معرفی کتاب اول شخص مفرد اثر هاروکی موراکامی مترجم محمدحسین واقف

اول شخص مفرد

اول شخص مفرد

هاروکی موراکامی و 3 نفر دیگر
3.2
97 نفر |
26 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

10

خوانده‌ام

182

خواهم خواند

84

شابک
9786220108320
تعداد صفحات
150
تاریخ انتشار
1400/5/20

توضیحات

کتاب اول شخص مفرد، ویراستار محمدرضا فرزاد.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به اول شخص مفرد

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

لیست‌های مرتبط به اول شخص مفرد

نمایش همه

پست‌های مرتبط به اول شخص مفرد

یادداشت‌ها

          تقصیره خودم بود
قبل از این که این یادداشت و بنویسم داشتم نظرات کاربرانی که این کتاب و خوندن نگاه می کردم.
اکثرا معتقد بودند که به عنوان اولین کتاب از موراکامی انتخاب خوبی از آب در نیومده....(موافقم)
حتی وقتی چند ماه پیش با کتابدار نشر چشمه راجع به موراکامی گپ می زدم ایشونم همین موضوع رو گوشزد کرد که آقای عرفان لجباز بیا حرف من موراکامی خونده رو گوش کن،  با کافکا شروع کن یا با سال های زیارت شروع کن. 
اما منِ به ظاهر کاربلدِ سوخت نَده گفتم که نه... ✋🏻
اجازه بدین برای آشنایی با قلم و عقایدش با داستان های کوتاهش شروع کنم... اخه من خیلی حالیمه🙄
آقااااا اشتباه کردم. یه بزرگی میگفت : حرف مرد یکی نیست دوتاست... دومیش همینه که بگه اشتباه کرررررردم...😑
 اما شماهایی که میخواین بیاین سراغ این آقای ژاپنی راهِ خراب و پر از دست انداز من رو نرید برین سراغ کتابای دیگه. 
اما اما اما..... 
اینم بگم که انقدرا هم بد نبود هاااااا
 اتفاقا با فضای فکری و حال و هوای نويسنده کنار اومدم(اعترافات میمون، کارناوال) اماااا تا میومدم جذب بشم و غرق احوالات شخصیت ها بشم حالم گرفته می شد و ضدحال میخوردم خلاصه که این کتاب باید چهار یا پنجمین کتاب برای مطالعه انتخاب بشه
البته که این نظر منِ کمترین هست و هیچ اعتبار و قوامی نخواهد داشت.

حالا شما دوستانِ موراکامی خونده ی عزیز بفرمایین انتخاب بعدی چی باشه قووووول میدم اِنقُلت نیاااااارم🥺
        

3

Hani

Hani

1403/11/9

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

مجموعه داس
          مجموعه داستان‌های کوتاه شامل ۸ داستان جذاب که همگی از دید اول شخص روایت می‌شن.
از خاطرات جوانی، موسیقی، عشق به بیسبال و زنانی که در گذری از روزها همراه او بودند.
گاهی اوقات راوی ممکنه خود "موراکامی" باشه اما این که داستان یک شرح حالِ یا داستان خیالی تصمیم با خواننده‌ست.
ریتم کتاب تا حدودی کنده و خاطره‌نویسی محسوب میشه‌.
دو عنصر اساسی کتاب که در اکثر داستان‌ها دیده میشن : موسیقی و زن 
داستان مورد علاقه من از این مجموعه : میمون شیناگاوا (این داستان سورئال بر اساس یک افسانه ژاپنی نوشته شده)

برای شروع آثار موراکامی انتخاب خوبی نیست و اگر یه پیش زمینه‌ای راجب موسیقی داشته باشین ممکنه دلنشین‌تر هم باشه براتون.

امتیاز من: ⭐️⭐️⭐️⭐️
پیشنهاد من اینه حین خوندن داستان "کارناوال" موسیقی "کارناوال اثر شومان" رو گوش بدید.
.
"وقتی نمی‌شد در جهان واقع به آن احساس دست یابم، خیلی راحت می‌گذاشتم تا خاطره‌ی آن احساس درونم بیدار شود. به این ترتیب، خاطره به یکی از ارزشمندترین ابزار احساسی من تبدیل شد، حتی به ابزار بقا؛ مثل بچه گربه‌ی گرمی که درون جیب بزرگ یک کت به‌آرامی حلقه بزند و سریعاً به خواب رود."
        

24

غزل✨

غزل✨

1403/4/21

34

          هشت داستان  غیر رئال از موراکامی.
عدم علاقه‌ام به سورئال درنوشتن این یاداشت بی تاثیر نیست  با علم به این نکته مطالعه کنید.
تک گویی‌های چند راوی اول شخص مفرد که آنها را نمی‌شناسیم.  هیچ اطلاعاتی از شخصیت‌ها نداریم و فرهنگ ژاپن در هیچ یک از داستان‌ها به چشم نمی‌خورد.
خواندن اغلب آنها به اطلاعات قبلی نیاز داشت چه اطلاعات درباره‌ی پیانو و بیس‌بال چه اطلاعات درباره‌‌ی داستان‌های قبلی موراکامی.
در همه‌ی داستان ها موراکامی ما را با سوالی تنها میگذارد که ممکن است دقایقی ذهن ما را درگیر نگه دارد. شاید اگر شناخت بیشتری از شخصیت ها داشتیم این دقایق طولانی تر می‌شد اما متاسفانه نويسنده ایستاده که اجازه ندهد ما بیشتر از سهممان بفهمیم نه شخصیت ، نه موقعیت و فضا و نه حتی جواب معمایی که خودش ایجاد کرده بود را.
اینکه تمام هشت داستان به معماهای حل نشده ختم شد به خستگی من حین خواندن افزود و این کتاب چیزی نیست که بخواهم به شما پیشنهادش کنم. 
        

10

          کتاب را از دوستی امانت گرفتم و بیشتر دست‌گرمیم بود برای شناخت موراکامی. بعد از خواندن اعترافات میمون شینزاوا کتاب را بستم و راجع‌به موراکامی بیشتر خواندم تا قلقش دستم بیاید.
با دو، سه داستان اول خیلی ارتباط نمی‌گرفتم. یخم با نویسنده هنوز نشکسته بود. بعد دیدم داستان‌ها را دوست دارم، بی‌آنکه بدانم چرا! بعد از خواندن آخرین داستان، فکر کنم دلایلم این‌هاست:
_نثر موراکامی روان است؛ عبارات خیلی عامی و عادی‌اند.
_موراکامی در روزمره زندگی می‌کند. از آدم‌ها دور نیست. حداقل از مردم ژاپن دور نیست! هرچند علاقه‌اش به فرهنگ آمریکا زیاد است.
_در روزمره نویسیش، با این که اتفاقات بدیهی و پیش‌پاافتاده و گاه لنگ در هوا هستند، آدم را کسل و بی‌حوصله نمی‌کند. پرداختش به وقایع و احساسات عمیق و درخور است.
_موراکامی از نوشتن لذت می‌برد، مخاطب موراکامی هم از خواندن.
_او هر چیز را دوست دارد، تام و تمام دوست دارد! برای همین وقتی از موسیقی حرف می‌زند و یا از تیم بیسبال مورد علاقه‌اش، به تمامی می‌نویسد و لذتش را با مخاطب هم سهیم می‌شود.
_سورئال قصه‌های موراکامی از منطق پیروی می‌کند. توی داستان جاری است، به زور چپانده نشده است. برای همین وقتی از یک میمون پیر سخنگو می‌گوید، سخت است باور نکنید او این میمون را ندیده. انگار دیدن این میمون طبیعی است و شما هم باید روزی جایی میمون پیر سخنگو را دیده باشید!
_و موراکامی اخلاق‌مدار است! بیست امتیاز برای گریفیندور!
        

27

"پیرمرد گف
          "پیرمرد گفت: بهش فکر کن. چشم‌هات رو دوباره ببند و درست بهش فکر کن. دایره‌ای که مرکزهای زیادی داره، ولی محیط نداره. مغزت برای فکر کردن به چیزهای سخت آفریده شده. برای این‌که کمکت کنه به جایی برسی تا چیزی رو بفهمی که اولش نمی‌فهمیدی. نمی‌تونی تنبل و سر به هوا باشی. زمان حال زمان حیاتیه. چون تو همین لحظه است که مغز و قلبت شکل می‌گیره و متبلور می‌شه."
دایره‌ای با مرکزهای متعدد اما بدون محیط...
به نظرم این تصویری است نمادین از پیچیدگی‌های درونی و ظرافت‌های زندگی و خود انسان. انگار که دایره با مرکزهای متعدد نشان‌دهنده‌ی تنوع و کثرت تجربه‌ها و هویت‌های فردی است؛ هرکدام از این مراکز می‌تواند یک بخش از هویت و احساسات فرد باشد. اما اینکه این دایره محیط ندارد، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی بی‌پایانی یا عدم محدودیت آن باشد؛ یعنی انگار هر چقدر هم که بخواهیم جنبه‌های مختلف خود را کشف کنیم، باز هم محدوده مشخصی برای آن وجود ندارد. این همان پیچیدگی‌های درونی فرد است که هیچگاه به یک محدوده مشخص یا پایانی نمی‌رسند.
در ادامه همین بخش از کتاب به این اشاره می‌کند که تلاش برای فهم این مفاهیم به نوعی کند و کاو عمیق در زندگی است، و با این سختی‌هاست که می‌توانیم به "خامه‌ی خامه" یا جوهر اصلی زندگی برسیم. یعنی برای دست‌یابی به درک عمیق از خود، باید از سطحیات عبور کرده و وارد لایه‌های عمیق‌تر شویم. این اندیشه به ما یادآوری می‌کند که فهم زندگی و هویت، کار ساده‌ای نیست و نیاز به تأمل و تفکر عمیق دارد. 
تا اینجایی که من خواندم برداشتم از متن کتاب اینگونه بود.
شخصیت اصلی داستان به نوعی صحبت می‌کند و افکارش را بیان می‌کند که ما را وارد فضای کتاب و کششی عمیق می‌کند.
تا اینجا لذت بردم از شخصیت پردازی ها.

موراکامی در این کتاب به سبک ساده و مینیمالیستی همیشگی خود پایبند است. داستان‌ها اغلب با لحنی شخصی و صمیمی روایت می‌شوند، گویی راوی با خواننده گفت‌وگوی مستقیم دارد. استفاده از اول‌شخص مفرد به‌عنوان فرم روایی باعث می‌شود مخاطب بیشتر با احساسات، خاطرات و دنیای ذهنی شخصیت‌ها ارتباط برقرار کند.
در این کتاب هم داستان‌ها در مرز میان واقعیت و خیال حرکت می‌کنند. عناصر فراواقع‌گرایانه در کنار جزئیات روزمره، دنیایی اسرارآمیز خلق می‌کنند که از ویژگی‌های برجسته سبک موراکامی است.

این کتاب مجموعه‌ای از لحظات تأمل‌برانگیز و گاه نوستالژیک است که مخاطب را به دنیای درونی شخصیت‌ها می‌برد. اگرچه ممکن است به‌اندازه رمان‌های بلند موراکامی پرماجرا نباشد، اما ارزش آن در ظرافت روایی و توانایی نویسنده در خلق لحظات انسانی بی‌همتا نهفته است.

و در آخر کتاب «اول شخص مفرد» اثر هاروکی موراکامی برای علاقه‌مندان به داستان‌های کوتاه، مینیمالیستی و تأمل‌برانگیز مناسب است. اگر به مضامینی همچون هویت، خاطرات، عشق، تنهایی و معنای زندگی علاقه دارید یا طرفدار ادبیات ژاپن و سبک روایی شاعرانه و نمادین موراکامی هستید، این کتاب انتخاب خوبی خواهد بود. همچنین، برای کسانی که از پایان‌های باز و ارجاعات هنری و فرهنگی (مانند موسیقی و ادبیات) لذت می‌برند و به دنبال تجربه‌ای آرام و فلسفی در ادبیات هستند، مطالعه این اثر توصیه می‌شود.
        

30