معرفی کتاب ترز راکن اثر امیل زولا مترجم محمد نجابتی کتابعمومیداستان ترز راکن امیل زولا و 2 نفر دیگر 4.0 10 نفر | 3 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 6 خواندهام 19 خواهم خواند 21 ناشر فرهنگ معاصر شابک 9786001051890 تعداد صفحات 326 تاریخ انتشار 1400/5/31 توضیحات کتاب ترز راکن، مترجم محمد نجابتی. دورههای مطالعاتی مرتبط 📚 فرزند سرنوشت 📚 1403/5/8 ترز راکن امیل زولا 4.0 3 تعداد صفحه 20 صفحه در روز پستهای مرتبط به ترز راکن مرکز فرهنگی شهر کتاب 1400/12/28 لذتبخشترین کتابهایی که در سال ۱۴۰۰ خواندهام - آبتین گلکار 0 14 یادداشتها محبوبترین جدیدترین 🎭 محمد رضا خطیب 🎬 1401/1/12 عجیب و دارک ترین و سیاه ترین کتابی که خوندم... چقدر این ناتورالیسم خشن زولا روح آدم رو میخراشه... داستان جذاب و خوندنی یه و تا صفحه آخر آدم رو نگه میداره ولی هرچی جلوتر میری سیاه تر میشه و تاریک تر میشه... منی که با پاریس شوالیه گری و شرافت و درستکاری و فضای کلاسیک آثار دوما بزرگ شدم و بعد با بل آمی نوشته گی دو موپاسان و فضای اشرافی گری آشنا بودم ، منی که پاریس رو با سالن های اپرا و مهمانی های مجلل میشناختم، یهو برام پاریس تاریک شد... زشتی ها و کثافت پاریس رو هم دیدم... بخونید اما آماده باشید که روحتون قراره خراشیده بشه ... 0 10 Melika_ Ghanami 1403/10/13 کامی پسری است که از بدو تولد بیمار و ضعیف است، بهحدی که مادرش، مادام راکن، از ترس جانش او را به مدرسه نمیفرستد و باور دارد که اگر کامی از او جدا شود، خواهد مرد. همزمان با کامی، دخترعمویش به نام ترز به دنیا میآید و در کنار او بزرگ میشود. همهی اطرافیان میدانند که این دو نفر، وقتی بزرگ شوند، باید با هم ازدواج کنند، زیراتنها ترز میتواند تحملِ روحیهی حساس و بیماریِ کامی را داشته باشد. سالها میگذرد و پیشبینیها درست از آب درمیآید: کامی و ترز با هم ازدواج میکنند. اما کامی که حالا مردی جوان است، تصمیم میگیرد به پاریس برود و زندگی جدیدی را آغاز کند. خانواده همراه او به پاریس نقل مکان میکنند و داستان اصلی از اینجا شروع میشود. ترز، زنی که همیشه در سایهی خانه محبوس بوده برای اولین بار با دنیای بیرون و هیجانات آن روبهرو میشود. این آشنایی با زندگی جدید، احساساتی را در او بیدار میکند که تا به حال تجربه نکرده بود :عشق، هوس و گناه 0 2 بهارفلاح🌺⭐ دیروز «لاف عشق و عاشقی را وه چه آسان میزنیم خود خزانیم و دم از شوق بهاران میزنیم» ⚪📖کتاب ترز راکن اولین رمانی که از امیل زولا نویسندهی فرانسوی 🇨🇵خوندم چیزی که ازمقدمه مشخصه با چاپ اول کتاب در فرانسه هجمه زیادی علیه امیل زولا اتفاق میوفته که در چاپ دوم کتاب با اضافه کردن مقدمهای توسط نویسنده وارد بازار میشه مقدمهای که بیشتر روی سخنش با منتقدان هست که چرا با کتاب تند برخورد کردند و شروع به توضیح اثر خودش میکنه گویا منتقدان در اون زمان امیل زولا را متهم کردن به اینکه هدفش فقط ترسیم صحنههای سخیف بوده خیانت و زنا وقتل موضوعات اصلی رمان رو نکوهش میکنن و نویسنده ازنظر اونها آشکارا به عنوان «فاسد» خونده میشه در ادامه به توضیح اثر خودش میپردازه که خلق کردن وروایت داستان ترزراکن به معنی اینکه کار ترز و لوران (دو شخصیت اصلی) رو تایید میکنم نیست و از نظر من اونا حیواناتی انسان نما هستند و از مطبوعات که همکارانش هستند هم گله میکنه 🔶قصه چند شخصیت اصلی داره کامی پسری که از بدو تولد بیمار و ضعیفه به حدی که مادرش مادام راکن از ترس از دست دادن پسرش اون رو به مدرسه هم نمیفرسته و باور داره که اگر کامی از او جدا بشه اتفاقی برای اون میوفته برای اینکه پسرش حتما دارو بخوره به برادرزاده سالمش هم از داروها میده واما ترز راکن برادرزاده خانم راکن از زنی الجزایری و برادر خانم راکن که ناخدای کشتی فرانسوی هست زاده شده مادرش فوت شده وبرادر مجبوره اونو به خواهرش بسپره وخانم راکن اونو مثل پسر خودش دوست داره وبزرگ میکنه همه اطرافیان میدونن که این دو نفر وقتی بزرگ بشن با هم ازدواج میکنن وترزهمیشه به اونا احترام میذاره وبه حرفشون گوش میده او که تحت سلطه عمه مهربان بزرگ شده و گوش به فرمان عمه است 🔷سالها میگذره بچه ها بزرگ میشن و پیشبینیها درست از آب در میاد کامی و ترز با هم ازدواج میکنن اما کامی حالا مردی جوان است و از نوازشهای مادرش ومحدودیت در خونه خسته شده ورویا پردازی میکنه تصمیم میگیره به پاریس بره اونجا زندگی جدیدی رو شروع میکنن و داستان اصلی از اینجا شروع میشه ترز دختری در سایه خانه محبوس بوده خیلی جامعه رو ندیده مثل کامی سرد وگرم نچشیده است برای اولین بار با دنیای بیرون و هیجانات اون روبرو میشه این زندگی جدید احساسات رو در اون بیدار میکنه احساساتی که تا به حال تجربه نکرده اسیر عشق ممنوعه ای میشه و به مردی به نام لوران (دوست دوران بچگی شوهرش)دل میبازه و عشق میان آنها به جنایت و جنون و تباهی میانجامه. 🔶عشق ❤️دراین رمان نه احساسی متعالی و شوری رمانتیک بلکه مِیلی غریزی و جسمانی هستش فقط دوتا انسان افسارشون رو میدن دست هوس، زولا به خوبی در «ترز راکن» نیروی غریزه و سیستم عصبی انسانها چگونه اونها رو به جانب جنایت و جنون سوق میده رو تصویر کرده ادمهای اینجا اختیاری از خویش ندارن و نمی تونن خلاف فرمانِ غریزه و سلسلۀ اعصابشان عمل کنن ودرادامه تصمیم شیطانی میگیرن که بخش دوم داستان از اینجا شروع میشه......... 🔷رمان خوندنی وپرتعلیق که توصیفات بادقت وریز وموشکافانه نویسنده خواننده رو مستقیماً به قلب داستان و بحرانهای درونی شخصیتها هدایت میکنه، او شخصیتهای قصه رو دقت و وسواس وریزبینیای وصف میکنه حتی مکانها و محیط و فضایی را که آدمها در اون قرار دارن و زندگی و کار میکنن؛برای من اینجا امیل زولا مثل پزشکی که کالبد شکافی یک جسمی را انجام میده کالبد شکافی روح را انجام داد از تک تک اتفاقاتی که برای روح انسانی میافته پس از قتل و جنایتی که انجام میده بعضی انسانها دچار عذاب وجدان میشن دچار ترس دچار دلشوره اضطراب حالت عصبی....آروم آروم رسیدن به پوچی کاری که انجام دادن 🔶چیزی که برای من عجیب بود اصرار امیل زولا مبنی بر اینکه عذاب وجدان وپشیمونی برای دونفر به وجود نمیاد ولی خیلی از رفتارای اونها فقط حاکی از ترس نبود بلکه بوی سرافکندگی وعذاب وجدان رو میداد. ✔️یکی از امتیازات رمان پایانبندی خیلی خوب بود،هیچ پایانی جز این نمی تونست داشته باشه و بکی دیگه ترجمهی روان وخوب ،درکل قلم وسبک امیل زولا رودوس داشتم اولین اثری که ازش خوندم ترغیب شدم باقی آثارش رو هم بخونم خصوصاً کتاب «ژرمینال» که دوسالی هست گوشه کتابخونهام منتظر نشسته برم سراغش ✔️از کتاب به عنوان جنایات ومکافات فرانسوی یاد میشه تا حدودی میشه این نام رودرست دونست ولی شخصیت لوران ویا ترز رو نمیتونستم دوست داشته باشم اصلاً، برعکس راسکولنیکوف دوست داشتنی در رمان جنایات ومکافات داستایوفسکی 5 49