قشنگ بود ولی خیلی هم ناراحت کننده بود .
      

        بد نبود
      

        خیلی جالب نبود .
      

        قشنگه ولی کتاب موردعلاقه ی من نیست .
      

        خیلی قشنگه 
پیشنهاد می کنم صد درصد بخوانید .
      

        خیلی قشنگه برای  کسهایی که کلاسیک خوان هستند حتما پیشنهاد می کنم .
      

        خیلی کتاب بامزه ایه و ارزش خواندن را داره .
نویسنده :دن گاتمن
      

        یمپی گرگ هفلی، که اکنون در کلاس هفتم است، فکر می کند که همه چیز را با هم دارد. او در دوره راهنمایی تسلط پیدا کرده و از شر Cheese Touch خلاص شده است. با این حال، برادر بزرگتر گرگ، رودریک، می خواهد او را کوچک کند. زمانی که مادرشان سعی می کند پسرها را وادار به پیوند کند، او فرصت عالی را به دست می آورد. رودریک ممکن است شکنجه گر اصلی گرگ باشد، اما او احساس می کند که شوخی های مداوم او همان چیزی است که برادر کوچکش به آن نیاز دارد تا او را برای ضربه های سخت زندگی آماده کند.
      

        اموال مدرسه آسیب دیده و گِرگ مظنون اصلیه. ولی نکته خیلی مسخره اینه که اون بی گناهه یا حداقل میشه گفت تقریبا بیگناهه. مسئولین دارن به حقیقت ماجرا نزدیک و نزدیک تر میشن ولی یک طوفان یهویی اتفاق میافته و خانواده هِفلی داخل خونشون گیر می افتن.
      

        داستان پسری به نام «سم گرین» است که واقعا واقعا واقعا عاشق روزهای تولد است: خوردن صبحانه در تخت خواب، کادوهای مختلف، مهمانی های لذت بخش، فوت کردن شمع ها، همه چیز! در حقیقت او آنقدر به خاطر تولد یازده سالگی اش هیجان زده است که آرزو می کند ای کاش هر روز، روز تولدش بود. به همین خاطر، در ابتدا کاملا هیجان انگیز به نظر می رسد که روز تولدش، صبح روز بعد دوباره تکرار می شود؛ و دوباره، و دوباره، و دوباره... اما مدت زیادی نمی گذرد که همه چیز، شکلی عجیب و دردسرساز به خود می گیرد. اتفاقی ناخوشایند از راه می رسد و چیزی را مورد تهدید قرار می دهد که «سم» آن را حتی از روز تولدش نیز بیشتر دوست دارد. گاهی اوقات باید مراقب باشیم چه چیزی را آرزو می کنیم.
      

        کتاب جزیره گنج داستان پسر جوانی است که به یک نقشه گنج دست پیدا می‌کند، او تصمیم می‌گیرد این گنج را پیدا کند و به زندگی سخت و فقیرانه خودش و مادرش پایان دهد. این گنج متعلق به یک دزد دریایی است و چیزی که برای یک دزد باشد دزدهای دیگر از آن خبر دارند. همین موضوع باعث می‌شود سفرش آنطور که انتظار دارد پیش نرود. او با مردی در کشتی همراه می‌شود که یک چشم و یک پا و یک طوطی دارد و همین مرد برای او ماجراهای سخت و خطرناکی می‌سازد.
      

        مایکل وی پسری چهارده‌ساله است که استعدادهایش را کشف کرده است اما اتفاق عجیبی رخ می‌دهد و او را گرفتار سختی‌ها و ماجراهای باورنکردنی می‌کند. همه فکر می‌کنند مایکل به سندروم تورت مبتلا است. یک نوع بیماری مغزی نادر که شخصِ مبتلا بی‌اختیار صداها و کارهایی انجام می‌دهد که نمی‌تواند کنترل‌شان کند. اما ماجرا این نیست. مایکل، یک پسر معمولی نیست. او یک پسر الکتریکی است که می‌تواند از دست‌هایش انرژی الکتریکی ساطع کند...
      

        عالی من که خیلی دوست داشتم .
      

        جردن بلکس کلاس هفتم است. او به طراحی بیش از هر کار دیگری علاقه دارد اما پدر و مادرش به جای فرستادنش به هنرستان، او را در یک مدرسه خصوصی معروف ثبت نام کرده‌اند. جردن بین همه دانش‌آموزان کلاس هفتمی از معدود بچه‌های رنگین‌پوست است. او هر چه بیشتر در مدرسه معروف ریوردیل می‌ماند بیشتر حس می‌کند بین دو دنیا متفاوت گیر افتاده که هیچ تعلقی به هیچ‌کدامشان ندارد. به همه این احساسات منفی، موضوع تازه‌ وارد بودن هم اضافه می‌شود. چیزی که جردن را خیلی آزار می‌دهد.
      

        خیلی ناول قشنگیه به نظر من بخوانید