معرفی کتاب سنت ایروین و زسترازی اثر پرسی بیشی شلی مترجم مهرداد وثوقی

سنت ایروین و زسترازی

سنت ایروین و زسترازی

پرسی بیشی شلی و 1 نفر دیگر
1.8
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

2

ناشر
ققنوس
شابک
9786220404200
تعداد صفحات
300
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        

سنت ایروین و زستراتزی دو داستان بلند به قلم پرسی شلی هستند که نویسنده در سال ١٨١٠ آن‌ها را به رشتۀ تحریر درآورده.

داستان سنت ایروین داستان مردی به نام وولفشتاین است که از بدِ حادثه در کوه‌های آلپ و در میان طوفان به گروهی راهزن برخورد می‌کند. سردستۀ راهزنان از او خوشش می‌آید و از او می‌خواهد تا با آن‌ها همراه شود. وولفشتاین، که مسیر دیگری در زندگی پیش روی خود نمی‌بیند، به راهزنان می‌پیوندد و با آن‌ها دست به غارت می‌زند. تا این‌که شبی بابت جرم‌هایی که مرتکب شده خود را ندامت می‌کند. در همین شب راهزنان کُنتی را می‌کشند و دختر زیباروی او را به اسیری می‌گیرند. وولفشتاین و رئیس راهزنان هر دو عاشق دختر کنت می‌شوند. وولفشتاین تنها راه به دست آوردن دختر را مرگ رئیس می‌بیند.

پرسی شلی در سرودن شعر نیز بی‌رقیب بود. نمونۀ اشعار او را می‌توانید در داستان سنت ایروین بخوانید.

      

یادداشت‌ها

          بعد از رفتن سراغ ترجمهٔ متن کامل آثار «ژول ورن»، نشر «ققنوس» در یک اقدام جذاب و حرفه‌ای دیگر، سراغ آثار ادبیات گوتیک رفته تا ادب‌دوستان ایرانی، بتوانند نقد و نگاه منصفانه‌تری درباره این بخش مهم از ادبیات رمانتیک داشته باشند. کاری که قطعاً خوبی‌های خاص خودش را دارد. چنانکه در مورد چاپ سه کتاب قبلی این مجموعه، یعنی «دراکولا» از «برام استوکر»، «فرانکشتاین» از «مری شلی» و سه اثر از «رابرت لویی استیونسن»، سود خوبی عاید این نشر شده. اما رفتن سراغ ادبیات گوتیک، خطراتی هم دارد. مثلاً کتاب «سنت ایروین و زستراتزی» اثر «پرسی شلی»، که جدیدترین کتاب مجموعه آثار گوتیک نشر ققنوس است، تا حد زیادی، جاذبه‌اش را در گذر زمان از دست داده است. این کتاب حاوی دو داستان از «پرسی شلی» است که در ۱۹ سالگی نگاشته. هر دو داستان، سرشار از احساسات خام بوده و از نظر شخصیت‌پردازی و روایت، بیشتر از داستان (به معنای امروزیش) به قصه‌های عاشقانهٔ کهن، نسبت می‌برند. چه بسا اگر که با این کتاب در چالش «بهخوان» شرکت نکرده بودم، به پایانش نمی‌رساندم. چون پر از اتفاقات بی‌منطق و بدون زمینه‌چینی و دیالوگ‌های پرسوز و گداز بود‌. مثلاً در جایی از داستان یکی از شخصیت‌ها، که به دروغ به او گفته‌اند معشوقه‌اش مرده، دم به دقیقه می‌خواهد خنجری در قلبش فرو کند و هی می‌گوید دنیا دیگر بدون محبوبم به درد مرگ هم نمی‌خورد! واقعاً مانده‌ام نشر ققنوس چگونه می‌خواهد ۱۱۰۰ نسخه چاپ اول این کتاب را آب کند! البته با پخش قوی‌ای که این نشر دارد، نیاز نیست خیلی نگرانش باشیم!
        

18