همین الان تموم شد..باورم نمیشه که اینجوری جلد اول به پایان رسید...فکر میکردم جلد سوم بفهمم قاتل کیه و الان...خوشحالم..بیش از حد برای زوجِ عاشقِ خجالتیِ جدیدمون ذوق دارم:>>>>
یعنی امیدوارم عاشق بشننن😭
تقریبا مطمئن بودم که پیپا قراره از کسی که بهش اعتماد داره زخم بخوره..ولی خب تا اینجا بخیر گذشت..
همه چیز با عقل جور دراومد..
هیچکدوم از مظنونهای اصلی نقش مستقیم تو مرگ آندی و سال نداشتن..و فریب خوردم..
اکثر سرنخهای مهم رو یادداشت کردم و شبیه پیپ و راوی، یه تختهی قتل (از جنس کاغذ) درست کردم..
امیدوارم جلد بعدی، از آشنا ضربه نخوریم و هیجانش بیشتر و بیشتر بشه..
درکل از رمانهای جنایی دیگه که خوندم بیشتر دوسش داشتم..
عاشقش شدم؛😭
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.