داستان جذاب و پرکششی داشت .داستان سه زن از سه نقطه ی دنیا که در آخر  به هم پیوند می خورند.
      

        خواندن جستارهای حبیبه جعفریان برای من که عاشق همشهری جوان و داستان بودم بهترین اتفاق است .اگر از خوداشفایی و کمی نوستالژی لذت می‌برید آن را از دست ندهید.
      

        سالها پیش خوندم 
هنوز فکر کنم چجوری رمان ده جلدی رو کمتر از یک ماه خوندم .
      

        ممنون از آقای باباخانی که ما را با این تجربه زیسته ی عمیقشون آشنا کردند.
      

        تعدادی روایت در باب معلولیت 
واقعا من و تحت تاثیر قرار داد با اینکه ریتم کتاب کمی تند هست ولی نویسنده سعی کرده هر  چند کوتاه مشکلات و محدودیت ها و حتی بعضا احساسات افراد دارای معلولیت را مطرح کند تا شاید تاثیری هر چند اندک  در رفتار و گفتار ما با معلولان و خانواده هایشان بگذارد. 
      

        همیشه فکر میکنم اگر زمان ائمه زندگی میکردم میتونستم حق رو تشخیص بدم یا نه؟
فکر میکردم تشخیص حق از باطل کار آسونیه ولی با خواندن این کتاب فهمیدم فقط باید از خدا بخواهیم که تشخیص درست حق و باطل رو بهمون نشان بده
      

        رمان نوجوانی که به بزرگیالان هم به شدت پیشنهاد میشه .نثر روان و توصیفات عالی به همراه پایانی غافلگیرکننده.
سالها بود رمان نوجوان نخوانده بودم واقعا لذت بردم
      

        روایت عالی و تاثیرگذاری و البته عبرت آموزی بود.
      

        با اینکه خیلی واقعی به نظر نمیاد ولی من دوستش داشتم .
      

        از اون کتابهایی هست که  اقتباس سینماییش بهتر از کتاب هست 
اگر فیلمش و ندیده بودم قطعا داستان کتاب و فراموش میکردم.
      

        وای من این کتاب و سالها پیش خوندم ولی اصلا داستانش یادم نیست فقط عکس جلدش یادمه🤔🤔🤔
      

        ۱۳ ۱۴ ساله بودم که خوندمش جزء معدود رمانهایی هست که داستانش و کامل به یاد دارم 
بعد از ۲۰ و اندی سال دلم خواست دوباره بخونمش ببینم حالا چه حس و حالی نسبت بهش دارم
      

        برای اندکی تامل و تفکر در زندگی و اعمال توصیه میشه
      

        برای اندکی تامل و تفکر در زندگی و اعمال توصیه میشه