گریز دلپذیر
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
92
خواهم خواند
6
توضیحات
:هنوز ننشسته بودم؛یک پا در هوا و دستم به دستگیره ی ماشین که زنبرادرم غرغر کنان گفت : ای بابا... صدای بوقو نمی شنیدی؟ده دقیقه اس کهاینجاییم!گفتم : ««صبح بخیر.»»برادرم چشمکی زد و گفت :خوبی عزیزم؟خوبم.میخوای وسایلتو بزارم صندوق عقب؟نه، ممنون....