معرفی کتاب زوال بشری اثر اوسامو دازایی مترجم قدرت الله ذاکری

زوال بشری

زوال بشری

اوسامو دازایی و 2 نفر دیگر
4.0
205 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

35

خوانده‌ام

457

خواهم خواند

250

ناشر
وال
شابک
9786229977286
تعداد صفحات
168
تاریخ انتشار
1401/1/2

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        دیگر نه شاد بودم نه ناشاد.این نیز بگذرد.این تنها عبارتی ست که در دوزخِ آدمیان به درستیِ آن رسیده ام.این نیز بگذرد.
      

لیست‌های مرتبط به زوال بشری

نمایش همه

پست‌های مرتبط به زوال بشری

یادداشت‌ها

joiboy

joiboy

1403/12/22

زوال بشری
          زوال بشری یه جورایی زندگی خود دازایه. این کتاب شما رو به درک عجیبی از احساسات، افکار و اعمال دازای تو زندگیش می‌رسونه. البته اینم باید بگم دقیقا از رو زندگی خودش نیست و فرق داره ولی استخون بندی داستان از زندگی و تجربه خودشه. دازای تو یه خانواده ثروتمند و اصیل ژاپنی بدنیا اومد و درگیر تاریک ترین بخش های زندگی مردم عادی و شهر نشین شد. شخصی که تا پایان زندگیش هنوز درگیری های روحی و روانی داشت و داشت با مشکلات و اتفاقاتی که براش افتاده بود دست و پنجه نرم می‌کرد. که نتیجش شد خودکشی که با معشوقه اش داشته. به نظرم بهترین شروع برای کار های دازای با همین کتابه. چون زندگی و احساسات دازای رو خیلی خوب درک می‌کنید. جوری که آثار دیگه دازای براتون واضح تر میشه که این تفکرات داره از کجا نشأت می‌گیره. 

حالا بریم از خود کتاب بگیم:
🔺من همه نظرتان رو میگم و در آخر میگم که به چه افرادی پیشنهادش میدم. چون این کتاب واقعا کتابی نیست که بشه به همه توصیه کرد. چون ممکنه نتیجه مناسبی نداشته باشه و باعث افزایش احساسات و افکار نامناسب بشه.

1️⃣:اول باید به مهم ترین نکته کتاب اشاره کنم که میشه قلم دازای. واقعا جادویی و گیراست. به شدت جذابه و با روح و روانتون بازی می‌کنه. جمله هاش مثل یه خنجر قلبتون رو می دره. احساسات و عواطف بین تک تک جملات و کلمات حس میشه و یکی از دلایلی که سخت می‌کنه پیشنهاد دادن این کتاب رو همین قلمشه. چون دازای زندگی خوبی نداشته و افسردگی، مشکلات روحی و افکار منفیش کاملا تاثیر گذاشته رو داستان هاش و قلمش، سخته پیشنهاد دادنش. تنفر، خشم، ترس و غیره نسبت به زندگی و مردم، و مسائلی که مطرح می‌کنه از تمام ایراد هایی که وارده به زندگی و مردم از دید خودش، به شدت دارک و تکون دهندس.
این قلم راحت احساساتتون رو به بازی می‌گیره و تک تک درد هاتون رو تازه می‌کنه چون به جرعت میشه گفت دازای اتفاق یا تجربه بدی نمونده که براش اتفاق نیفتاده باشه. پس هر کس با هر زندگی حتما با بخشی از این داستان ارتباط برقرار می‌کنه و همون بخش مثل ضربه پتک، منگتون می‌کنه.


2️⃣:راوی داستان و شخصیت ها واقعا زنده بودن. درسته داستان کوتاهه ولی به سرعت شخصیت ها واقعی میشن تو ذهنتون. مخصوصا شخصیت اصلی که تا آخر کتاب باهاش عصبی می‌شید، ناراحت می شید، گریه می‌کنید، داد می‌زنید و بالاخره یه جوری احساساتتون رو خالی می‌کنید.😂
لعنت به دازای با این شخصیت هایی که آورده بود تو این کتاب. خیلی عجیب بودن.

3️⃣:مفاهیم کتاب و نگاه نویسنده. اصلا اسم کتاب زوال بشریه و داستان کلش درباره ایرادات و مشکلات انسان و زندگیشه. تک تک مشکلات و ایرادات رو، دونه به دونه به چشمتون میاره و می‌گه:«خب میخوای چیکار کنی جلوی اینا؟ آیا جوابی برای هر سوالی که میخوای هست؟»
و جوابی برای خیلی از این سوال ها نمی‌ده. و یا اگر هم می‌ده جواب درستی نیست و جوابیه که از تفکرات و عقیده پوچ گرا نویسنده میاد. نمی‌گم که چرت و پرته، این کتاب اتفاقا کتاب خیلی خوبیه. فقط این کتاب، کتابیه که زندگی گنگ و مبهم یه انسان رو نشون میده پر از مشکل. پر از ایراد. پر از اتفاقات بد. پر از درد و زجر. پر از تنفر و خشم. پر از ترس و ناامیدی. انسانی که تنها راه حل درست کردن مشکلات زندگی رو خودکشی میدونه. کسی که به نتیجه میرسه ما هیچ خوبی بین مردم پیدا نمی‌کنیم. و به ناامیدانه ترین افکار ممکن دست پیدا می‌کنه. 
من وقتی کتاب رو می‌خوندم با تمام وجودم همزاد پنداری می‌کردم با شخصیت(که البته خود دازایه). واقعا تک تک درد هاش رو درک می‌کردم. ولی از طرفی ناراحت بودم که نتیجه گیری که از این همه درد و رنج می‌کنه، کاری می‌کنه تو اوج، زمانی که دیگه کاراش داره میترکونه خودکشی کنه. پیش خودم می‌گفتم دازای با این همه استعداد، قدرت، هوش، توانایی چه قدر دردناکه که خودش رو حیف کرد. اگر واقعا میتونست اون بخش زیبا زندگی رو درک و حس کنه چه قدر تغییر می‌کرد زندگیش. چه قدر خوب می‌شد همه چیز‌. هر چه قدر که دازای شناخته شدست ده ها برابر بیشتر می‌شد. ولی خب چه میشه کرد. فقط دلم براش می‌سوزه و همین الانم با درد دارم دربارش می‌نویسم. چون به شدت میفهممش و درکش می‌کنم.

🔺و خب به چه کسایی پیشنهاد می‌کنم. اصلا تو دوره ایی که ناراحت یا افسرده اید سراغش نرید. مثل یه تیغ رو رگ هاتون عمل می‌کنه. اگر سنتون کمه و تجربیات کمی دارید اصلا خوشتون نمیاد، چون کتاب داستان خاصی رو دنبال نمی‌کنه و بیشتر حول محور احساسات و افکار و اتفاقات زندگی شخص می‌گرده. کتابیه که برای درک کردنش به تجربیات خیلی زیادی نیاز داره. 
و اگر این دو مورد رو ندارید برید سراغش. شاید باز لذت نبرید. نیاز به یه کتاب ناامیدانه نداشته باشید. نیاز به یه کتاب دردناک و غمگین نداشته باشید. ولی بخونید که برعکس تمام این اشتباهات تو زندگیتون پیش برید. و از زندگی آدم مهم و تاریخی مثل دازای درس بگیرید.

🔴🟥با نظراتم موافقی؟🟥🔴

        

61

سنا

سنا

1403/10/19

          
زوال بشری نام کتابی از اوسامو‌ دازای ، نویسنده‌ی ژاپنیِ محبوب در ژاپن و مهجور در دنیا می‌باشد. داستان که توسط راوی اول شخص روایت می‌شود، حکایت سرگذشت پسری‌ست به نام یوزو که در خانواده‌ای متمول در یکی از روستاهای ژاپن متولد شده‌است.

یوزو نمونه‌ی بارزی از این دسته افراد است که علیرغم هوش زیادش در درس و هنر، از کودکی انسانی بسیار غمگین بوده و سعی می‌کرده خود واقعی‌اش را پشت چهره‌ای خندان که موجب خنده‌ی دیگران می‌شود پنهان کند. رفته رفته با تغییر اجتماع دور و برش، نقاب خندان را از چهره‌اش می‌اندازد و این بار می‌کوشد با الکل و سپس با مورفین از رنج درونش بکاهد. الکل و مورفین او را بیش از پیش از انسان‌ها دور کرده و به لبه‌ی پرتگاه نزدیکش می‌کنند؛ چنان‌که در انتها در درونش نه غروری می‌ماند نه غیرتی و نه هیچ ذوقی...تنها رنجی بی‌پایان که سقوط اطرافیانش را نیز موجب می‌شود و به عذاب‌های او، احساس گناه و عذاب وجدان را نیز می‌افزاید.
        

3

نرگس

نرگس

1402/10/9

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این شاهکار دازای که بعد از مرگش چاپ شده، تلخ، دردناک، کوتاه و از پرفروش‌ترین کتاب‌های ادبی تاریخ ژاپنه!
🌱او هم زیر بار آدم بودن کمر خم کرده بود.

داستانِ پسرِ با استعدادی (یوزو) که به شدت درون‌گراست و نمی‌تونه با اطرافیانش ارتباط برقرار کنه، حتی با خانواده‌اش! همین خصوصیت رفتاری یوزو باعث میشه سرنوشتی متفاوت و دردناک براش رقم بخوره.
درین حد که همذات‌پنداری کردن/نکردن باهاش سخته!
🌱هر آنچه هست نکبت و عذاب این اندیشه است که تنها من‌ام که با دیگران فرق دارم. گفت‌و‌گو برایم میسر نبود. از چه باید می‌گفتم؟ چطور می‌گفتم؟ نمی‌دانم.

•تو این کتاب، دازای نگاهِ انتقادی به مارکسیست و همین‌طور جامعه داره:
🌱به باور تازه ای رسیدم: جامعه همان فرد است.


دازای، استاده استفاده از واژگان بکر بوده و ترجمه‌ای (از مرتضی صانع) که من خوندم، امانت‌داری خوبی داشت😄
🌱 “گولانه” سر سپردم.



❌⚠️هشدار اسپویل:
تازه بعد از خوندن کتاب، رفتم سراغ شرح کوتاهی از دازای و زندگیش! بخاطر شباهت داستان به زندگی خودش واقعاً حالم دگرگون شد و‌ تلخی کتاب برام چندین برابر شد😫
 ۵ بار خودکشی میکنه که بالاخره بعد از منتشر شدن آخرین بخش این کتاب، برای بار ۶ام تلاش میکنه و موفق می‌شه.
حتی خودکشی یوزو رو هم شبیه خودش نوشته؛ به صورت خودکشی دونفره که تو ژاپن به «جوشی» معروفه با یک زن می‌پره و زنه میمیره ولی دازای زنده میمونه و با عذاب وجدان زندگی میکنه.. و برای بار آخر با زن دیگه‌ای می‌پره و‌ موفق میشه :(

•دیدگاهش انقدر عمیق و سیاهه که یوزو رو به عنوان بچه‌ای به تصویر میکشه که در سن کم مورد تعرض قرار میگیره، اما اون چیزی به کسی نمیگه، چرا؟ 
🌱گیریم به پدر می‌گفتم، یا مادرم، یا پلیس، یا حکومت؛ آخر سر جهان‌دیده‌ای با دلیل و‌ منطق و‌ بهانه‌های جهان‌پسندانه‌اش مرا به سکوت وامی‌داشت.
واضح است که جانبداری و‌تبعیض هست. شکوه را نزد آدمیزاد بردن مهمل است. من هم دست بر دهان گذاشتم و حس کردم چاره‌ای جز بردباری و روبند دلقک‌زدن ندارم.

پ.ن: همه‌ی یادداشتم شد بریده‌های کتاب D:
 خب زیاد دوسش داشتم :)
        

30