بریدههای کتاب همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها فاطمه شاهواری 1402/6/28 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 172 در وجود هر کس کودکی است که تا پایان عمر با او میزید. کافی است چین و چروکی را که زمان، برای گم کردن رد، در چهرهی اشخاص به جا مینهد کنار بزنیم تا آن کودکی خود را نشان بدهد. این یگانه راهی است برای آنکه مرعوب کسی، هر چند بزرگتر از خود، نشویم.» 0 17 ارمان 1404/2/19 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 86 0 2 سپیده محمدپور 1403/12/4 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 31 0 2 فاطمه 1404/3/5 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 107 منظرهی ویرانی آدمها غمانگیزترین منظرهی دنیاست. 0 9 ارمان 1404/2/18 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 74 0 32 زینب 1403/7/11 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 12 4 8 яσвεят 1403/12/14 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 27 0 0 سهیلا صادقی 1402/4/16 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 14 منظرهی ویرانی آدمها غمانگیزترین منظرهی دنیاست. ببینی کسی مثل طاوس میرفته، حالا مرغِ نحیفی است، پرش ریخته، ببینی کسی خود را ملکهای میپنداشته و تو را بندهی زرخرید، حالا منتظرِ گوشهی چشمی است به او بکنی. ببینی... 2 17 ارمان 1404/2/25 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 140 0 2 شیما 1402/4/7 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 1 اگر هماره بر خلاف مصلحت خویش عمل میکنم از آن روست که من خودم نیستم ؛ که این لگدها که دائم به بخت خویش میزنم لگدهاییست که دارم به سایهام میزنم ؛ سایهای که مرا بیرون کرده و سالهاست غاصبانه به جای من نشسته است. 0 5 زینب 1403/7/11 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 12 اینطور بارم آورده بودند که بترسم. از همهچیز. از بزرگتر که مبادا بهش بربخورد؛ از کوچکتر که مبادا دلش بشکند؛ از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد؛ از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم بیاید. 0 7 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 86 0 0 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 164 با مرگِ آن زن ، مردی که از مدت ها پیش در جایی ایستاده بود نزدیک به انتهای یک دایره ی مرگ ، یک قدم دیگر به پیش رانده شد ! 0 1 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 185 اگر انسانِ اولیه برای بیانِ مقصود بیشتر از چند کلمه در اختیار نداشت آیا این بدان معناست که ما نسبت به انسانِ اولیه احساساتِ پیچیده تری داریم ؟ 0 1 مریم علویان 1402/6/28 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 150 فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج. دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچهی تنگ متحمل میشود، چنان شدید است که کودک ترجیح میدهد رنج زادهشدن را برای همیشه از یاد ببرد. 0 26 سید مرتضی امیری 1403/8/14 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 35 این یادداشت مربوط به کتابی بود که مدتها پیش نوشته بودم و هیچوقت هم منتشر نشده بود. به هر ناشری داده بودم رک و پوستکنده گفته بود که این مهملات ادبیات نیست و من فقط وقتم را تلف کرده ام. من هم از همانجا که فکر میکنم همیشه حق با دیگری است. وقتم را تلف نکردم و به نقاشی روی آوردم. یعنی برای امرار معاش اول نقاش ساختمان شدم و بعد از آنجا که همیشه مقداری رنگ توی دست و بالم بود برای سرگرمی شروع کردم به کشیدن پرترهی همهی آنهایی که نمیفهمیدمشان. اول از همه از چند ناشر شروع کردم. 0 2 زهرا بیت سیاح 1404/3/22 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 16 راستش، من تصمیم گرفته بودم همه چیز را بگویم. دستِ خودم نبود که با یک تشر رنگم میپرید و با یک سیلی تنبانم را خیس میکردم. اینطور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که مبادا بهش بربخورد؛ از کوچکتر که مبادا دلش بشکند؛ از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد؛ از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم بیاید. 0 3 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 126 و وقتی به خودم آمدم که در خانه ی سفیر ایتالیا هستیم یادم به آبروی خویش افتاد و خشم سراسر وجودم را فرا گرفت :«چرا رفته ای توی استخر ؟» همین طور که وسط استخر راه می رفت با معصومیتی کودکانه زمزمه کرد :«دیدم خالی است گفتم پُرش کنم .» 0 0 مریم علویان 1402/6/6 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 68 سعی کن چیزی را دوست بداری. فرقی هم نمیکند چه چیز. خدا، زن، موسیقی، حتی مشروب یا تریاک. ولی یک چیزی را دوست بدار! 0 36 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 154 سکوت شبانه این سیاره بی لنگر را به هم می ریخت . همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها گاه به اجرایی ابدی منتهی می شد . 0 1
بریدههای کتاب همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها فاطمه شاهواری 1402/6/28 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 172 در وجود هر کس کودکی است که تا پایان عمر با او میزید. کافی است چین و چروکی را که زمان، برای گم کردن رد، در چهرهی اشخاص به جا مینهد کنار بزنیم تا آن کودکی خود را نشان بدهد. این یگانه راهی است برای آنکه مرعوب کسی، هر چند بزرگتر از خود، نشویم.» 0 17 ارمان 1404/2/19 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 86 0 2 سپیده محمدپور 1403/12/4 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 31 0 2 فاطمه 1404/3/5 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 107 منظرهی ویرانی آدمها غمانگیزترین منظرهی دنیاست. 0 9 ارمان 1404/2/18 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 74 0 32 زینب 1403/7/11 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 12 4 8 яσвεят 1403/12/14 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 27 0 0 سهیلا صادقی 1402/4/16 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 14 منظرهی ویرانی آدمها غمانگیزترین منظرهی دنیاست. ببینی کسی مثل طاوس میرفته، حالا مرغِ نحیفی است، پرش ریخته، ببینی کسی خود را ملکهای میپنداشته و تو را بندهی زرخرید، حالا منتظرِ گوشهی چشمی است به او بکنی. ببینی... 2 17 ارمان 1404/2/25 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 140 0 2 شیما 1402/4/7 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 1 اگر هماره بر خلاف مصلحت خویش عمل میکنم از آن روست که من خودم نیستم ؛ که این لگدها که دائم به بخت خویش میزنم لگدهاییست که دارم به سایهام میزنم ؛ سایهای که مرا بیرون کرده و سالهاست غاصبانه به جای من نشسته است. 0 5 زینب 1403/7/11 همنوایی شبانه ی ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 12 اینطور بارم آورده بودند که بترسم. از همهچیز. از بزرگتر که مبادا بهش بربخورد؛ از کوچکتر که مبادا دلش بشکند؛ از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد؛ از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم بیاید. 0 7 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 86 0 0 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 164 با مرگِ آن زن ، مردی که از مدت ها پیش در جایی ایستاده بود نزدیک به انتهای یک دایره ی مرگ ، یک قدم دیگر به پیش رانده شد ! 0 1 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 185 اگر انسانِ اولیه برای بیانِ مقصود بیشتر از چند کلمه در اختیار نداشت آیا این بدان معناست که ما نسبت به انسانِ اولیه احساساتِ پیچیده تری داریم ؟ 0 1 مریم علویان 1402/6/28 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 150 فراموشی دفاع طبیعی بدن است در برابر رنج. دردی که نوزاد، هنگام عبور از آن دریچهی تنگ متحمل میشود، چنان شدید است که کودک ترجیح میدهد رنج زادهشدن را برای همیشه از یاد ببرد. 0 26 سید مرتضی امیری 1403/8/14 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 35 این یادداشت مربوط به کتابی بود که مدتها پیش نوشته بودم و هیچوقت هم منتشر نشده بود. به هر ناشری داده بودم رک و پوستکنده گفته بود که این مهملات ادبیات نیست و من فقط وقتم را تلف کرده ام. من هم از همانجا که فکر میکنم همیشه حق با دیگری است. وقتم را تلف نکردم و به نقاشی روی آوردم. یعنی برای امرار معاش اول نقاش ساختمان شدم و بعد از آنجا که همیشه مقداری رنگ توی دست و بالم بود برای سرگرمی شروع کردم به کشیدن پرترهی همهی آنهایی که نمیفهمیدمشان. اول از همه از چند ناشر شروع کردم. 0 2 زهرا بیت سیاح 1404/3/22 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 16 راستش، من تصمیم گرفته بودم همه چیز را بگویم. دستِ خودم نبود که با یک تشر رنگم میپرید و با یک سیلی تنبانم را خیس میکردم. اینطور بارم آورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که مبادا بهش بربخورد؛ از کوچکتر که مبادا دلش بشکند؛ از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد؛ از دشمن که مبادا برآشوبد و به سراغم بیاید. 0 3 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 126 و وقتی به خودم آمدم که در خانه ی سفیر ایتالیا هستیم یادم به آبروی خویش افتاد و خشم سراسر وجودم را فرا گرفت :«چرا رفته ای توی استخر ؟» همین طور که وسط استخر راه می رفت با معصومیتی کودکانه زمزمه کرد :«دیدم خالی است گفتم پُرش کنم .» 0 0 مریم علویان 1402/6/6 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 68 سعی کن چیزی را دوست بداری. فرقی هم نمیکند چه چیز. خدا، زن، موسیقی، حتی مشروب یا تریاک. ولی یک چیزی را دوست بدار! 0 36 яσвεят 1404/1/15 همنوایی شبانه ارکستر چوبها رضا قاسمی 3.8 51 صفحۀ 154 سکوت شبانه این سیاره بی لنگر را به هم می ریخت . همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها گاه به اجرایی ابدی منتهی می شد . 0 1