غزل

تاریخ عضویت:

آذر 1403

غزل

@norouzy

8 دنبال شده

15 دنبال کننده

hazalnuy

یادداشت‌ها

غزل

غزل

1404/2/23

        اثری فلسفی و سیاسی است که ایده‌ی یک جامعه کامل را بررسی می‌کند. این کتاب به صورت گفت‌وگویی میان توماس مور و فیلسوفی به نام رافائل هایتلودای نوشته شده است. در آن، فساد و نابرابری جوامع اروپایی با جامعه‌ای خیالی به نام "آرمان‌شهر" مقایسه می‌شود؛ جایی که عقلانیت، عدالت و خیر عمومی بر همه چیز مقدم است.

در آرمان‌شهر، مالکیت خصوصی وجود ندارد، کار میان همه تقسیم شده، تحمل دینی رواج دارد و آموزش برای همه فراهم است. این جامعه تصویری تأمل‌برانگیز از زندگی انسانی بدون طمع و سلطه‌جویی ارائه می‌دهد.

با این حال، لحن نویسنده گاه کنایه‌آمیز است و باعث می‌شود خواننده در جدی یا طنزآمیز بودن طرح شک کند.

■ نظر شخصی: اگر که این اثر به نظرتون دیکتاتوری میرسه بنظرم یه نگاهیم به "لویاتان" تامس هابز بندازین و باهم مقایسه‌شون کنین. توماس مور جامعه‌ای هماهنگ، اشتراکی و مبتنی بر عقل و مسئولیت‌پذیری را به تصویر کشیده.
مور به فضیلت اجتماعی و طراحی عقلانی اعتماد داره اما هابز تنها به قدرت متمرکز برای مهار انسان خودخواه اعتماد داره. 

اگرچه این دو اثر دو قطب  تفکر سیاسی رو نشون میده اما بنظرم سیاست موفق، نه بر پایه‌ی فقط آرمان یا فقط قدرت، بلکه بر ترکیب این دو بنا شده باشد.
در دنیای واقعی، هم به عدالت و رفاه نیاز داریم (مور)، و هم به نظم، قانون و اقتدار (هابز).
      

4

غزل

غزل

1404/1/9

        تنها رمانی از سیلیوا پلث که یک ماه پس از انتشار، به زندگی خودش پایان داد. "حباب شیشه‌‌ای" فروپاشی دختری بااستعداد و موفق به اسم استر گیرنوود رو روایت میکنه. اما در حال غرق شدن. نویسنده با مهارت تمام، خواننده را چنان عمیق در بحران استر غرق می‌کند که جنون او کاملاً واقعی و حتی منطقی به نظر می‌رسه.

خواندن این کتاب شبیه قدم گذاشتن در دریایی از خاکستری خفه‌کننده است. شما تقریباً به‌طور کامل در ذهن استر غرق می‌شین و ناامیدی او را با تمام وجود احساس می‌کنید. این احساس زمانی عمیق‌تر می‌شود که متوجه می‌شوید نویسنده این رمان را با الهام از زندگی خودش نوشته است!

نثر این کتاب، پیش از هر چیز، زیبا و تأثیرگذار است. سبک و لحن خاصی دارد که توصیف آن دشوار اما بدون شک ماندگار است. روایت داستان به سبک جریان سیال ذهن است، خط زمانی غیرخطی پیش می‌رود و گاهی تشخیص دقیق اتفاقات دشوار می‌شود. در برخی موارد، داستان ناگهان بین زمان‌های مختلف جابه‌جا می‌شود و خواننده باید خودش این تغییرات را درک کند.
به‌طور کلی، این سبک روایت باعث می‌شود که خواننده کاملاً در سردرگمی و ناامیدی ذهنی استر غرق بشه!



      

2

غزل

غزل

1404/1/6

        ولنسی شخصیت اصلی بحث‌برانگیزی است. در طول داستان کم‌کم به او علاقه‌مند شدم، اما در ابتدا خیلی زود از شکایت‌های بی‌پایانش خسته شدم. شاید مونتگمری عمداً این کار را کرده تا نشان دهد والنسی چقدر از زندگی‌اش ناراضی بوده؛ او آن‌قدر در مشکلاتش غرق شده بود که نمی‌توانست آینده‌ای شادتر را تصور کند. اما به محض اینکه متوجه بیماری قلبی‌اش می‌شود، داستان سرعت می‌گیرد و حال و هوای من هم هنگام خواندن تغییر می‌کند! 
این داستان شما را به تأمل در زندگی خود وادار می‌کند و پرسش‌های اساسی را مطرح می‌کند: اگر یک سال از عمرتان را صرف دنبال کردن آنچه شما را به وجد می‌آورد، خوشحال می‌کند و واقعاً زنده نگه می‌دارد، بدون توجه به عواقب آن، می‌گذراندید، آن سال چگونه می‌بود؟ چه چیزهایی را تغییر می‌دادید و چه قدم‌هایی به سوی ناشناخته‌ها برمی‌داشتید؟

نثر و زبان مونتگمری به‌سادگی زیباست، و خوشبختانه مترجم کتاب نیز این لطافت و دل‌نشینی را به‌خوبی حفظ کرده است. شیوه‌ای که خواننده را کاملاً در دنیای داستانی‌اش غرق می‌کند.

      

28

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.