معرفی کتاب نا اثر مریم برادران حقیر

نا

نا

4.2
151 نفر |
74 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

19

خوانده‌ام

349

خواهم خواند

100

شابک
9789645860828
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1399/11/7

توضیحات

        سیدمحمدباقر صدر از آن چهره‌هایی است که روزگار کم به خود می‌بیند. شخصیتی که او را اکنون باید از لابه‌لای نظریات باشکوهش شناخت. عالمی که بیشتر با مجاهداتش شناخته شده‌است، تا با علمش. مریم برادران در کتاب نا، پرده از چهره این عالم مجاهد بر‌می‌افکند تا اسوه‌ای حسنه در دوران معاصر را به نسل جوان معرفی کند. نگاهی جامع به زندگی شهید صدر از جوانب گوناگون و حتی ارتباطات خانوادگی وی این اثر را از سایر کتاب‌هایی که درباره شهید صدر نوشته شده، متمایز کرده‌‌ است.
      

لیست‌های مرتبط به نا

نمایش همه

یادداشت‌ها

          خاندان صدر با سابقه‌ای نهصد ساله از علم و اجتهاد، شخصیت‌های درخشان و برجسته‌ای در خود پرورده و به جامعه عرضه کرده که طی قرنها در سه کشور ایران و عراق و لبنان درخشیده‌اند و در این میان برخی از آنان مانند امام موسى صدر و پسرعمویش شهید سید محمدباقر صدر، چهره‌هایی استثنایی و خاص بوده‌اند و شهرت جهانی یافته اند.
چند سال قبل وقتی تصویری از نصب مجسمه‌ی نیم تنه‌ی شهید سید محمدباقر صدر در یکی از مراکز علمی، سیاسی بسیار مهم روسیه منتشر شد، بسیاری از مخاطبان فعال در فضای مجازی که تنها این نام را بر اتوبانی در تهران دیده بودند با دیدن آن تصویر تعجب کردند و دچار شگفتی شدند، زیرا نمی‌دانستند که یک عالم مجاهد و شهید چگونه در فضای علمی خارج از ایران و عراق به چنین جایگاه و مقبولیتی رسیده است.
متأسفانه -باید اعتراف کنیم- شهید سید محمدباقر صدر که با مظلومیت و مصیبتی دردناک زیر شکنجه‌های صدام به شهادت رسید، امروز هم بعد از چهل سال همچنان مظلوم و غریب است. او که در سن جوانی از نظر علمی به آن موقعیت باورنکردنی و اعجاب آور رسید، از چنان قدرت فکری و ارتقای علمی برخوردار بود که می‌شد او را به عنوان نابغه شرق و اسطوره علمی جهان اسلام معرفی کرد.
دو کتاب «فلسفتنا» و «اقتصادنا» در همان سال‌های نخستین عمر او شهرت فراوانی در کشورهای مختلف برای او رقم زد و پیشنهادهای وسوسه انگیزی برای مهاجرت و حمایت‌های مالی در پی داشت.
وقتی کتاب مهم و پرآوازه او «الاسس المنطقیة للاستقراء» انتشار یافت برخی مدعی بودند که ترجمه‌ی آن به زبان‌های خارجی می‌تواند بر پاره‌ای از دیدگاه‌های علمی در حوزه‌ی ریاضیات و منطق و علوم تجربی مادی اثر بگذارد و جریان‌ساز باشد، اما در همان نخستین قدم به دلیل پیچیدگی محتوا و مضمون فنی کتاب هیچ کس از پس ترجمه‌ی انگلیسی اش برنیامد.
آیت الله خوئی -استاد مؤلف- در باره‌ی این کتاب گفته بود تنها کتابی است که با اولین خوانش آن چیزی درنیافتم و مجبور شدم دوباره آن را از ابتدا بخوانم.
وقتی هم با نگاه خاص و رویکرد متفاوت خود کتاب «الفتاوى الواضحة» را منتشر کرد، با چنان استقبالی مواجه شد که برخی از جوانان اهل سنت اعلام کردند در مسایل شرعی شان به جای پیشوایان فقهی خود به این عالم نجفی مراجعه می‌کنند. او علاوه بر دغدغه‌های تأسیسی‌اش که در طرح بانکداری بدون ربا ظهور یافت و الگوی بسیاری از بانک‌ها در کشورهای مختلف شد، و علاوه بر اهتمامات اجتماعی‌اش که در فعالیت‌های مختلفی چون راه‌اندازی مدارس و تشکیل حزب تمثل پیدا کرد، تمرکز جدی هم بر تدوین مبانی نظری رویکرد دین به جامعه داشت که فرصت جمع‌بندی و نشر آن را نیافت و تنها برخی شاگردانش بعدها برگ‌هایی از یادداشت‌های اولیه او با عنوان «مجتمعنا» را منتشر کردند.
بقیه‌ی کتاب‌ها و آثار او نیز هرکدام داستان و ماجرایی دارند؛ از آن‌چه در حدود دوازده سالگی نوشته و بعدها به چاپ رسیده تا برخی یادداشت‌های حساس باقیمانده از روزهای حصر خانگی قبل از شهادتش.
زندگی عجیب و شخصیت خاص سید محمدباقر صدر فارغ از همه‌ی حاشیه‌ها و حوادث بی‌شمار خود به تنهایی آن‌قدر اهمیت دارد که صدها کتاب از آن نوشته و ده‌ها فیلم از آن ساخته شود.
در میان آثار معدودی که به زندگی و افکار او پرداخته‌اند، کتاب «نا» با بیانی دقیق و نثری هنرمندانه بیش از همه در ارائه‌ی تصویری کامل و فراگیر از این دانشمند شهید توفیق داشته است.
هم داستان‌هایی از دوران کودکی و تحصیل او را روایت کرده و هم بازتابی از فضای روابط عاطفی او با همسرش را در لابلای طرح اندیشه ها و افکار بلند وی در پیش چشم خواننده قرار داده است.
هم علو طبع و بلندی همت والای او را در کرامت و عزت نفس به خوبی تصویر کرده و هم مشقت‌های مرارت‌بار زندگی ساده و فقیرانه‌اش را نشان داده و کسی را معرفی کرده که در جایگاه مرجعیت و زعامت، بچه‌هایش حسرت خوردن میوه داشته‌اند و او به آنان که قدری پول توجیبی می‌خواسته‌اند تا بتوانند در مدرسه موز بخرند، می‌گوید: آیا همه‌ی بچه‌های مدرسه شما موز می‌خورند؟ بهتر است شما همراه آن چند نفر اقلیت باشید که در زنگ تفریح گرسنه می‌مانند!
در همین حال بی‌آنکه تلخی های زندگی و شهادت دردناک ایشان و خواهر شهیدش خواننده را آزار دهد، به نرمی و ظرافت از همه این دردها و مصیبت‌ها نیز می‌گوید و حتى آخرین صفحات کتاب را با لطافتی سوگناک اما شکوهمند به پایان می‌رساند.
عکس‌های کمتر دیده شده از آن شهید به همراه شجره‌نامه‌ی خانوادگی و سالشمار زندگی او از پیوست‌های کتابند که در لابلای صفحات، اطلاعات کامل‌تری را به خواننده منتقل می‌کند.

(به تاریخ ۱۳۹۹/۸/۲۹ از سری یادداشت‌های «صد کتاب قبل از صدسالگی!» در روزنامه‌ی شهرآرا)
        

31

          سید محمدباقر صدر از شخصیت‌های کم‌نظیر تاریخ تشیع است. نبوغ سرشار و مجاهدت خستگی ناپذیراز او شخصیتی جذاب ساخته و در کنار آن اتفاقات بسیار زندگی او زمینه‌ای است فوق العاده برای داستان‌پردازی چیزی که ابدا «نا» از عهده آن برنیامده است.
این کتاب شبیه یک فست فود پخته نشده است که نه تنها شخصیت یاران و اطرفیان سیدمحمدباقر در آن به خوبی ترسیم نشده است که شخصیت خود سید محمدباقر هم بسیار کلی و بدون عمق است.
در تمام کتاب تنها بیان میشود که محمدباقر بسیار باهوش است، محمدباقر بسیار مهربان است و محمدباقرمدام مشغول است و این سه مولفه ده ها بار تکرار می‌شود؛ بدون آنکه مخاطب این مسئله را واقعا از لابلای اتفاقات درک کند.
البته نثر روان کتاب و جذابیت ذاتی محمدباقر صدر جذابیتی نسبی به کتاب داده که آن را تا حد زیادی خواندنی می‌کند، اما در مجموع نمی‌توان به این کتاب مختصر گفت کتاب خوب و کاش این کتاب باعث نشود که راه نوشتن دوباره درباره زندگی محمدباقر صدر بسته شود.
        

8

          #نا

کتاب «نا» را در حالی آغاز کردم که هیچ ایده و شناختی در مورد شهید محمد باقر صدر و خواهرشان نداشتم و حتی نمی‌دانستم شهید صدر و امام موسی صدر دو فرد متفاوت هستند.چند سالی میشد که دلم میخواست در رابطه با شهید صدر شاید هم امام موسی صدر (نمیدانم چون در گذشته هر دو نفر آنها برای من یکی بودند) مطالعه داشته باشم اما هیچگاه آن فرصت مقتضی پیش نمی آمد تا اینکه حلقه چهارم کتابخوانی مبنا این کتاب را معرفی کرد.
روزهای اول که کتاب را شروع کردم مثل خیلی دیگر از اعضای گروه غر میزدم که نویسنده چرا کوتاه نوشته است،چرا اطلاعات بیشتری نداده است و...اما خواندن همزمان کتاب های به «رنگ صبر» که مصاحبه با همسر شهید صدر است و «شرح صدر» که خاطرات شاگرد شهید صدر است و البته «۷ روایت خصوصی»که در مورد امام موسی صدر است، باعث شد متوجه شوم که کتاب چیزی غیر از این نمی‌توانست باشد.نویسنده سعی کرده بود مطالب این دو کتاب و البته حتما کتاب های بیشتری که خودشان به عنوان منبع استفاده کرده اند را با یک خط سیر روایی که تلاش شده بود توالی زمان هم در آن رعایت شود،به خواننده ارائه دهد که موفق هم بودند.البته ایراداتی هم وارد است؛مثل نبودن هیچ توضیحی در مورد شرایط سیاسی و روز عراق که اگر بود خواننده بیشتر درگیر داستان میشد و اینکه اسامی آورده شده در کتاب نه در پاورقی نه در انتهای کتاب معرفی نشده بودند که من خودم با سرچ در گوگل اطلاعات کافی در موردشان به دست آوردم و البته تماشای مستند «آغازگر یک پایان» در چهار قسمت که به معرفی شهید صدر میپردازد خیلی کمک کننده بود.

در نهایت این کتاب توانست من را با شخصیت بی نظیر نابغه جهان اسلام و سطح بالای علمی ایشان و زهد و تقوا و مظلومیتشان آن هم در مهمترین شهر حوزوی شیعیان یعنی نجف آشنا کند و چراغی باشد برای ترغیب من به سمت مطالعه منابع بیشتر در مورد ایشان و خواهر و پسرعمویشان‌.

این کتاب را به تمام کسانی که میخواهند با اندیشه های ناب ایشان و مسیر زندگی پر از مجاهدتشان و روح لطیفشان که با بیان قسمت های از زندگی خانوادگی و نامه های سرشار از عطوفتشان نشان داده شده،آشنا شوند توصیه میکنم.کتابی که هرچند تمام زوایای پنهان را برای خواننده روشن نمیکند اما روزنه ایست به سوی نور وجودی این شهید و انگیزه ای برای جستجوی بیشتر در رابطه با ایشان.


#با_کتاب_قد_بکش 
#تنها_کتاب_نخون 
#حلقه_کتابخوانی_مبنا


🌸سایه🌸

@sayeh_sayeh کانال ایتا
        

3

          من آنقدر از محمدباقر صدر دور بودم ک وقتی در کوچه پس کوچه های قم به حسب رشته ام عنوان کتاب فلسفتنا جذبم کرد و صاد صدرش را دیدم فکر میکردم نویسنده امام موسی صدر است که برایم نام آشناتر بود...
قبل از شروع نا فکر میکردم با کتابی شبیه هفت روایت خصوصی حبیبه جعفریان طرف باشم..
اما این کتاب آخرین پنج شنبه دی ماه ۱۴۰۱ من را به شدت سیاسی کرد. اطلاعاتی به من داد که شاید برای فهمش باید چند کتاب تاریخی را مرور می‌کردم. برعکس هفت روایت خصوصی ابعاد پیچیده تری از شخصیت شهید صدر را برایم باز کرد.
 این بار که به عراق بروم همه چیز برایم رنگ و بوی دیگری دارد. امیدم به عراق بیشتر از قبل شده...اینکه روزهایی را دیده که کسی شبیه صدر در آن نفس می‌کشیده امیدم را بیشتر می‌کند...من قبل اربعین امسال درست وسط جریان مقتدی صدر در کاظمین بودم....
اتوبوس هایمان را نگه داشتند تا از خیابان های اصلی بغداد زوار ایرانی تردد نکنند که شاید داستان بشود...آن روزها اولین بار بود که درباره جریان صدر در عراق کنجکاو شدم . به سرچ متوصل شدم و چیزهایی دستگیرم شد....ان روزها خیلی جریان صدر هم ناامید شدم...و هنوز شهید صدر را نمی‌شناختم و آمنه را...گرچه از آمنه یک جمله طلایی خوانده بودم که او را از تمام زنان مسلمان ذهنم برجسته تر می‌کرد....اما امروز بعد از تمام کردن نا دلم می‌خواهد نجف باشم و به دنبال آمالی که او به دنبالش بود بگردم...
دوست دارم به صورت مقتدی صدر نگاه کنم و بگویم مگر دلیل شهادت شهید صدر چیزی جز دفاع از انقلاب ایران بود...
زیست سیاسی مردم عراق و آنچه بر آنها گذشته را بعد از این کتاب بهتر فهم و درک خواهم کرد.
تمام
۲۹دی
        

16

محمد

محمد

1403/6/21

          همین اول بگویم که کتاب بدی نیست. حتی خوب هم هست. متن روانی دارد و می‌شود تقریباً یک‌نفس آن را خواند. صحافی و کاغذ خوبی هم دارد و در کل کتاب پاکیزه و مرتبی است.
اما...
اول که کتاب را در دست گرفتم، با توجه به نام آن (که به نظرم برگرفته از نام کتاب‌های اقتصادنا و فلسفتنا است)، انتظار داشتم که با روایتی از زیست و زمانه‌ی شهید محمدباقر صدر مواجه شوم که ضمن بیان قطعاتی از داستان زندگی ایشان، من را به جهان اندیشه‌ی وی نزدیک‌تر سازد.
اما نتیجه مطابق انتظارم نبود. این کتاب به سبک رایج این روزها و کتاب‌هایی از قبیل کتاب‌های خاطرات شهدا، از دریچه‌ی چشم و ذهنی زنانه به ایشان نگریسته و به جز کمی همدلی و دلسوزی و شاید مقادیری حسرت، چیز زیادی در کاسه‌ی خواننده نمی‌گذارد و همین همدلی و دلسوزی هم آن‌قدر گیرا و تکان‌دهنده نیست که تا مدت‌ها بعد آن‌ها را به یاد بیاوریم.
به جز این، فهمِ درست همین وجه از زندگی شهید صدر هم نیازمند آشنایی با حواشی و زمینه‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی گسترده‌تری است که کتاب می‌توانست به صورت پاورقی (یا در قالب خرده‌داستان‌ها در دل داستان اصلی) آن‌ها را بگنجاند. اما چندان چنین نکرده است.
        

0