بریدهای از کتاب خاطرات سفیر اثر نیلوفر شادمهری
1404/3/19
صفحۀ 79
اونجا(فرانسه) برای هیچ چیز حرمت قائل نیستن. توی سیستم مصرفگرای غرب، برای این که توجه مشتری جلب بشه، از هر چیزی که لازم بدونن استفاده میکنن. باورشون اینه که مشتری باید به تبلیغ شما نگاه کنه، حالا به هر قیمتی. چون از نظر اونا همه مشتریان؛ حتی دختربچهها و پسربچهها. امبروژا(دانشجوی آمریکایی) ادامه داد: «من نمیتونم بپذیرم که بچههام صبح تا شب از این مزخرفات ببینن. خودم هم هیچ علاقهای به این فضای فاسدی که فرانسه ایجاد کرده ندارم.» گفتم: «توی آمریکا مگه از این پوسترا نیست؟» گفت: «از اینا؟! ... نه! ... اینا دیگه گندش رو درآوردن. اونجا، قانون اجازهی نصب همچین چیزی رو نمیده. اگه هم کسی این کارو بکنه، باید جریمه بده. اما اینجا همه چی آزاده! احمقانست.» گفتم: « همهچی جز دین داری!» با یه تاکید خیلی قوی گفت: «دقیقا!دقیقا! همه چی جز خدا. مسخرهست!»
اونجا(فرانسه) برای هیچ چیز حرمت قائل نیستن. توی سیستم مصرفگرای غرب، برای این که توجه مشتری جلب بشه، از هر چیزی که لازم بدونن استفاده میکنن. باورشون اینه که مشتری باید به تبلیغ شما نگاه کنه، حالا به هر قیمتی. چون از نظر اونا همه مشتریان؛ حتی دختربچهها و پسربچهها. امبروژا(دانشجوی آمریکایی) ادامه داد: «من نمیتونم بپذیرم که بچههام صبح تا شب از این مزخرفات ببینن. خودم هم هیچ علاقهای به این فضای فاسدی که فرانسه ایجاد کرده ندارم.» گفتم: «توی آمریکا مگه از این پوسترا نیست؟» گفت: «از اینا؟! ... نه! ... اینا دیگه گندش رو درآوردن. اونجا، قانون اجازهی نصب همچین چیزی رو نمیده. اگه هم کسی این کارو بکنه، باید جریمه بده. اما اینجا همه چی آزاده! احمقانست.» گفتم: « همهچی جز دین داری!» با یه تاکید خیلی قوی گفت: «دقیقا!دقیقا! همه چی جز خدا. مسخرهست!»
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.