دنیای سوفی

دنیای سوفی

دنیای سوفی

یوستین گوردر و 1 نفر دیگر
4.0
327 نفر |
89 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

170

خوانده‌ام

818

خواهم خواند

328

ناشر
حباب
شابک
9786006726458
تعداد صفحات
616
تاریخ انتشار
1398/11/14

یادداشت ها

          در نوع خودش کتاب فوق العاده ای بود چند وقتی است که درگیر فلسفه اسلامی هستم و خواندن این کتاب کنار کتاب فلسفی خودم فوق العاده بود.
ابتدای کتاب بسیار توضیح خوبی در مورد چیستی فلسفه و دغدغه و سوالات اصلی بشر برای روی آوردن به فلسفه چه بوده است که به نظرم این بخش از کتاب شاید برای خواندن همه انسان ها لازم باشد.
از مهمترین بخش هایی که به نظرم هر کسی مطالعات اسلامی هم می خواهد داشته باشد باید بداند.
بخش های سقراط ، افلاطون ، ارسطو ، فلوطین ، آکوییناس ، دوره رنسانس ، کانت ، دکارت ، کرکگور  می باشد اگر چه همه کتاب واقعا قابل بررسی است. البته برای شناخت این اشخاص فقط و فقط روشمند باید به آثار خود آنها رجوع کرد.
اگر کسی زیاد کتاب نمی خواند خواندن این کتاب را به او توصیه نمی کنم .
هرچه به پایان کتاب نزدیک می شدم از پنج امتیازی که در نظر داشتم به کتاب بدهم داشت کاسته می شد اما بعد از کمی دقت متوجه شدم این مشکل از نویسنده نیست در واقع داشتم به فیلسوفان سه چهار قرن اخیر امتیاز منفی می دادم.
واقعا بستر های اجتماعی برای پذیرش یک فلسفه در طول تاریخ باید مورد بررسی قرار گیرد نقش کلیسا در تغییر رویکرد فلسفی از زمان رنسانس خیلی باید جدی پیگیری شود چرا که تجربه را تجربه کردن در این موارد مساوی با نابودی است.
تاثیر فلسفه در پیدایش علوم بسیار جدی است و باید بررسی شود یک جورایی تمامی علوم با فلسفه آغاز شده اند و از این مهمتر نقش خود علوم پس از بازگشتشان به فلسفه باید مورد بررسی قرار گیرد.
در پایان سرگردانی بشر در رسیدن به پاسخ ابتدایی ترین سوالات فلسفلی خویش اضطرار بشر به وحی متقن را بیش از پیش نمایان می کرد.
قد افلح من زکاها
        

45

          من همیشه دوست داشتم داستان بنویسم، داستان فلسفی هم دوست داشتم بنویسم، و خب در یک داستان فلسفی باید خیلی مواظب بود که خشکی مسائل و استدلال‌ورزی فلسفی مخاطب را نیازارد و از ادامه دادن کتاب پشیمان نکند. این چالش را دنیای سوفی به خوبی حل می کند. کتاب، داستانیست که در آن فیلسوفی ماجرای دوهزار و پانصد سال فلسفه غرب را به طور خلاصه و بسیار ساده برای یک  نوجوان تعریف می‌کند. به نظرم شاید این کتاب برای کسی که قصد ورود به دنیای فلسفه را داشته باشد مفید باشد. روایت گوردر از تاریخ فلسفه در کنار سادگی بسیار جذاب هم هست و ارزش خواندن دارد. گوردر صرفا یک روایت خشک و ساده از نظریات فلسفی به دست نمی‌دهد، بلکه تحولات علمی و اجتماعی، نقش ادیان و اساطیر و تکامل و روانشناسی و فیزیک بر نگرش ما درباره جهان را نیز بازگو می‌کند. 

مشخصا هدف گوردر این بوده که تاریخ فلسفه را روایت کند و هدفش خلق یک داستان استثنایی نبوده. داستان سوفی و هیلده و کارهای خلاقانه پدرش همه برای گوردر ابزار هستند تا روایتش از تاریخ فلسفه  خشک نشود و تنوعی در کتاب وجود داشته باشد. در نهایت این ابزار نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند، اما باز هم به نظرم یک چیزی کم است. داستان فلسفی باید حاوی درگیری‌های فلسفی باشد، افراد فلسفه را زندگی کنند، در بحران‌هایشان به مسئله شر فکر کنند و در روابط رمانتیک‌شان از ماهیت عشق بپرسند و در تصمیمات‌شان با چالش‌های اخلاقی مواجه شوند، کاراکترها باید در طی داستان با سوالات فلسفی مواجه شوند. اما دنیای سوفی چنین داستانی نیست. صرفا یک داستان فانتزی است (و خیلی عجیب است که داستانی که می‌خواهد روایت عقلانیت بشر را بکند، اینقدر تخیلی و غیرمنطقی می‌باشد) فاقد چالش‌های فلسفی. هیلده یا سوفی هیچ کدام در طی داستان با یک پرسش فلسفی روبرو نمی‌شوند، مواجه‌شان با فلسفه صرفا از طریق روایت و سخنرانی یک‌سری بزرگتر است، روایتی که کمتر به خود داستان مربوط می‌شود. این باعث می‌شود که دنیای سوفی خود یک داستان فلسفی خوب یا اصلا یک داستان فلسفی نباشد.

در نهایت با وجود اشکال ذکر شده، دنیای سوفی هدف خود را به خوبی محقق می‌کند، و آن ارائه روایتی خوب و ساده از تاریخ فلسفه است. دنیای سوفی برای کسی که می‌خواهد اولین مواجه با فلسفه را داشته باشد شاید بهترین یا یکی از بهترین گزینه‌ها باشد.

        

11

احسان

1401/1/5

        اول در مورد ترجمه بگم که فکر می‌کنم ترجمه آقای بازیاری(نسخه هرمس) از ترجمه آقای کامشاد بهتره.

اما در مورد محتوا:
داستان بر اساس یک ایده فلسفی بنا شده و در عین حال بستریه برای بیان تاریخ فلسفه.

اما ایده فلسفی داستان بر اساس تفکیک بین سطح  واقعیتی که نویسنده در اون به سر میبره و واقعیت داستان و شخصیت های اون بنا شده، شخصیت ها با توجه به نشانه های عجیبی که میبینند از این دوگانه  مطلع می شوند و تلاش می کنند از درون واقعیت داستان فرار کنند و به سطح واقعیت نویسنده برسند که دست آخر به شکلی ناگهانی و نه چندان قابل قبول این اتفاق می افته.(یه چیزی شبیه به فیلم ماتریکس، البته فقط در این دوگانه مذکور)

مخاطب بعد از خوندن کتاب به طور طبیعی به این فکر خواهد کرد که: نکنه ما هم تو داستان یکی دیگه باشیم؟
در فلسفی بودن این سوال شکی نیست(در فلسفه با عنوان شک دکارتی و معمای مغز در خم شناخته میشه، البته دکارت سعی داشت راه حل برون رفت از این شکاکیت رو پیدا کنه و به شک میکنم پس هستم رسید) و شکی نیست که نویسنده می تونه با داستانش ذهن مخاطب رو با یک پرسش مهم فلسفی درگیر کنه. بنابراین به نظرم به عنوان یک رمان فلسفی کارش رو انجام میده.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

15

          من این کتاب رو سال 96 خریدم! و همون موقع هم شروع کردم به خوندن! و الان تموم کردم! یعنی حدود 5 سال! به خاطر این حجم از وفاداری به این کتاب به خودم حق میدم یه نظر درست و حسابی بذارم!
اون سال شروع کردم اما ادامه ندادم.گاهی چند صفحه میخوندم اما امسال احساس نیاز کردم که باید درباره تاریخچه فلسفه غرب اثری بخونم.بگذریم

اولین نکته روخود مترجم اول کتاب بیان کرده.که چی؟
به خوانندگان گرامی  به ویژه جوانان توصیه می کنم کتاب را با دقت بخوانند و عجله ایی برای اتمام سریع آن به خرج ندهند( فکر کنم این جمله در ناخودآگاهم ثبت شده بود که 5 سال یه کتاب 627 صفحه ایی رو طول دادم!)
در ادامه میگن بی شک گاهی برای درک برخی بخش ها نیاز به دوباره خوانی یا سه بار خوانی خواهد بود که...
و اما نکته دوم!
نمیدونم چرا عکس گرفتن از این کتاب تو فضای مجازی خیلی شایع هست.مثلا با کلاسه؟ خواهشا اگه فکر می کنین ای وای همه این کتاب مشهور رو خوندن(که بعید میدونم همشون خونده باشن!) ولی من نه! درباره این کتاب فراموش کنین! اگه شما رشته تون یا کارتون به فلسفه غرب نمیخوره چرا باید بخونین؟
اما اگه به دردتون میخوره بله این کتاب تاریخچه خوب و جمع جوری ارائه داده

و نکته آخر
و مهم ترین نکته!!!!!!

لطفا هر بخشی از این کتاب رو خوندین.از جناب ارسطو گرفته تا هگل و کانت و نیچه و...  فکر نکنین که عه! پس واقعیت جهان اینه پس! یا پس غلبه ایمان بر عقل درسته و ... این کتاب فقط و فقط و فقط تاریخچه نظریات مختلف فلاسفه غربه. اما اینکه این حرف درسته یا نه نیاز به اثبات داره! باید مبانیشون اثبات بشه.خیلی ها مردوده بنا بر قواعد عقلی.یکیش همین نسبی گرایی که بنای فکری عموم فلاسفه غربیه. حالا بماند.فقط این نکته رو فراموش نکنین که اینکه خیلی جذاب به نظر میرسه که ما شاید پروانه باشیم و خبر نداشته باشیم! یا الان خواب باشیم و ندونیم و از این جور افکاری که در جستجوی حقیقت در وادی فلسفه پیش میاد گولتون نزنه!
        

18