نویسنده این جملات را از آپتون سینکلر (رماننویس) نقل کرده:
«هر کارگری میداند که کینهتوزترین تحقیرکنندگانش جوجهکارمندهای خردهپای عالم کسبوکارند؛ ادارهچیهای بینوایی که غالباً بدتر از طبقهی کارگر استثمار میشوند، اما چون اجازه دارند یقهی سفید بپوشند و در دفتر کنار رییسشان کار کنند، خودشان را عضو طبقهی سرمایهدار حساب میکنند».
داشتم فکر میکردم که این جملات نهتنها دربارهی رابطهی کارمندها و کارگرها، که دربارهی نوع تعامل کارمندها و ارباب رجوع، منشیهای پزشکها و مراجعان، کارمندان دانشگاهها و دانشجویان و ... هم صادق است.
اگر فوکویی نگاه کنیم، همهی این روابط واجد نوعی از اعمال قدرتند. کمدی تلخ ماجرا این است که این قدرت از طرف گروهی «بینوا» و «استثمارشده» بر سایر همنوعانشان اعمال میشود.