معرفی کتاب نه آدمی اثر اوسامو دازایی مترجم دونالد کین

نه آدمی

نه آدمی

اوسامو دازایی و 3 نفر دیگر
4.0
164 نفر |
42 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

33

خوانده‌ام

364

خواهم خواند

212

شابک
9786226377188
تعداد صفحات
98
تاریخ انتشار
1399/11/12

توضیحات

        دیگر نه شاد بودم نه ناشاد.این نیز بگذرد.این تنها عبارتی ست که در دوزخِ آدمیان به درستیِ آن رسیده ام.این نیز بگذرد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به نه آدمی

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به نه آدمی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به نه آدمی

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

«نه آدمی»،
          «نه آدمی»، «زوال بشری»، «نه آدم نیست»، "No longer human"، فرقی نمی کند. تمام این عناوین به کتابی اشاره دارد با عنوان ژاپنی「人間失格」(بخوانید "ningen shikkakou") که در سال 1948 میلادی در ژاپن منتشر شد. 
«اوسامو دازای» (نام ادبی نویسنده)، «تسوشیما شوجی» (نام واقعی نویسنده)، «اوبا یوزو» (نام شخصیت اصلی کتاب)، در این مورد هم فرقی نمی کند. همه این شخصیت ها به یک نفر اشاره دارند. نقش اول داستان. شخصیتی که دارای یک داستان و پایان رو به زوال است. این کتاب روایتی اعتراف گونه و خود زندگی نامه ای از اوسامو دازای است. از آنجایی که این کتاب پس از مرگ نویسنده منتشر شد می توان آن را وصیت نامه وی دانست.
این کتاب روایت فردی است که خود را انسان نمی داند. از انسان ها فرار می کند و موجودات اهریمنی را به انسان ترجیح می دهد. هیچ گاه خود واقعی اش را برای انسانی آشکار نمی کند. همیشه ذات خودش را پشت نقابی از جنس ترسِ آشکار شدن پنهان می کند. در نهایت این کتاب روایتگر پیوستن وی به جامعه ای است که از آن مدت ها فرار کرده است و نشان می دهد که این شخصیت شکننده چطور به سمت هرز شدن چنان پیش می رود که به جنون می رسد و از سمت جامعه انسان ها طرد می شود.
به شخصه من آنچنان تحت تاثیر مسائل روانشناختی و فلسفی داستان یا حتی شیوه روایت جریان سیال ذهن آن نبودم. چیزی که بیشتر از همه من را تحت تاثیر قرار داد، شخصیت پردازی نقش اول داستان بود. من بارها چنین آدمی بودم. گاها هستم و بیشتر با چنین انسان هایی زیسته ام. با انسان هایی که به سمت زوال حرکت می کنند و در آن غرق می شوند. شاید آنها از این وضعیت ناراضی باشند اما گویی نوعی از غریزه آدمی به این سمت آنها را سوق می دهد. به سمت پوچی و تباهی.
این کتاب از لحاظ فرهنگی می تواند مهم قلمداد شود. زیرا در حال حاضر با فروش ۷/۱۳ میلیون نسخه از زمان انتشار، رتبه چهارم پرفروش ترین کتاب در تاریخ ژاپن را در اختیار دارد. (منبع در انتهای یادداشت می باشد.)
از لحاظ ترجمه کتاب دارای چندین ترجمه است. یک ترجمه از زبان اصلی که توسط آقای قدرت الله ذاکری انجام شده و نشر وال منتشر کرده است. من به این ترجمه دسترسی نداشتم ولی گویا آن طور که برخی خوانندگان می گویند ترجمه دقیق و وفادار نسبت به اثر است. الباقی ترجمه ها در اصل ترجمه نسخه انگلیسی کتاب یعنی "no longer human" است. در بین این ترجمه ها هم ترجمه آقای مرتضی صانع قوی تر است و البته کمی سخت خوان تر. الباقی ترجمه ها از یک سطح کیفی خیلی معمولی بهره می برند. (من جمله همین نسخه ای که من از نشر خودمونی و ترجمه خانم مینا امیری خواندم.)
در آخر برای مقایسه قسمتی نمونه از کتاب را با ترجمه های مختلف گذاشته ام.
ترجمه آقای مرتضی صانع «نه آدمی» : 
به گمانم هیچ کس از اینکه سرش داد بزنند یا ملامت شود خوشش نیاید ولی در مورد من قضیه فرق میکرد. من در چهره برانگیخته طرف روبه رویم ددی سرکش میدیدم. درنده خوتر از هر شیر، سوسمار یا اژدها. مردم بیشتر تلاش بر پنهان ساختن آن رویشان دارند ولی خدا نکند بیرون بزند و آنگاه خشم در چشم برهم زدنی درون آدمی را برملا می‌کند. همچون گاوی بی خیال که در چمنزار میچرد و به ناگاه دمش را تازیانه وار برای کشتن خرمگسی به پهلویش میکوبد دیدنش آسان نیست. دانستن اینکه این غریزه از پیش نیازهای آدمی برای بقاست از خود ناامیدم میکرد.
ترجمه‌ خانم سپیده‌سحر ساغروانیان (الف. آذر) «دیگر انسان نیست» : 
به نظرم درست است که هیچ کس از در معرض انتقاد قرار گرفتن یا فریاد شنیدن خوشش نمی‌آید. اما من در چهره‌ی انسانی که با من با خشم برخورد می‌کرد، جانوری درنده خو را در معنای تام کلمه می‌دیدم، جانوری وحشتناک‌تر از شیر، کروکودیل و یا اژدها. انسان‌ها معمولاً تلاش می‌کنند تا این طبیعت ذاتی را پنهان کنند اما بالاخره موقعیتی پیش خواهد آمد، زمانی که خشم آنها را وادار می‌کند تا ذات انسان را در کمال ترسناکی‌اش آشکار کنند (درست مانند زمانی که گاوی به آرامی در علفزار خودش را سرگرم می‌کند تا ناگهان با دمش به خرمگسی که پهلویش نشسته است حمله کند). دیدن این اتفاق چنان هراسی در من بر‌می‌انگیخت که مو بر تنم راست می‌شد و تصور اینکه این ذات ممکن است یکی از پیش شرط هاس انسان بودن باشد، باعث یأس و نا‌امیدی‌ام شده بود.
ترجمه خانم مینا امیری «نه آدمی» :
به گمانم این‌که کسی خوش ندارد سرزنشش کنند یا سرش داد بزنند؛ واقعیت دارد، اما من در چهره‌ی انسانی که نسبت به من خشمگین می‌شود، حیوانی وحشی می‌بینم که ذات واقعی‌اش را نشان می‌دهد، انسانی خوفناک، تر از یک شیر، تمساح یا اژدها. از قرار معلوم انسان‌ها معمولاً این ذات واقعی را پنهان می کنند، اما موقعیتی پیش می آید که خشم باعث می شود که ذات انسانی‌شان را با تمام آن هیبت وحشتناکش نشان دهند (مثل گاو نری که در دشتی پر علف لم داده است و ناگهان دمش را تکان می دهد تا خرمگسی را که روی بدنش نشسته بکشد). دیدن چنین صحنه‌ای همیشه چنان ترسی به جانم انداخته است که مو به تنم سیخ ایستاده. وقتی به این فکر می کنم که این ماهیت احتمالاً از ضروریات برای بقای انسان است تا مرز ناامیدی پیش می روم.
منبع میزان فروش کتاب در ژاپن : 
https://achikochi-data.com/book_circulation_japan_ranking_japan_general/

        

56

ثنا

ثنا

1403/8/11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اون موقع که تازه وارد دانشگاه شده بودم از کسایی که لیسانسشون زبان ژاپنی بو‌د زیاد در مورد نویسنده‌های ژاپن می‌پرسیدم. اسم‌های مشترک زیاد بود اما لحن «آخ آخ دازای اوسامو» چیزی بود که باعث شد یه سالی صبر کنم تا این ترجمه مستقیم از ژاپنی رو گیر بیارم:) دازای برای من خیلی عجیبه! عموما آدمی نیستم که به زندگی شخصی نویسنده‌ها گیر بدم اما یک نویسنده با سابقه شش بار خودکشی* در طول زندگی چهل‌سالش واقعا نیاز به کمی گیر دادن داره:) «اوسامو دازای با قلم تلخش شناخته می‌شود.» داستان این کتاب یک زندگی‌نامه تلخ و نسبتا کوتاهه. داستان پسری که در تمام زندگیش نقاب به صورت داره و یه جورایی انگار زندگیش فاصله بین چاله‌‌هایی که سعی می‌کنه ازشون بیرون بیاد. دلقک غمگین، نقاش، عشق، خودکشی، اعتیاد و در نهایت زوال بشری. می‌تونم بگم عنوان این کتاب کامل‌ترین توصیف داستانه؛ زوال یک فرد. حسی که موقع خوندن این کتاب داشتم رو با «حباب شیشه» و «سفر به انتهای شب» هم تجربه کرده بودم. شاید به خاطر نزدیکی زندگی راوی و شخصیت اصلی داستان و شاید هم به خاطر تجربه‌های عمیق و گاها نزدیک «انسان‌های واقعی» با شخصیت‌های این داستان‌ها باشه. آدمی نیستم که برام میزان محبوبیت و فروش کتاب مهم باشه اما این که یک کتاب با این مضمون و این نویسنده، دومین کتاب پرفروش یک کشور باشه خیلی جالبه! راستی باید بگم که تو این کتاب دازای از رباعیات خیام هم استفاده کرده که مترجم توضیح خوبی در این مورد توی مقدمه داده. اگه عموما مقدمه رو به عنوان برگه‌های الکی که ناشر برای بیشتر شدن حجم‌ کتاب اون اول گذاشته می‌شناسید، در مورد این کتاب اینجوری عمل نکنید و بخونیدش:))) * سه خودکشی از شش خودکشی دازای شینجو یا خودکشی دو نفره عاشق و معشوق هستش. اول؛ خود کتاب، دوم؛ وضعیت زندگی در اوایل یک آبان به همراه لورکا و بانو ماریا فارانتوری، سوم؛ یک کاسه انار بی‌هدف، چهارم؛ امید بقا این روزها، پنجم؛ براتون می‌خونم، ششم؛ کیف، آخر؛ مانگایی از این کتاب. شما با سوزاندن نامه‌های عاشقانتون چه چیزی رو می‌تونید گرم کنید؟ من؟ پس فکر کردید آب این امریکانوها چجوری گرم می‌شه هر روز؟
        

17

yasislh00

yasislh00

1404/1/23

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4