یادداشت غزل
2 روز پیش
این اثر از نظر داستانپردازی بیتردید کمنقص است. با آنکه نمیخواهم لذت کشف روایت را با افشای جزئیات کمرنگ کنم، اما پرداختن به ظرافتهای فنیاش ضرورتیست. شاهآبادی با قصهگویی روان، تاریخنگری هوشمندانه، و نگاهی انسانی به مسائل اجتماعی، مخاطب نوجوان را درگیر روایتهایی میکند که در عین واقعگرایی، تخیلبرانگیزند. او از عناصر مستند—اسناد، مکانها، و شخصیتهایی برگرفته از واقعیت—چنان بهره میگیرد که روایت هم جذاب میشود، هم باورپذیر. امضای ادبیاش، روایتگری موازیست: در این رمان نیز، با بازگویی همزمانِ گذشته و حال، پیوندی آینهوار میان دو شخصیت خلق میکند. این همزادپنداری تاریخی، با شگردی از بینامتنیت شخصی، نوجوان امروز را به بازشناسی هویت خویش میرساند. آثار او حامل نوعی اصالت فرهنگیاند—تأکیدی بر «ایرانی بودن» که بیهیاهو، در بافت روایت تنیده شده است. شاهآبادی حتی "نسل زد" را با داستانهای کهن پیوند میزند، بیآنکه چیزی تحمیل کند. مهمتر از همه، احترام او به شعور نوجوان است. مخاطب را کودک فرض نمیکند، بلکه به او اجازه میدهد تجربه کند، بترسد، تردید کند و تصمیم بگیرد. این نگاه بالغانه، از رازهای موفقیت آثار اوست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.