بریدههای کتاب علی دائمی علی دائمی 1403/11/11 خورشید نیمه شب یو نسبو 3.4 15 صفحۀ 179 این وسیلهٔ نقلیهای که آن را زندگی مینامیم، دندهٔ عقب ندارد... 7 71 علی دائمی 1403/10/26 نشانه چهار آرتور کانن دویل 4.1 11 صفحۀ 18 وقتی آدم عرصهای برای استفاده از قابلیتهایش نداشته باشد، داشتنِ آنها چه فایدهای دارد؟ 0 69 علی دائمی 1403/9/12 مگره و مرد تنها ژرژ سیمنون 3.0 10 صفحۀ 171 اگرچه کسی با سکوت کردن محکوم نمیشود، حداقل نشان میدهد که گناهکار است. 7 24 علی دائمی 1403/9/3 حرفه: داستان نویس 2 ساندرا اسمیت 3.7 8 صفحۀ 34 ویلیام شکسپیر در یکی از غزلهایش میگوید: «عشق وجدان ندارد.» 0 39 علی دائمی 1403/6/7 پرنده به پرنده آن لموت 3.9 23 صفحۀ 169 اگر میخواهی بدانی که خداوند چه احساسی نسبت به «پول» دارد، نگاه کن که آن را به چه کسانی میدهد! 0 34 علی دائمی 1403/6/1 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 147 صفحۀ 157 بیشتر مردم زنده نیستند. نه در حقیقت. آنها در خواب راه میروند و زندگی میکنند... 2 83 علی دائمی 1403/5/28 حکومت نظامی شهربندان آلبر کامو 3.7 9 صفحۀ 147 شما دوپهلو حرف میزنید و میدانید که شنیدن کلمات دوپهلو از تحمل یک مرد خارج است... 0 33 علی دائمی 1403/5/17 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 116 صفحۀ 49 ما برای فروریختنِ آنچه کهنه است آفریده شدیم. در ما دمیدند که طغیانگر و شورشآفرین باشیم... :) 0 41 علی دائمی 1403/4/21 مقتل امام حسین (ع) سیدمرتضی عسکری 4.2 9 صفحۀ 25 حسین (ع) پس از این واقعه نزد قبر جدّش (ص) آمد و گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا! من، حسین، پسر فاطمه، نوهٔ تو هستم؛ همان ثَقَلی [شیء گرانبهایی] که در امّت خود به جایش نهادی. ای نبیّ خدا، گواه آنها باش که مرا رها کردند و حمایتم نکردند. این شکایتِ من است به تو، تا هنگامِ دیدار فرابرسد...» 0 21 علی دائمی 1403/2/15 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 36 شیطان برای آدمِ بیکار، کار درست میکند! 6 75 علی دائمی 1403/1/16 دختر گمشده گیلیان فلین 3.8 14 صفحۀ 164 من طرفدار این هستم که حقیقت را بگویم، ولی نه کامل؛ که این هم در نوع خود یک دروغ است. 2 37 علی دائمی 1402/12/18 خون بر برف یو نسبو 3.6 22 صفحۀ 26 گاهی خبرِ خوب آنقدر خوب است که در واقع خبرِ بدی است! 10 55 علی دائمی 1402/11/22 جنایت در کریسمس آگاتا کریستی 4.2 5 صفحۀ 143 اگر یک نفر زیاد حرف بزند، غیرممکن است بتواند از گفتن حقیقت خودداری کند. 0 61 علی دائمی 1402/10/16 مردگان بی کفن و دفن ژان پل سارتر 3.6 13 صفحۀ 21 تو خودت خودت را آزار میدهی؛ برای اینکه کمادعا نیستی. من فکر میکنم مدتهاست که ما مردهایم؛ درست از آن موقعی که دیگر کاری از دستمان برنیامد... بزن به سیم آخر هانری! فکرش را نکن. باید هم فکرش را نکنی، چون اینجا کاری از ما ساخته نیست. راحت باش، ما دیگر به حساب نمیآییم. ما مردههای بیاهمیت هستیم. برای اولین مرتبه در زندگی است که به خودم اجازه میدهم بی فکر و خیال باشم... 0 32 علی دائمی 1402/10/8 دوزخ ژان پل سارتر 3.8 27 صفحۀ 30 شما میتونید جلوی دهنتون رو بگیرید، ولی میتونید موجودیت خودتونو پنهان کنید؟ 0 35 علی دائمی 1402/10/5 دشمنان آنتون چخوف 3.7 3 صفحۀ 202 نبوغ خیلی به جنون نزدیک است... 5 27 علی دائمی 1402/10/4 دشمنان آنتون چخوف 3.7 3 صفحۀ 81 آدم نزدیکانش را هیچوقت به اندازهٔ وقتی که خبرِ از دست دادنِ آنها در پیش است، دوست نمیدارد... 0 34 علی دائمی 1402/10/2 دشمنان آنتون چخوف 3.7 3 صفحۀ 79 کلمات همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خیلی خوشحال و خیلی غمناک را ارضا کنند؛ زیرا آخرین بیانِ خوشحالیِ زیاد و غمِ زیاد، سکوت است. عشّاق در سکوت زبان یکدیگر را بهتر درک میکنند و یک موعظه و سخنرانی با حرارت و گرم در کنارِ گورِ مردهای، فقط به غریبهها تأثیر میکند. 2 42 علی دائمی 1402/9/13 وحشی (کمدی در چهار پرده) آنتون چخوف 3.5 2 صفحۀ 125 من آدمی هستم اهل دانش، یک موش کتابخانه، از زندگی عملی هیچگاه چیزی سر در نیاوردهام... 0 21 علی دائمی 1402/8/25 وحشی (کمدی در چهار پرده) آنتون چخوف 3.5 2 صفحۀ 184 دلم گرفته... اما اشکالی ندارد، باید مرد باشم و خونسردیام را حفظ کنم. هرگز نه مغزم را متلاشی خواهم کرد و نه خودم را زیر چرخهای آسیاب خواهم انداخت... قهرمان نیستم؟ باشد، خواهم شد! بالهای عقاب را پیدا خواهم کرد و نه این آتشسوزی و نه خود شیطان هیچکدام مرا نخواهند ترساند! چه اهمیت دارد جنگلها بسوزند؟ جنگلهای تازهای خواهم کاشت. مهم نیست یک نفر مرا دوست نداشته باشد، کس دیگری را دوست خواهم داشت... 0 19
بریدههای کتاب علی دائمی علی دائمی 1403/11/11 خورشید نیمه شب یو نسبو 3.4 15 صفحۀ 179 این وسیلهٔ نقلیهای که آن را زندگی مینامیم، دندهٔ عقب ندارد... 7 71 علی دائمی 1403/10/26 نشانه چهار آرتور کانن دویل 4.1 11 صفحۀ 18 وقتی آدم عرصهای برای استفاده از قابلیتهایش نداشته باشد، داشتنِ آنها چه فایدهای دارد؟ 0 69 علی دائمی 1403/9/12 مگره و مرد تنها ژرژ سیمنون 3.0 10 صفحۀ 171 اگرچه کسی با سکوت کردن محکوم نمیشود، حداقل نشان میدهد که گناهکار است. 7 24 علی دائمی 1403/9/3 حرفه: داستان نویس 2 ساندرا اسمیت 3.7 8 صفحۀ 34 ویلیام شکسپیر در یکی از غزلهایش میگوید: «عشق وجدان ندارد.» 0 39 علی دائمی 1403/6/7 پرنده به پرنده آن لموت 3.9 23 صفحۀ 169 اگر میخواهی بدانی که خداوند چه احساسی نسبت به «پول» دارد، نگاه کن که آن را به چه کسانی میدهد! 0 34 علی دائمی 1403/6/1 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 147 صفحۀ 157 بیشتر مردم زنده نیستند. نه در حقیقت. آنها در خواب راه میروند و زندگی میکنند... 2 83 علی دائمی 1403/5/28 حکومت نظامی شهربندان آلبر کامو 3.7 9 صفحۀ 147 شما دوپهلو حرف میزنید و میدانید که شنیدن کلمات دوپهلو از تحمل یک مرد خارج است... 0 33 علی دائمی 1403/5/17 بار دیگر شهری که دوست می داشتم نادر ابراهیمی 3.8 116 صفحۀ 49 ما برای فروریختنِ آنچه کهنه است آفریده شدیم. در ما دمیدند که طغیانگر و شورشآفرین باشیم... :) 0 41 علی دائمی 1403/4/21 مقتل امام حسین (ع) سیدمرتضی عسکری 4.2 9 صفحۀ 25 حسین (ع) پس از این واقعه نزد قبر جدّش (ص) آمد و گفت: «سلام بر تو ای رسول خدا! من، حسین، پسر فاطمه، نوهٔ تو هستم؛ همان ثَقَلی [شیء گرانبهایی] که در امّت خود به جایش نهادی. ای نبیّ خدا، گواه آنها باش که مرا رها کردند و حمایتم نکردند. این شکایتِ من است به تو، تا هنگامِ دیدار فرابرسد...» 0 21 علی دائمی 1403/2/15 نجواگر الکس نورث 4.1 104 صفحۀ 36 شیطان برای آدمِ بیکار، کار درست میکند! 6 75 علی دائمی 1403/1/16 دختر گمشده گیلیان فلین 3.8 14 صفحۀ 164 من طرفدار این هستم که حقیقت را بگویم، ولی نه کامل؛ که این هم در نوع خود یک دروغ است. 2 37 علی دائمی 1402/12/18 خون بر برف یو نسبو 3.6 22 صفحۀ 26 گاهی خبرِ خوب آنقدر خوب است که در واقع خبرِ بدی است! 10 55 علی دائمی 1402/11/22 جنایت در کریسمس آگاتا کریستی 4.2 5 صفحۀ 143 اگر یک نفر زیاد حرف بزند، غیرممکن است بتواند از گفتن حقیقت خودداری کند. 0 61 علی دائمی 1402/10/16 مردگان بی کفن و دفن ژان پل سارتر 3.6 13 صفحۀ 21 تو خودت خودت را آزار میدهی؛ برای اینکه کمادعا نیستی. من فکر میکنم مدتهاست که ما مردهایم؛ درست از آن موقعی که دیگر کاری از دستمان برنیامد... بزن به سیم آخر هانری! فکرش را نکن. باید هم فکرش را نکنی، چون اینجا کاری از ما ساخته نیست. راحت باش، ما دیگر به حساب نمیآییم. ما مردههای بیاهمیت هستیم. برای اولین مرتبه در زندگی است که به خودم اجازه میدهم بی فکر و خیال باشم... 0 32 علی دائمی 1402/10/8 دوزخ ژان پل سارتر 3.8 27 صفحۀ 30 شما میتونید جلوی دهنتون رو بگیرید، ولی میتونید موجودیت خودتونو پنهان کنید؟ 0 35 علی دائمی 1402/10/5 دشمنان آنتون چخوف 3.7 3 صفحۀ 202 نبوغ خیلی به جنون نزدیک است... 5 27 علی دائمی 1402/10/4 دشمنان آنتون چخوف 3.7 3 صفحۀ 81 آدم نزدیکانش را هیچوقت به اندازهٔ وقتی که خبرِ از دست دادنِ آنها در پیش است، دوست نمیدارد... 0 34 علی دائمی 1402/10/2 دشمنان آنتون چخوف 3.7 3 صفحۀ 79 کلمات همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خیلی خوشحال و خیلی غمناک را ارضا کنند؛ زیرا آخرین بیانِ خوشحالیِ زیاد و غمِ زیاد، سکوت است. عشّاق در سکوت زبان یکدیگر را بهتر درک میکنند و یک موعظه و سخنرانی با حرارت و گرم در کنارِ گورِ مردهای، فقط به غریبهها تأثیر میکند. 2 42 علی دائمی 1402/9/13 وحشی (کمدی در چهار پرده) آنتون چخوف 3.5 2 صفحۀ 125 من آدمی هستم اهل دانش، یک موش کتابخانه، از زندگی عملی هیچگاه چیزی سر در نیاوردهام... 0 21 علی دائمی 1402/8/25 وحشی (کمدی در چهار پرده) آنتون چخوف 3.5 2 صفحۀ 184 دلم گرفته... اما اشکالی ندارد، باید مرد باشم و خونسردیام را حفظ کنم. هرگز نه مغزم را متلاشی خواهم کرد و نه خودم را زیر چرخهای آسیاب خواهم انداخت... قهرمان نیستم؟ باشد، خواهم شد! بالهای عقاب را پیدا خواهم کرد و نه این آتشسوزی و نه خود شیطان هیچکدام مرا نخواهند ترساند! چه اهمیت دارد جنگلها بسوزند؟ جنگلهای تازهای خواهم کاشت. مهم نیست یک نفر مرا دوست نداشته باشد، کس دیگری را دوست خواهم داشت... 0 19