بریدههای کتاب معصومه توکلی معصومه توکلی 1404/4/24 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 254 1 39 معصومه توکلی 1404/4/21 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 180 2 14 معصومه توکلی 1404/4/21 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 167 0 18 معصومه توکلی 1404/4/18 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 91 0 30 معصومه توکلی 1404/4/13 روان درمانی اگزیستانسیال اروین دی. یالوم 4.4 25 صفحۀ 19 5 21 معصومه توکلی 1404/4/13 روان درمانی اگزیستانسیال اروین دی. یالوم 4.4 25 صفحۀ 18 0 7 معصومه توکلی 1404/3/26 چهارشنبه های بستنی مینو مهدویان 4.0 0 صفحۀ 20 0 22 معصومه توکلی 1404/3/17 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 301 2 35 معصومه توکلی 1404/3/14 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 186 1 31 معصومه توکلی 1404/3/14 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 181 0 8 معصومه توکلی 1404/3/14 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 172 2 26 معصومه توکلی 1404/3/13 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 148 5 25 معصومه توکلی 1404/2/5 حقیقت غاری ست در کوه های سیاه نیل گیمن 3.7 0 صفحۀ 36 حالا پیر شدهام. یا لااقل دیگر جوان نیستم، و هر چیزی که میبینم مرا به یاد چیز دیگری میاندازد که قبلاً دیدهام، انگار دیدن هیچ چیز برایم تازگی ندارد. دخترکی شاداب با موهای سرخِ آتشین فقط مرا به یاد یکی از صدها دختری میاندازد که در عمرم دیدهام، و مادرشان، و مراحل رشدشان، و ظاهرشان به هنگام مرگ. این نفرینِ کهنسالی است، که هر چیز بازتابِ چیز دیگر میشود. این را میگویم، اما زمانی که در جزیرهی مهگرفته (که افراد خردمند آن را جزیرهی بالدار نیز مینامند) گذراندم، مرا به یاد هیچ چیز نمیاندازد مگر خودش. 0 32 معصومه توکلی 1404/1/9 چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا نیل شوسترمن 4.5 23 صفحۀ 252 0 16 معصومه توکلی 1404/1/6 چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا نیل شوسترمن 4.5 23 صفحۀ 173 3 25 معصومه توکلی 1404/1/1 قرون کودکی: تاریخ اجتماعی زندگی خانوادگی فیلیپ اریه 0.0 صفحۀ 41 در آن زمان [اواخر قرن چهارده میلادی] هیچکس به نگه داشتن پرترهی کودکان نمیاندیشید. چه کودکی که زنده میماند و رشد میکرد و مردی جوان میشد و چه کودکی که در دوران نوزادی میمُرد. در مورد اول، کودکی تنها مرحلهای بیاهمیت تلقی میشد که هیچ ضرورتی برای ثبت آن وجود نداشت و در مورد کودک مُرده، اینگونه انگاشته میشد که چیز کوچکی که آنقدر زود از زندگی رفته ارزش یادآوری ندارد؛ کودکان بسیاری بودند که بقای آنها با مشکل مواجه بود. تا مدتهای مدیدی رویهی متداول این بود که شخص چندین کودک به دنیا میآورد تا بتواند تعداد کمی از آنها را نگه دارد. در قرن هفده، در «وراجیهای زن زائو»، همسایهای در کنار مادر پنج «کوچولوی لوس و بازیگوش» که به تازگی کودکی به دنیا آورده ایستاده و نگرانیهای زن را با گفتن این جملات آرام میکند: «پیش از آن که آنقدر بزرگ شوند که بخواهند تو را اذیت کنند، نیمی از آنها را از دست خواهی داد، یا شاید هم همه را». یک دلداری عجیب و غریب! در آن زمان مردم به خود اجازه نمیدادند به چیزی که از بین رفتنی انگاشته میشد دل ببندند. از همین روست که برخی از این اظهارات ما را با درک و احساس متفاوتی که امروز داریم، غافلگیر و هراسان میکند. 6 11 معصومه توکلی 1403/12/13 خون بر برف یو نسبو 3.6 22 صفحۀ 23 7 63 معصومه توکلی 1403/11/11 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.7 24 صفحۀ 46 میاندیشید: و چشم موهبت اشک را دارد.اشک شادی، اشک شوق، اشک غم، و هستی اشک «حیرانی عارفانه» را هم افزود. بله، اشک، عصاره و تبلور همهٔ تلخیها، همهٔ شادمانیها، همهٔ سردرگمیهای روح آدمی بود. اما اشک، شور بود، چرا که شوربختی آدمیان بیش از بختیاری آنها بود. سالیان دراز بود که سلسلهٔ اشکانیان منقرض شده بود، اما سلسلهٔ اشکهای آدمی انقراض نمییافت. 1 13 معصومه توکلی 1403/11/11 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.7 24 صفحۀ 45 سیمین یادش داده بود که هر مدلی برای نقاشی برمیگزیند بیش از همهٔ اجزای بدن، به چشمهایش توجه کند. سیمین گفته بود از نگاه به راز روح مدل پی میبری. از قول هگل گفته بود «چشم کالبد است و نگاه روحی که در آن دمیده شده» مثل جواهر در دل سنگ است. جواهر، روح سنگ است، اما یافتنش دشوار است. میبایستی از ورای سنگ یعنی از تکاثف جسم به مکنونِ جواهر دست بیایی. و گفته بود: چشم از همهٔ حواس برتر است و موهبت نگاه و نظر و نظاره و چشمک و تماشا و نگریستن و خیره شدن و چشم دوختن و دیدن از کلام، از لبخند،از لمس، از چشیدن، از بوییدن یعنی از همهٔ دریچههایی که ما را به این جهان پیوند میدهند، برتر و اسرارآمیزتر است. 6 19 معصومه توکلی 1403/11/11 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.7 24 صفحۀ 36 اولین بار بود که چنین اصطلاحی را میشنید.اولین باری بود که کسی حالات او را بررسی کرده بود و نامی بر آن حالات گذاشته بود. اندیشید: نامگذاری مهم است. وقتی نامی بر چیزی یا بر حالتی گذاشتی، یک قسمت از مسأله حل شده است. 0 13
بریدههای کتاب معصومه توکلی معصومه توکلی 1404/4/24 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 254 1 39 معصومه توکلی 1404/4/21 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 180 2 14 معصومه توکلی 1404/4/21 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 167 0 18 معصومه توکلی 1404/4/18 ده غلط مشهور درباره اسرائیل ایلان پاپه 4.0 27 صفحۀ 91 0 30 معصومه توکلی 1404/4/13 روان درمانی اگزیستانسیال اروین دی. یالوم 4.4 25 صفحۀ 19 5 21 معصومه توکلی 1404/4/13 روان درمانی اگزیستانسیال اروین دی. یالوم 4.4 25 صفحۀ 18 0 7 معصومه توکلی 1404/3/26 چهارشنبه های بستنی مینو مهدویان 4.0 0 صفحۀ 20 0 22 معصومه توکلی 1404/3/17 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 301 2 35 معصومه توکلی 1404/3/14 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 186 1 31 معصومه توکلی 1404/3/14 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 181 0 8 معصومه توکلی 1404/3/14 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 172 2 26 معصومه توکلی 1404/3/13 گودی جومپا لاهیری 3.4 8 صفحۀ 148 5 25 معصومه توکلی 1404/2/5 حقیقت غاری ست در کوه های سیاه نیل گیمن 3.7 0 صفحۀ 36 حالا پیر شدهام. یا لااقل دیگر جوان نیستم، و هر چیزی که میبینم مرا به یاد چیز دیگری میاندازد که قبلاً دیدهام، انگار دیدن هیچ چیز برایم تازگی ندارد. دخترکی شاداب با موهای سرخِ آتشین فقط مرا به یاد یکی از صدها دختری میاندازد که در عمرم دیدهام، و مادرشان، و مراحل رشدشان، و ظاهرشان به هنگام مرگ. این نفرینِ کهنسالی است، که هر چیز بازتابِ چیز دیگر میشود. این را میگویم، اما زمانی که در جزیرهی مهگرفته (که افراد خردمند آن را جزیرهی بالدار نیز مینامند) گذراندم، مرا به یاد هیچ چیز نمیاندازد مگر خودش. 0 32 معصومه توکلی 1404/1/9 چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا نیل شوسترمن 4.5 23 صفحۀ 252 0 16 معصومه توکلی 1404/1/6 چلنجر دیپ: عمیق ترین نقطه دنیا نیل شوسترمن 4.5 23 صفحۀ 173 3 25 معصومه توکلی 1404/1/1 قرون کودکی: تاریخ اجتماعی زندگی خانوادگی فیلیپ اریه 0.0 صفحۀ 41 در آن زمان [اواخر قرن چهارده میلادی] هیچکس به نگه داشتن پرترهی کودکان نمیاندیشید. چه کودکی که زنده میماند و رشد میکرد و مردی جوان میشد و چه کودکی که در دوران نوزادی میمُرد. در مورد اول، کودکی تنها مرحلهای بیاهمیت تلقی میشد که هیچ ضرورتی برای ثبت آن وجود نداشت و در مورد کودک مُرده، اینگونه انگاشته میشد که چیز کوچکی که آنقدر زود از زندگی رفته ارزش یادآوری ندارد؛ کودکان بسیاری بودند که بقای آنها با مشکل مواجه بود. تا مدتهای مدیدی رویهی متداول این بود که شخص چندین کودک به دنیا میآورد تا بتواند تعداد کمی از آنها را نگه دارد. در قرن هفده، در «وراجیهای زن زائو»، همسایهای در کنار مادر پنج «کوچولوی لوس و بازیگوش» که به تازگی کودکی به دنیا آورده ایستاده و نگرانیهای زن را با گفتن این جملات آرام میکند: «پیش از آن که آنقدر بزرگ شوند که بخواهند تو را اذیت کنند، نیمی از آنها را از دست خواهی داد، یا شاید هم همه را». یک دلداری عجیب و غریب! در آن زمان مردم به خود اجازه نمیدادند به چیزی که از بین رفتنی انگاشته میشد دل ببندند. از همین روست که برخی از این اظهارات ما را با درک و احساس متفاوتی که امروز داریم، غافلگیر و هراسان میکند. 6 11 معصومه توکلی 1403/12/13 خون بر برف یو نسبو 3.6 22 صفحۀ 23 7 63 معصومه توکلی 1403/11/11 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.7 24 صفحۀ 46 میاندیشید: و چشم موهبت اشک را دارد.اشک شادی، اشک شوق، اشک غم، و هستی اشک «حیرانی عارفانه» را هم افزود. بله، اشک، عصاره و تبلور همهٔ تلخیها، همهٔ شادمانیها، همهٔ سردرگمیهای روح آدمی بود. اما اشک، شور بود، چرا که شوربختی آدمیان بیش از بختیاری آنها بود. سالیان دراز بود که سلسلهٔ اشکانیان منقرض شده بود، اما سلسلهٔ اشکهای آدمی انقراض نمییافت. 1 13 معصومه توکلی 1403/11/11 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.7 24 صفحۀ 45 سیمین یادش داده بود که هر مدلی برای نقاشی برمیگزیند بیش از همهٔ اجزای بدن، به چشمهایش توجه کند. سیمین گفته بود از نگاه به راز روح مدل پی میبری. از قول هگل گفته بود «چشم کالبد است و نگاه روحی که در آن دمیده شده» مثل جواهر در دل سنگ است. جواهر، روح سنگ است، اما یافتنش دشوار است. میبایستی از ورای سنگ یعنی از تکاثف جسم به مکنونِ جواهر دست بیایی. و گفته بود: چشم از همهٔ حواس برتر است و موهبت نگاه و نظر و نظاره و چشمک و تماشا و نگریستن و خیره شدن و چشم دوختن و دیدن از کلام، از لبخند،از لمس، از چشیدن، از بوییدن یعنی از همهٔ دریچههایی که ما را به این جهان پیوند میدهند، برتر و اسرارآمیزتر است. 6 19 معصومه توکلی 1403/11/11 جزیره سرگردانی سیمین دانشور 3.7 24 صفحۀ 36 اولین بار بود که چنین اصطلاحی را میشنید.اولین باری بود که کسی حالات او را بررسی کرده بود و نامی بر آن حالات گذاشته بود. اندیشید: نامگذاری مهم است. وقتی نامی بر چیزی یا بر حالتی گذاشتی، یک قسمت از مسأله حل شده است. 0 13