یادداشت زینب

زینب

زینب

1403/7/16

گورستان کتاب های فراموش شده؛ بازی فرشته
        چند ماه پیش سایه‌ی باد رو خوندم، عاشقش شدم و با تموم‌شدنش خیلی غصه خوردم. برای همین هم تصمیم گرفتم تا مدت‌ها نرم سراغِ کتاب بعدیِ این مجموعه.
ولی خب آدم تا کی می‌تونه در برابرِ این وسوسه‌ طاقت بیاره؟🫠

«بازیِ فرشته» دومین کتاب از مجموعه‌ی گورستان کتاب‌های فراموش‌شده است.
داستانِ این کتاب درباره‌ی نویسنده‌ایه به اسمِ «داوید مارتین». پسری که تمامِ زندگیش تنها بوده ولی همیشه آرزوهای بزرگی برای خودش داشته. 

داوید هر جایی که تو زندگی احساس می‌کنه روزنه‌ی امیدی رو پیدا کرده، بدتر و سخت‌تر از قبل شکست می‌خوره. در واقع با خوندنِ این کتاب بیشتر از هر چیزی، با کابوس زندگی داوید همراه می‌شیم؛ با تمامِ احساسات تلخی که می‌شه تجربه کرد.
درست تو دورانی که داوید تو سراشیبیِ سقوط و غرق شدنه، وقتی کاملا از همه‌چیز ناامید می‌شه، پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای از یک ناشرِ مرموز بهش می‌رسه، درخواست نوشتنِ یک کتابِ عجیب…

تقریبا بخشِ پایانیِ کتاب، ارتباطش با سایه‌ی باد مشخص می‌شه که نمی‌دونم چرا انقدر با فهمیدنش هیجان زده شدم.
به نظرم دنیایِ این کتاب از کتابِ قبلی تاریک‌تر و حتی ترسناک‌تره، معماهاش هم پیچیده‌تر و هوشمندانه‌تره، ولی با این حال من سایه‌ی باد رو خیلی بیشتر دوست داشتم🫂

پی نوشت:
همون‌طور که ثافون هم تلاش می‌کنه بهمون بگه، ما تو یاد و خاطره‌ی آدم‌هایی که دوستمون دارن همیشه زنده می‌مونیم. این خیلی زیباست، هرچند غم‌انگیز هم هست.
      
855

28

(0/1000)

نظرات

خیلی خوب بود یادداشتت😍❤️
1

1

زینب

زینب

1403/7/16

مرسی فاطمه😍همیشه لطف‌ داری❤️ 

1