بابا لنگ دراز
در حال خواندن
20
خواندهام
1,098
خواهم خواند
141
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
چهارشنبه اول هرماه واقعا روز مهیب و ترسناکی بود که همه با ترس و دلهره منتظرش بودند با شجاعت تحملش می کردند و سپس بی درنگ فراموشش می کردند.در آن روز باید کف راهروها و اتاق ها تمیز و بی لکه، میز و صندلی ها خوب گردگیری و رختخواب ها مرتب می شد. ضمن اینکه نود و هفت بچه یتیم کوچولو که توی هم می لولیدند باید کاملا تر و تمیز می شدند، سرشان شانه می شد، لباس ن آهار خورده به تنشان می رفت و دکمه هاشان انداخته می شد و به همه آن ها تذکر داده می شد که با ادب باشند و هر وقت یکی از اعضای هیئت امنا با آنها صحبت کرد بگویند: (بله آقا) (خیر آقا).
بریدۀ کتابهای مرتبط به بابا لنگ دراز
نمایش همهپستهای مرتبط به بابا لنگ دراز
یادداشت ها
1400/11/24
17
1402/10/18
0
1402/1/28
21
5 روز پیش
0
1402/10/8
2
1403/7/5
0
1402/6/19
5
1402/1/16
0
1402/11/23
1
1403/3/7
کتاب صوتیش رو گوش دادم. خیلی تجربه شیرین و لذت بخشی بود و احتمالا باز هم اینجور کتاب ها رو بصورت صوتی گوش کنم. روند داستان خیلی روون و ساده و کمی اعتیاد آور بود. ولی یکسری ویژگی ها داشت که با سلیقه من جور نبود. مثلا درمورد عقاید سیاسی نظر های زیادی داده میشد که تو ذوقم میزد. نمیدونم این تجربه من بود یا بقیه هم همینطور بودن، از اواسط داستان هویت بابا لنگ دراز رو فهمیدم و کل داستان یک جذابیت جداگونه ای پیدا کرد.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
9