معرفی کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر مترجم سها بعنونی
در حال خواندن
23
خواندهام
1,318
خواهم خواند
158
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
چهارشنبه اول هرماه واقعا روز مهیب و ترسناکی بود که همه با ترس و دلهره منتظرش بودند با شجاعت تحملش می کردند و سپس بی درنگ فراموشش می کردند.در آن روز باید کف راهروها و اتاق ها تمیز و بی لکه، میز و صندلی ها خوب گردگیری و رختخواب ها مرتب می شد. ضمن اینکه نود و هفت بچه یتیم کوچولو که توی هم می لولیدند باید کاملا تر و تمیز می شدند، سرشان شانه می شد، لباس ن آهار خورده به تنشان می رفت و دکمه هاشان انداخته می شد و به همه آن ها تذکر داده می شد که با ادب باشند و هر وقت یکی از اعضای هیئت امنا با آنها صحبت کرد بگویند: (بله آقا) (خیر آقا).
بریدۀ کتابهای مرتبط به بابا لنگ دراز
نمایش همهپستهای مرتبط به بابا لنگ دراز
یادداشتها