گورستان کتاب های فراموش شده؛ بازی فرشته

گورستان کتاب های فراموش شده؛ بازی فرشته

گورستان کتاب های فراموش شده؛ بازی فرشته

4.4
18 نفر |
8 یادداشت
جلد 2

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

35

خواهم خواند

34

ناشر
نیماژ
شابک
9786003676275
تعداد صفحات
768
تاریخ انتشار
1399/7/20

توضیحات

        «بازیِ فرشته» که قسمت دوم از چهارگانه ی «گورستان کتاب های فراموش شده» اثر کارلوس روییث ثافون، نویسنده فوق العاده محبوب اسپانیایی و در اصل کاتالونیایی، محسوب می شود، به بارسلونِ دهه ی 1920 رفته است، در دلِ عمارتی رهاشده و قدیمی. مردی جوان از راه نوشتنِ داستان های دلهره ا?ور  و عامه پسند روزگار می گذراند. او در تنهایی به جهان کتاب ها پناه ا?ورده تا انسان ها رنج ها و گذشته ی دردناکشان را به دست فراموشی بسپارند اما ظهور ناشری ناشناس، یافتن کتابی مرموز در دل هزارتوی گورستان، سایه ی عشقی ا?تشین، سر باز کردن پیشینه ی عمارتی که در ا?ن به سر می برد و پیوند خوردن همه ی این ها به یکدیگر، نویسنده را به گرداب ماجرایی نفس گیر می کشاند تا روایتی دیگر از رازهای شهر بارسلون و اسراری ناگفته از رُمان «سایه ی باد» را بازگو کند... ثافون بار دیگر خواننده را به فضایی جادویی و گوتیک هدایت می کند تا داستانی سرشار از دسیسه، عشق و تراژدی را در هزارتویی که گاه به تاریخ، اسطوره و روان شناسی راه می برد روایت کند.علاوه بر مارکز، اکو و بورخس که در رمان «سایه ی باد» با یکدیگر تلاقی داشتند در «بازیِ فرشته» باید ضلع چهارمی به ا?ن ها افزود که همانا چارلز دیکنز است.ممکنه هیچ وقت در زندگیت عاشق نشی، ممکنه نتونی و یا حتا نخواهی بخشی یا تمام زندگی خودت رو به شخص دیگه ای ببخشی و مثل من یک روز در چهل وپنج سالگی چشم باز کنی و ببینی که دیگه جوان نیستی و اینکه هرگز نتونستی آواز دسته جمعی کوپیدها رو در حال نواختن چنگ بشنوی و به کشف بستر گل های رز سفید بر محراب الهی نائل بشی. اونجاست که تنها راه انتقام باقی مانده برای تو در دزدی کردن از زندگی همراه با عیش ونوش در خانه های بدنام و تن دادن به لذت های آنی جسمی خلاصه می شه؛ لذتی که خیلی سریع تر از تخیلات بزرگ بخار می شه و به آسمان می ره، ولی در این دنیای گنداب زده و متعفن ـ جهان ناپایدار رو به فسادی که همه چیز در اون با زیبایی آغاز می شه و با خاطرات دردناک به پایان می رسه ـ شاید این لحظاتْ نزدیک ترین چیز به توصیف همون بهشتی باشن که همیشه دربارش شنیدیم. درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

لیست‌های مرتبط به گورستان کتاب های فراموش شده؛ بازی فرشته

سایه‌ی بادگورستان کتاب های فراموش شده؛ بازی فرشتهگورستان کتاب های فراموش شده؛ زندانی آسمان

گورستان‌کتاب‌های‌فراموش‌شده

5 کتاب

بسم الله الرحمن الرحیم. مجموعه ی گورستان کتاب های فراموش شده، روایتی است از معماها، عشق های مخفیانه، کتاب هایی که فراموش می‌شوند، خیانت ها، حقیقت های زندگی و خیلی چیزهای دیگر. داستان از جایی شروع می‌شود که دنیل، پسر کوچکی که به خاطر شغل پدرش در میان کتاب ها بزرگ شده است، شروع به روایت داستانی برای ما می‌کند( زاویه ی کتاب زاویه ی دید اول شخص است). دنیل از این می‌گوید که در کودکی، پدرش او را به کتابخانه ای بسیار بزرگ برده است به نام "گورستان کتاب های فراموش شده". در این گورستان/کتابخانه، کتاب هایی وجود دارند که صاحبی ندارند. کتاب هایی که یا فراموش شده اند یا بسیار کمیابند و هر فردی که کتابی انتخاب بکند، باید سرپرستی آن کتاب را به عهده بگیرد، همچون یک کودک. دنیل در کتابخانه با کتابی به اسم سایه ی باد مواجه می‌شود و آن را برمی‌دارد، دنیل روز به روز با این کتاب ارتباط بیشتری قرار می‌کند. او متوجه می‌شود در کل دنیا تنها همین یک نسخه از کتاب سایه ی باد وجود دارد و دیگر نسخه های این کتاب و بقیه ی آثار نویسنده ی آن _ خولیَن کاراکس _ توسط فردی ناشناس سوزانده شده اند. دنیل کنجکاو می‌شود که از راز سرپوشیده ی کتاب های کاراکس سردربیاورد. اما این جست و جو هربار به بن بست می‌خورد اما دنیل جست و جو و کنجکاوی خود را متوقف نمی‌کند. حالا این دنیل است که باید برای بقای کتاب سایه ی باد تلاش و آن را از دست مرد ناشناسی که کتاب هارا می‌سوزاند حفظ کند.... این مجموعه کلا شامل چهار جلد است که در ایران به صورت پنج جلد چاپ شده و کامل ترین ترجمه ی این مجموعه، ترجمه ی نشر نیماژ با ترجمه ی علی صنعوی است. ژانر کتاب، گوتیک است. ترکیبی از ژانر های عاشقانه، معمایی، جنایی و تا حدودی هم با خواندن آن حس و حال کتاب های کلاسیک را دریافت می‌کنید. این کتاب مناسب رده ی سنی جوان و بزرگسال است، اما می‌تواند مناسب نوجوانان هم باشد در صورتی که به کتاب علاقه مند باشند. البته این کتاب خالی از مواردی که مناسب سنین پایین تر نباشد نیست. برای همین برای گروه سنی جوان مناسب تر است. این لیست جهت اطلاع شما برای ترتیب مجموعه درست سده است. امیدوارم کمک کننده باشد. ۱_سایه ی باد ۲_بازی فرشته ۳_زندانی آسمان ۴_هزارتوی ارواح_بخش اول ۵_هزارتوی ارواح_بخش دوم

6

یادداشت‌ها

10

          پس از خواندن سایه باد، بلافاصله خواندن بازی فرشته را آغاز کردم. 
سایه باد ۴۸۷صفحه‌ داشت و خواندنش۱۲روز به درازا انجامید، اما بازی فرشته با ۵۳۱صفحه در ۶ روز به پایان رسید. 
زافون در بازی فرشته من را میخکوب پای کتابش نگه داشت. 
من با یک نمره ارفاق برای سایه باد پنج ستاره کامل را درج کرده بودم، و دلیل ارفاقم: نشانه‌هایی بود که دیدم زافون در انتهای کتاب با تمام توان در حال تلاش جهت بازپس گرفتن اثرش از بورخس، اکو و گابو بود. 
آقای زافون، یادت گرامی و آن نمره‌ی ارفاق نوش جانت.
حدسم کاملا درست بود. زافون سبکش را در بازی فرشته تغییر داد، و رمانش را بر پایه‌ی یک رئالیسم جادویی تمام عیار نوشت. درسته که در انتهای کار با یک پاراگراف به بورخس ادای احترام کرد و ضدقهرمانش(کورلی) همان ابرقهرمان خانم سیمون دوبوار در شاهکارش «همه می‌میرند» بود، اما او در بازی فرشته خودش بود.  
با اذعان به این‌که سلایق مختلف است، به هیچ‌وجه درک نمی‌کنم چرا بازی فرشته به نسبت سایه باد مورد اقبال خواننده‌ها واقع نشده! دست‌کم آن‌طور که مشخصه خواننده‌ها موقع نمره دادن دست‌شان لرزیده و شاید هم دل‌شان خواسته کمی خسیس بازی درآوردند، اما من بر خلاف سایه باد، بدون ارفاق یا هرگونه لطفی، پنج ستاره برای بازی فرشته منظور می‌کنم. از ادامه دادن این مجموعه‌ خرسندم و قطعا بلافاصله به سراغ عنوان سوم مجموعه‌ خواهم رفت.
بازی فرشته دومین عنوان از مجموعه‌ی گورستان کتاب‌های فراموش شده است.
همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم یک رئالیسم جادویی تمام عیار است و نه نیم‌بند همانند آن‌چه در سایه باد خواندیم. داستان کتاب کاملا مستقل از سایه باد است، اما اگر بخواهم به دوستان خود پیشنهادی ارائه کنم: قطعا آن‌ها را به خواندن به ترتیب مجموعه دعوت خواهم نمود. 
وقایع داستان همچنان در بارسلونا به وقوع می‌پیوندد اما سال‌ها قبل از وقایع سایه باد. 
آقای سمپره(پسر) در بازی فرشته، همان آقای سمپره(پدر) در سایه باد است. جز شهر و المان‌های آن و کتاب‌خانه‌ی آقای سمپره، شخصیت‌ها کاملا متفاوت هستند و نویسنده نیز خط داستانی جدید و متفاوتی به نسبت سایه باد را جلو می‌برد.
جاودانگی، جاه‌طلبی، ایمان و تنهایی، خمیرمایه‌ی زافون برای داستانش هستند.
زافون برخلاف استادش گابو، در رئالیسم‌جادویی صاحب سبک نیست، و البته تلاشی هم برای شخصی‌سازی این سبک برای خود حداقل در این کتاب انجام نداد. آسمان، رد خون، آینه و چشم، المان‌هایی هستند که او برای سفرهای خود بین دو دنیا از آن‌ها بهره گرفت.
داوید مارتین، با اختلاف شخصیت محبوب من در داستان است.
داوید شخصیت اصلی و قهرمان زافون است، اما با دنیل تفاوت‌هایی دارد، که این تفاوت‌ها شاید با سلیقه‌ی برخی خواننده‌ها سازگار نباشد. او همانند دنیل همیشه مهربان نیست که همه به او دل ببندند و عاشقش شوند، خودسر است و تا حدودی مغرور، اما من دوستش داشتم چون شخصیتی استوار بود یا دست‌کم تلاش می‌کرد قوی باقی بماند و سقوط نکند. او من را به یاد کافکا(ابرقهرمان موراکامی در کافکا در ساحل) می‌انداخت.
بارسلونای زافون بوی غم می‌دهد و تنهایی...
هم‌چنان دلم می‌خواهد بارسلونا را ببینم، در کافه‌هایش بنشینم و به کتاب‌فروشی‌هایش سرکی بکشم، اما قطعا بارسلونا هرچه که باشد دیگر آن‌ بارسلونا نیست... شهر عیش است و شادی، شهر موسیقی‌ست و مشروب و رقص، شهری زنده که شب‌هایش زنده است، اما تفاوت قطعا وجود دارد همان‌طور که بندرلنگه‌ای که در واپسین‌ روزهایی که در ایران بودم با بندرلنگه‌ای که احمدمحمود توصیف می‌کرد یکی نبود.
حرف آخر
برای خواننده‌هایی چون من که شیفته و کشته مرده‌ی سبک رئالیسم جادویی هستند، این حرف تکراری‌ست و امیدوارم حرف‌های تکراری‌ من را ببخشند... خواننده‌ی داستان به این سبک نباید دنبال چرایی‌ها باشد. نویسنده حرف خود را می‌زند، در لا به لای حرف‌هایش کلید‌هایی برای اهل ایمان می‌گنجاند و برای همیشه کتابش را می‌بوسد و کنار می‌گذارد. این خواننده است که باید پس از اتمام کتاب با استفاده از کلیدهایی که یافته به دنبال پاسخ برای سوال‌های بی‌جوابش آن‌هم به کمک قوه‌ی تخلیلش باشد. اگر کلیدها را نیافت و یا همچنان سوال‌های بی‌جواب در ذهنش باقی ماند، ارجاعش می‌دهم به مصاحبه‌ی هاروکی موراکامی(نویسنده محبوبم)، دوباره بخوان، سه باره بخوان، چهار باره بخوان و ... .
اما اگر شخصی با این سبک بیگانه باشد، تا نویسنده از دنیایی به دنیای دیگر می‌پرد، خواننده به زمین و زمان فحش می‌دهد: یعنی چه؟ چه معنی داشت؟ این دیگه چیه؟ و ... .
پس اگر عزیزی دلش نمی‌خواهد از دنیای رئال خارج شود، پیشنهاد می‌کنم از خواندن چنین کتاب‌هایی دست بکشد و وقت خود را به بطالت نگذارند.
        

21

زینب

1403/7/16

          چند ماه پیش سایه‌ی باد رو خوندم، عاشقش شدم و با تموم‌شدنش خیلی غصه خوردم. برای همین هم تصمیم گرفتم تا مدت‌ها نرم سراغِ کتاب بعدیِ این مجموعه.
ولی خب آدم تا کی می‌تونه در برابرِ این وسوسه‌ طاقت بیاره؟🫠

«بازیِ فرشته» دومین کتاب از مجموعه‌ی گورستان کتاب‌های فراموش‌شده است.
داستانِ این کتاب درباره‌ی نویسنده‌ایه به اسمِ «داوید مارتین». پسری که تمامِ زندگیش تنها بوده ولی همیشه آرزوهای بزرگی برای خودش داشته. 

داوید هر جایی که تو زندگی احساس می‌کنه روزنه‌ی امیدی رو پیدا کرده، بدتر و سخت‌تر از قبل شکست می‌خوره. در واقع با خوندنِ این کتاب بیشتر از هر چیزی، با کابوس زندگی داوید همراه می‌شیم؛ با تمامِ احساسات تلخی که می‌شه تجربه کرد.
درست تو دورانی که داوید تو سراشیبیِ سقوط و غرق شدنه، وقتی کاملا از همه‌چیز ناامید می‌شه، پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای از یک ناشرِ مرموز بهش می‌رسه، درخواست نوشتنِ یک کتابِ عجیب…

تقریبا بخشِ پایانیِ کتاب، ارتباطش با سایه‌ی باد مشخص می‌شه که نمی‌دونم چرا انقدر با فهمیدنش هیجان زده شدم.
به نظرم دنیایِ این کتاب از کتابِ قبلی تاریک‌تر و حتی ترسناک‌تره، معماهاش هم پیچیده‌تر و هوشمندانه‌تره، ولی با این حال من سایه‌ی باد رو خیلی بیشتر دوست داشتم🫂

پی نوشت:
همون‌طور که ثافون هم تلاش می‌کنه بهمون بگه، ما تو یاد و خاطره‌ی آدم‌هایی که دوستمون دارن همیشه زنده می‌مونیم. این خیلی زیباست، هرچند غم‌انگیز هم هست.
        

28