طاعون (چشمه)
در حال خواندن
48
خواندهام
526
خواهم خواند
255
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
رمان طاعون، داستان شیوع یک بیماری مهلک را در اوران، شهری بزرگ در الجزایر، روایت می کند. هزاران موش در ماه آوریل، به بیماری مبتلا شده و می میرند. وقتی که ترسی نه چندان عمیق، جامعه را فرا می گیرد، روزنامه ها و جراید شروع به تأکید بر اهمیت یک اقدام فوری می کنند و درنهایت، مقامات دولتی دستور به جمع آوری و سوزاندن روزانه ی موش ها می دهند. خیلی زود پس از این اتفاق، میشل که دربان ساختمانی است که دکتر ریو در آن کار می کند، پس از ابتلا به تبی عجیب، جان خود را از دست می دهد. بعد از به وقوع پیوستن چندین مورد مشابه، یکی از همکاران دکتر ریو به نام کاستل، مطمئن می شود که این بیماری، طاعون است. او و دکتر ریو مجبور می شوند تا با انکار و بی اعتنایی مقامات دولتی و سایر پزشکان در رابطه با اقدامی سریع و سرنوشت ساز برای کنترل بیماری، به مبارزه برخیزند. فقط زمانی که دیگر کار از کار گذشته است و عملا امکان انکار شیوع یک بیماری کشنده در شهر وجود ندارد، مقامات حکومتی دست به اقدامات سخت گیرانه ی بهداشتی زده و شهر را قرنطینه می کنند. رمان طاعون، برخلاف مخالفت های آلبر کامو، یک اثر کلاسیک هستی گرایانه در نظر گرفته می شود. لحن راوی کتاب، با جملاتی ساده اما چندوجهی و داستانی تمثیلی که بیشتر مواقع، اشاره به ذهن و خودآگاهی بشر دارد، مخاطب را به یاد آثار کافکا، به خصوص رمان محاکمه، می اندازد.
پرفروش های ایران کتاب ادبیات اگزیستانسیالیسم ادبیات جهان فهرست برترین کتاب های اگزیستانسیالیسم ادبیات فرانسه 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید داستان روانشناسانه جایزه نوبل ادبیات ادبیات کلاسیک پر بازدید ترین کتاب ها برگزیده هفته کتاب ۱۴۰۰ پرفروش ترین کتاب ها فهرست برترین رمان های روانشناسانه داستان فلسفی دهه 1940 میلادی فهرست برترین آثار فلسفی گودریدز ادبیات داستانی
بریدۀ کتابهای مرتبط به طاعون (چشمه)
نمایش همهیادداشتها
1400/11/8
10
1402/4/22
0
1402/11/10
در ابتدای کتاب هم جذابیت داشت و هم دافعه جوری که هم میخواستم بخونم هم حوصلهم یکم سر میرفت، هر چی جلوتر میرفت و ما با شخصیتهای داستان آشناتر میشدیم داستان روانتر میشد. دو بخش آخر کتاب بخشهای مورد علاقه من هستن. چون اون لب مطلب رو تو اونا میگه و کیف میکنی. شخصیتای مورد علاقهم تارو، گران و دکتر ریو بودن. تارو اون شخصیت بچه مثبتی بود که دنبال پیدا کردن راه زندگی بود، گران اونی بود که هدف خاصی تو زندگی نداره ولی دلشم نمیخواد زندگیش هرتکی بگذره و ریو اون ناظر به کل بود که احساساتشو به خوبی کنترل میکرد. پن: متشکر از دوست عزیزم که خفتش کردم برام طاعون بگیره.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
29
1403/4/27
1