباط برقرار میکنند، قبل از این که «شناخت» حاصل شود، پای عنصری به نام «عشق و محبت» -آن هم با پایهای کاملا احساسی- به فضای این رابطه باز میشود. 0 1 سجاد مشهدی حسن 1403/2/30 طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن صهبا 4.9 118 صفحۀ 84 0 1 سجاد مشهدی حسن 1402/11/16 کریسمس در نیاوران مهدی خانعلی زاده 3.3 3 صفحۀ 24 0 2 سجاد مشهدی حسن 1402/10/23 فرمانده در سایه: مروری بر زندگی و شهادت حاج عماد مغنیه وحید خضاب 3.8 9 صفحۀ 128 0 3 سجاد مشهدی حسن 1402/10/17 فرمانده در سایه: مروری بر زندگی و شهادت حاج عماد مغنیه وحید خضاب 3.8 9 صفحۀ 77 0 3