روایت عجیب یک ماهی؛
که می‌خواست متفاوت باشد...
اما اطرافیان‌ش فکر می‌کردند دیوانه شده است. 
بخوانید تا بدانید عاقبت ماهی سیاه کوچولو چه شد! :)
پ.ن: خیلی ادبی شد!!!
      

        یه کتاب کوتاه که فقط چند ساعت خوندنش زمان برد، اما تفکرش؟ ساعت‌ها دارم درباره‌ش فکر می‌کنم.
اول که اسم کتاب رو دیدم، برای لحظاتی فکر کردم قراره با یه داستان کلیشه‌ای طرف باشم... اما بعدتر که خوندم متوجه شدم این‌طور نیست. کسانی که از دکتر شریعتی زیاد می‌خونن، احتمالاً متوجه صحبت من باشن. 
و تفکر دکتر شریعتی اینطوره که:
برادری به مرزها نیست. مثلاً به کسانی که هزاران سال پیش در « مصر » اهرام مصر رو ساختن، برادر می‌گن.
و چقدر از این طرز تفکر لذت بردم...
      

        در رابطه با کتاب روز و شب یوسف باید بگم که:
ما تو کتاب با روزگار پسری به اسم « یوسف » آشنا میشیم و داستان شو می‌فهمیم. همچنین تضادهای درونی و افکار و... که جالب بود به شخصه برای من. ولی ای‌کاش توضیحات بیشتری تو داستان بود تا بیشتر با تروماها و افکار یوسف آشنا می‌شدیم. به هر صورت خوب بود...
      

        داستانی از «زیبا».
دختری که عادی نبود. نه خانواده‌اش نه خودش. زندگی‌اش هم همینطور. 
واقعا قلم آقای حسن زاده ستودنیه. 
      

        «رویای دویدن»
روایتی متفاوت از رفاقت، امید و انگیزه.
کتابی که با خوندنش انگیزه آدمو بیشتر می‌کنه:«اگه جسیکا تونست، چرا من نتونم؟»
      

        کتاب به شدت روان و جذاب بود و منو وادار می‌کرد سریعتر بخونم تا آخر داستان رو متوجه شم. و شخصیت پردازی جذاب عطیه و مینا که چقدر رفاقت باحال و دوست‌داشتنی داشتن... خلاصه که من لذت بردم از کتاب ولی ای کاش دیالوگ ها انقدر کتابی نبودن🫠.
ممنون از نویسنده🙏🏻
      

        اگه تاریخ دوست دارین این کتاب گزینه مناسبی برای شما خواهد بود. چون حس و حالش طوری بود که خواننده حسی رو داشت که سریع بره جلوتر و راز کیانوش رو بفهمه. جالب بود به جز آخرش البته :(
      

        داستان«هستی» که عشق موتور سیکلت و فوتبال داره، همزمان شده با زمان جنگ. اونم تو شهر مرزی ایران. 
من از خوندنش لذت بردم و همش با خودم فکر می‌کردم ادبیات ایران برخلاف تصور چقدر باحاله!
ولی ای کاش آخرش بهتر تموم میشد...
یا اون قسمت تموم نمیشد :)
      

        «خانه‌ی لهستانی‌ها» روایتی که همسایه‌ها شبیه یک خانواده اند! نزدیک و پیوسته به همدیگر.
و چقدر دوست‌داشتنی بود این کتاب. همچنین شخصیت‌ها که خیلی دقیق توصیف شده بودن :)
نویسنده به‌شدت جذاب نوشته... و پیشنهاد خوندن می‌کنم به همه‌ی دوستان کتاب دوست.
      

        الان که این مجموعه کتاب رو به اتمام رسوندم، می‌فهمم که چه حس و حال باحالی داشت. آدم انگار تو سِیر داستانه. 
چی بگم؟ خوب بود... حتی بیشتر از خوب...
آخرش هم خوش بود و پایان باز...
به هرکسی که طنز دوست داره پیشنهاد میکنم.
و پایان :)
      

        شخصیت پردازی های دقیق و کامل، توصیفات جز به جز و سِیر داستانی قوی باعث شد کتاب رو به سرعت تموم کنم. 
فیلمش هم به شدت جذابه.
خدا هیچکس رو  جلوی مهمون عزیزکرده  شرمنده نکنه...

      

        «مردی به نام اوه» روایت یک مرد در اواخر زندگی‌اش است. زندگی که با سختی و عشق گذر کرده و حالا دارد تمام می‌شود. 
این کتاب واقعا شاهکار بود. من یکی که از خوندنش  لذت بردم. آخرش هم تلخ بود هم شیرین. دیگه چیزی نمیگم. خودتون بخونید.
      

        کتاب خیلی جالبی بود. تو حال و هوای مدرسه بود و طوری بود که آدم حس همزاد پنداری داشت. خیلی سوالا بود که ذهنمو درگیر کرده بود و من تصور میکردم با خوندن این  کتاب به جوابشون می‌رسم. ولی برعکس شد. و بدتر از قبل ذهنم درگیر شد...
اما خوب بود فقط کاش دیالوگا واقعی بودن. ممنون از نویسنده.
      

        کتاب جالبی بود و شخصیت‌های پررنگی داشت. به نظرم تو فیلم خیلی اغراق شده بود و متفاوت بود با کتابش. 
ولی ای کاش دیالوگ ها انقدر ادبی نبودن. اینجوری داستان بهتر میشد :)
در کل جالب بود و من لذت بردم.
      

        کتابی علمی-تخیلی که داخلش ایران جایگاه بالایی داره. 
حقیقتا نمی‌دونستم همچین کتاب‌هایی تو کشور خودمونم وجود داره، همش فکر میکردم این سبک اصلا تو ایران وجود نداره.
اون رفاقت گروهی کتاب خیلی باحال بود و برای من به شدت جذاب بود. در نتیجه کتاب خوب بود ولی دیالوگ‌ها یه مقدار غیرواقعی به‌نظر می‌اومدن.