معرفی کتاب Chroniques de Jérusalem اثر گی دولیل

Chroniques de Jérusalem

Chroniques de Jérusalem

4.0
175 نفر |
79 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

41

خوانده‌ام

261

خواهم خواند

133

ناشر
شابک
9782756025698
تعداد صفحات
334
تاریخ انتشار
1390/8/26

توضیحات

        Guy Delisle et sa famille s’installent pour une année à Jérusalem. Pas évident de se repérer dans cette ville aux multiples visages, animée par les passions et les conflits depuis près de 4000 ans. Audétour d’une ruelle, à la sortie d’un lieu saint, à la terrasse d’un café, le dessinateur laisse éclater des questions fondamentales et nous fait découvrir un Jérusalem comme on ne l’a jamais vu.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

پست‌های مرتبط به Chroniques de Jérusalem

یادداشت‌ها

فهیمه

فهیمه

1400/8/5

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          این کتاب روایت مصوری از تجربیات گی دولیل در طول اقامت یکساله‌ش در اورشلیم یا قدسه. گی دولیل به خاطر ماموریت پارتنرش که یکی از اعضای پزشکان بدون مرزه، راهی فلسطین میشه و در طی این مدت علاوه بر نگهداری از دو فرزندش و انجام پروژه‌های شخصی، چندین نمایشگاه و کارگاه در شهرهای مختلف فلسطین برگزار می‌کنه.
گی دولیل آدم بی‌طرفی نیست. همیشه تاریخ، وقایع و اخبار رو از اسرائیلی‌ها شنیده و نظر خوبی نسبت به مسلمان‌ها نداره. به همین خاطر از تمیزی و زیبایی تل‌آویو ذوق‌زده می‌شه، از خرابی و کثیفی قدس خوشش نمیاد، حجاب و مراسم عروسی مسلمان‌ها رو مسخره می‌کنه، انتقاد از عملکرد دولت اسرائیل از طرف روزنامه‌های خود اسرائیل براش عجیبه و خیلی موارد دیگه. اما آش انقدر شور هست که گیل دولیل هم متوجه‌ش بشه. کم کم پست‌های بازرسی و سخت‌گیری‌های بیش از حد، بستن راه‌ها، اذیت و آزار مسلمان‌ها به دست یهودی‌ها در محلات مختلف، خراب کردن خانه‌های مسلمان‌ها، اشغال تپه‌ها و به دنبالش شهرک‌سازی‌های غیرمجاز و از همه مهم‌تر شرایط اسفناک مردم غزه و بمباران‌های پشت سر هم، به چشمش میاد. گرچه دولیل سعی می‌کنه سطحی به این موارد اشاره کنه و با شوخی از کنارشون رد بشه، اما باز هم تکان‌دهنده هستن.
در کل کتاب بسیار جالب و ارزشمندیه و توصیه می‌کنم حتما بخونیدش. برای ما که همیشه فلسطین رو از نگاه جمهوری اسلامی و اسرائیل رو از نگاه آمریکا شناختیم، شنیدن روایت یک آدم غربی نه چندان بی‌طرف غنیمته؛ هم در مورد وقایع فلسطین و هم در مورد حقیقت اسرائیل.
        

19

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          اولین و شاید مهم ترین نکته ای که درباره ی این کتاب به ذهنم می رسد ، نوع نوشتار و قالب کلی آن است . برای من بعد از داستان های کودکانه ای که در بچگی می خواندم ، این اولین کتاب مصور جدی و با محتوای معناداری بود که می خوانم . تجربه ی فوق العاده جذابی بود و به حدی جذب شدم که تصمیم گرفتم سفرنامه های مصور دیگری به خصوص از همین نویسنده بخوانم . در این کتاب، بیشتر با تصاویر طرف می بودیم و کمتر نوشته می دیدیم . نوشته ها هم بیشتر دیالوگ بودند . تصویر ها خودشان محتوا را می رساندند و من نیازی به توضیحات بیشتر نمی دیدم . می توانم بگویم برقراری ارتباط را خیلی راحت تر می کرد . مثلا نسبت به سباستین که سفرنامه ی دیگری بود که خواندم ، ساده تر با این کتاب ارتباط گرفتم . کاملا می شد به شناخت نسبی و خوبی نسب به فلسطین رسید . از زاویه ی دیدی که تقریبا بیشتر قسمت های کتاب ، بی طرف نگاه می کند و فقط بیننده است . 
یکی از ویژگی های مثبت این کتاب ، شکل طراحی ها و نوع قلم نویسنده بود . به نظرم قوت قلم دولیل بالا بود و می توانست مخاطبانش را جذب کند . خود من در همان نگاه اول ، وقتی چهره ی خودش را دیدم ، بی اختیار خنده ام گرفت و برایم بامزه بود . در تمامی قسمت های کتاب دیدن چهره ی گی ، در هر حالتی خنده دار بود . تقریبا باقی شخصیت ها هم جالب کشیده بود ولی خودش واقعا جذاب و بامزه بود . دیالوگ ها و احساساتی هم که بیان می کرد ، باعث می شد خیلی راحت با کتاب ارتباط برقرار کنم و با میل صفحات را جلو بزنم . همین عامل حتی باعث شد وقتی کتاب را تمام کردم واقعا ناراحت شوم و زمانی که گی آتلیه و چمدان هایش را جمع کرد و مهمانی خداحافظی گرفتند ، واقعا ناراحت شوم که چرا کتاب تمام شده ! تمام اینها به نظرم نشان می دهد که نویسنده توانایی زیادی در جذب مخاطب و همراه کردن آن با خودش داشته است . 
لحن خوب هم در همراه سازی خواننده بی تاثیر نبوده است . لحن این کتاب در بیشتر قسمت ها طنز گونه بود . به طوری واقعا خنده دار و در احساسات خواننده تاثیر می گذاشت . مثلا جایی که گی از پشت پنجره ، یک عروسی مسلمان را می دید و فضایش و حس خودش را درباره ی آن می گفت ، خیلی جالب بود . یا مثلا وقتی یکی از داستان هایش که کمی ناجور بود را در جاهای مختلفی که دعوت می شد به نمایش می گذاشت ، کامل می شد فضا را درک کرد و به خاطر توصیف و دیالوگ های طنز ، خندید . البته نوشتار طنز در خیلی از کتاب ها هست و باز روی مخاطب تاثیری نمی گذارد ! به نظرم علت جالب بودن داستان این کتاب این بود که صرفا این دیالوگ ها نوشته نشده بود ، بلکه من احساس می کردم از اعماق وجود نویسنده و حس و حال کاملا واقعی او است . چون خودش هم مسافر بود هم نویسنده و هم تصویرگر هم بی تاثیر نبود.
نکته ی مهم دیگر ، درباره ی اطلاعات دهی و تصویرسازی ذهنی است . در این کتاب اطلاعات خیلی زیادی می شد درباره ی فلسطین ، یهودیت و اسرائیلی ها به دست آورد . مثلا اینکه یک سری افراد به عنوان یهودی های ارتدکس هستند که خیلی متعصب اند ، مردانشان فقط دعا می خوانند ، میانگین هر خانواده 7 بچه دارد و خیلی وضعشان خوب نیست . یا مثلا درباره ی واقعیت زندگی و نوع شخصیت شهرک نشین ها . و حتی درباره ی مراسمات مختلف یهود مثل مراسم روز عید فطیر . من به شخصه تنها تصویری که از کل فلسطین داشتم ، جوانانی که به سمت اسرائیلی ها سنگ پرتاب می کنند ، خاخام های وحشی و ترسناک ، مسلمانانی که به هیچ وجه نمی توانند وارد مسجدالاقصی شوند و حسرتش را می کشند ، بود . اما این کتاب به طور کلی ذهنیت اشتباهم درباره ی خیلی از مسائل مربوط به فلسطین را عوض کرد . همین که همه ی یهودی ها بد نیستند ، بسیاری از آنها حتی خواستار پایان جنگ و درگیری های بین یهودی ها و فلسطینیان هستند. 
اینکه نویسنده سعی کرده بود در میان این روایت کردن ها و به تصویر کشیدن فلسطین ، عقاید شخصی و موضع خودش را دخیل نکند هم قابل ستایش است . در اکثر قسمت های کتاب ، دولیل فقط راوی بود و خودش به ما فرصت قضاوت را می داد . نه تنها درباره ی یهودیت بلکه حتی درباره ی دین خودش ، مسیحیت هم اظهار نظر خاصی نمی کرد . مثل وقتی به مقبره ی مسیح رفتند و با رفتار عجیب مسیحی ها مواجه شد که وحشیانه رفتار می کنند و برای دیدن مقبره هم را هل می دهند ، ولی با اینکه انتظار می رفت ، چیز خاصی نگفت . البته گاهی سکوتش خیلی جالب نبود و من احساس می کردم خیلی بی احساس است . مثلا وقتی نادینه داستان برادرش که چگونه کشته شده را گفت ، گی واکنش خاصی نشان نداد و تعجب برانگیز بود !
با وجود اینکه متن زیادی در کتاب موجود نبود ، شخصیت پردازی های کتاب خوب بود . کاملا می توانستم بفهمم چه شخصیتی دارند ، هم از روی چهره هایشان ، هم توصیفات اندکی که نویسنده کرده بود . به خصوص اینکه به شخصیت های فرعی هم توجه کرده بود . مثلا یهودی های مآشعریم را با حالتی خشمگینانه و زشت کشیده بود ، برعکسش مایکل ، کشیش کلیسایی که در آن آتلیه زده بود را با چهره ای مهربان و مرتب کشیده بود . 
کتاب به صورت ماه ماه تقسیم بندی شده بود . از اوت شروع می شد تا ژوئیه ی 2011 . درون خود همان ماه ها هم به صورت تیتروار ، داستان به بخش هایی تقسیم شده بود . در قسمت هایی کمی این نبود انسجام یا رها شدن های ناگهانی، آزاردهنده می شد . مثلا یک جا یادم است گی در کافه ای نشسته بود ، مردی دیوانه با اسلحه آمد سمت مردم کافه و جملات عجیب و غریبی گفت ، در همین جا ماجرا رها شد و رفت سراغ بخش بعدی .  من به عنوان خواننده دوست داشتم بدانم آن مرد چه کسی بوده و چه اتفاقی در نهایت می افتد ؟
در نهایت می توانم بگویم یکی از بهترین کتاب هایی بود که خواندم و همچنین بهترین سفرنامه تاکنون .  کتابی است که خواندنش را به همه توصیه می کنم . به ویژه برای کسی که بخواهد با فلسطین آشنا شود و یا به سفرنامه خواندن و کتاب های سبک کمیک علاقه داشته باشد .
        

16

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          .
سفرنامه کمیک؟! عاشقشم!
از این به‌‌بعد هم نبینم کسی پشت سرِ هنر والای کمیک بد بگه!

با این مردِ نجیب و هنرمندِ خانه‌دار، گی‌ دولیل، یک سر رفتم تا کشوری که از درودیوار و خیابان و کوچه پس‌کوچه‌هایش یک تاریخ غربت و بغض فروخورده و خشم سرکوب‌شده شره می‌کند.
فلسطینِ عزیز، محبوبِ اِشغال‌شده‌مان را از دریچه‌ی نگاه یک مسیحی‌ِ غیرمعتقدِ کانادایی دیدم که با تمام تلاشش برای بی‌طرف بودن، باز هم نتوانسته بود بُهت و حیرانی‌اش از چنین ظلم عظیمی که هر روز و هر لحظه در کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین اتفاقات روزمره یک کشور جاری ست را پنهان کند.
همسر نویسنده عضو سازمان پزشکان بدون مرز فرانسه است و برای کمک به فلسطینی‌ها به غزه اعزام شده و نویسنده کتاب این یک‌سال را بخاطر کار همسرش به قدس مهاجرت کرده(چه مرد ایده‌آلی!) و تلاش می‌کند از این فرصت برای کار خودش هم بهره ببرد و حاصلش شده این کتاب.
نویسنده علاوه بر آنکه هنرمند و تصویرساز است، کنجکاوی‌ای دارد که باعث می‌شود به خیلی جاها سرک بکشد و تا آنجا که دیوارهای حائل، سیم‌ خاردارها و ایست‌های بازرسی اجازه می‌دهند، سرزمین مقدس را جستجو کرده.
خواندن این سفرنامه پر از شگفتی و درد و آرزو بود. آرزو برای اینکه روزی نه‌چندان دور با خراب شدن تمام دیوارها و نابودی تمام اندیشه‌های نژادپرست و ظالمین آدم‌کشی که حمل اسلحه در خیابان برایشان مثل حمل کیف پول عادی ست!، بتوانیم به سرزمین مقدس سفر کنیم و در هوای اعجازگونه و بی‌نظیرش نفس بکشیم...
تا اینجا عنوان بهترین و تلخ‌ترین سفرنامه لیستم را به "سرزمین مقدس" می‌دهم.


        

47

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          هوالحی

کتاب های مصور کلا کتاب های جالبی هستند. نشر اطراف با دست گذاشتن روی ظرفیت بالای این نوع کتاب ها به نظرم جای خالی اونها رو  در بازار کتاب پر کرده است.
کتاب  سرزمین مقدس نوشته و تصویرگری گی دولیل
یک کتاب مصور با زبان طنز (شوخ طبعی جالب دولیل) و بی طرف است اما می بینیم دولیل در روایت های روزانه اش بیشتر از مشهورات رسانه های اسرائیلی استفاده کرده است.خود نشر اطراف بسیاری از اسامی مکان ها رو از اسم عبری به اسم عربی آن برگردانده است.
این کتاب از معروف ترین سفرنامه های مصور هست .
داستان کتاب هم یک داستان عادی از یک زندگی غیرعادی در فلسطین است.سختی های زندگی یک فلسطینی در این کتاب خیلی خوب به تصویر کشیده شده است.

پیشنهاد می کنم در ابتدا پیوست ۱ و ۲ رو مطالعه کنید
وبعد از اون هرجای کتاب رو متوجه نشدید با یک جست و جو می توانید مطالب رو بهتر درک کنید. مطالبی هم هستند که توی جست وجو نمی تونید راجع بهش چیزی پیدا کنید.

به هر حال کتاب سرزمین مقدس مثل  خود سرزمین مقدس (فلسطین) حال غریبی داره.

        

10

سودآد

سودآد

1404/3/12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          برای ما، دلباختگان مانگا و انیمه‌های هایائو میازاکی، کمیک خواندن  می‌بردمان به دنیای خوشِ کودکی؛ به آن تصویرهای رنگی‌رنگی و شاد. پونیو توی آب، یا توتورو در آسمان.
اما این‌بار، خبری از آن شهر فرنگ نیست. دولیل دست گذاشته روی زخم عمیق قلب‌مان، روی فلسطین، پاره‌ی تن‌مان.

فلسطینی که من می‌شناختم، خانه‌هایش آوار بود. پدری با عروسکی در بغل، روی تلی از خاک نشسته بود. پسر‌بچه‌ای با پاره‌سنگی در دست، روبه‌روی تانک‌ها ایستاده بود.
فلسطینِ دولیل اما مرکز خرید داشت، پارک داشت، حتی همایش‌هایی برای عاشقان کمیک داشت. دیوار هم داشت؛ دیوارهایی که این‌بار نه صاحبخانه، که دزدها کشیده بودند.
دزد هایی که آزادی دزدیده اند.نسل یک کشور را دزدیده اند. عدالت را دزدیده اند 
حتی دولیلِ بی‌طرف هم نتوانسته بود جلوی خودش را بگیرد. با تصویرهایش، با طعنه‌هایش، خشک‌مغزی، بی عدالتی و تعصبِ یهودیان صهیونیست را به تصویر کشیده بود.

تصویرها از موقعیت‌های جغرافیایی‌ منطقه ، گاهی آدم را گیج می‌کرد. مجبور بودی بروی سراغ نقشه‌ی اصلی فلسطین؛
 نقشه را گذاشتم جلوی چشم‌هایم، هی زوم می‌کردم، خط‌کش می‌گذاشتم، مقیاس حساب می کردم.با بند انگشت اندازه می‌گرفتم؛ باز هم منطقی نبود.
هر بار از خودم می‌پرسم: یعنی آن‌همه آدم بزرگ، آن سِنوارها،هنیه‌ها و... در همین غزه‌ی کوچکِ تنهای کنار مرز،می‌جنگیده؟
چطور توانسته این‌همه مقاومت کند؟ چطور خسته نشده؟
چطور تمام نشده؟
قهرمان بودن هم ژنتیکی است؟
ژن های آدم ها میتوانند آزاده بودن را به نسل بعدی منتقل کنند؟
این سرزمین، مقدس است؛ برای پیامبرانی که در آن زاده شدند و از دنیا رفتند، مقدس است برای قهرمانانی که هنوز دارند به دنیا می‌آیند، و قرار نیست تمام شوند.
می‌خواهم به‌جای همه‌ی جملات انگیزشی، به‌جای همه‌ی کتاب‌های موفقیت‌خواندن، به‌جای Just do it‌ها، نقشه‌ی دنیا را بزنم روی دیوار اتاق. دور فلسطین خط بکشم. توی فلسطین، غزه را پررنگ کنم؛ آن‌قدر پررنگ که اولین چیزی که توی کل دنیا می‌بینم، غزه باشد.

می‌خواهم هر دفعه یادم بیفتد؛کل دنیا دارد بیدار می‌شود؛ برای قهرمان‌هایی که آن گوشه‌ی نقشه‌ی فلسطین، نخوابیده‌اند، جنگیده‌اند، زیر بار حرف زور نرفته‌اند.
تا آن روز برسد، همان روزی که برای صهیونیست‌ها «یرونه بعیدا» است، و برای ما «نراه قریبا»؛در سرزمین مادری، بی‌هیچ آدم نظامیِ تفنگ‌به‌دست، با دستی روی قلب، سرود فلسطین را بخوانم.
حالا پرچم فلسطین دارد آرام‌آرام بالا می‌رود، نسیم خنکی پرچم را به رقص درآورده؛و این، زیباترین رقصی است که دیده‌ام.



#حلقه_کتابخوانی_مبنا
        

13

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

#سفرنامه
          #سفرنامه

گی دولیل نویسنده و طراح سفرنامه‌های مصور است. او تجربیات سفرهایش به کشورهایی با فضای سیاسی خاص را در قالب سفرنامه‌های مصور ارائه کرده است. 

در کتاب سرزمین مقدس با جزییات زندگی روزمره و تجربه‌ی شخصی این نویسنده‌ در طول مدت یک سال اقامتش در سرزمین‌های اشغالی آشنا می‌شویم. 

برجسته‌ترین ویژگی این کتاب آن است که از نظرگاه یک مسیحی اروپایی به جزئیات زندگی در این سرزمین پرداخته می‌شود؛ کسی که نه اهل خاورمیانه است و نه مسلمان و نه یهودی.

بهانه‌ی این سفر مأموریت همسر دولیل است که باید به عنوان یکی از اعضای سازمان پزشکان بدون مرز در این کشور مشغول به کار شود. او در طول یک سال اقامتشان ما را با مهد کودک‌ها، مدرسه‌ها، کلیساها، مهمانی‌ها، مردم و قوانین عجیب و غریب این منطقه تا حدی آشنا می‌کند.

البته برخی از بخش‌ها نکات مبهمی دارد و طبیعی است که نباید از چنین اثری انتظار داشته باشیم تا تمامی نکات را شرح دهد و ما را با تمامی قوانین و اصطلاحات آشنا کند. 
        

20

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          سفرنامه گی دولیل، دید جالبی از وضعیت زندگی در فلسطین را که تا حدی ناشناخته و نامانوس است به من داد. حتی خود نویسنده هم گاهی تعجب و  غیر طبیعی بودن اتفاقات ساده این زندگی را با پایان بندی های روایت های کوتاهش بروز داده است.
داشتن کمی اطلاعات تاریخی و سیاسی برای فهمیدن برخی روایت‌ها کمک‌کننده است. مثل موضوع کاریکاتور پیامبر که یک دانمارکی کشیده بود و یک نفر به نویسنده کانادایی کتاب گیر داده بود که کار شما کانادایی‌ها بوده است.
وضعیت زندگی در شهر الخلیل که صهیونیست‌های متعصب و مسلمان‌ها در کنار هم هستند خیلی برایم جالب بود. خیابانی که خط وسطش این تفکیک را مشخص کرده و توری روی خیابان هم برای گرفتن اشیایی است که صهیونیست‌ها به سمت خانه‌های آن طرف پرت می‌کنند  که داخل خیابان و به رهگذران نخورد.
تور رفتن نویسنده با گروه‌های مختلف هم جذاب بود. اصلاً نمی‌دانستم در فلسطین  اینقدر تور رفتن رایج است آنهم اینکه یک مکان را یک بار با یک گروه شهرک نشین بروی و یک بار با یک گروه نظامیان کهنه‌کار اسرائیلی که الان مخالف سیاست‌های دولتند و به نوعی شاید طرفدار فلسطینی‌ها باشند.
دو به شک بودن نویسنده برای خرید از فروشگاه های اسرائیلی در شهرک همراه با مشاهده خرید کردن اعراب از همین فروشگاه هم قابل تامل بود.

        

10