من عاشقش شدم، اما فکر می‌کنم
می‌تونست بهتر باشه. 🙂
شخصیت لوک ناشناخته بود. به لایه‌های پنهان
شخصیت‌ها خیلی پرداخته نشده بود.
در واقع، فکر می‌کنم لوک لیاقت پایان بهتری رو داشت. اون خیلی تنها و زخمی به نظر می‌رسید و به نظر می‌رسید که به کسی نیاز داره که ازش مراقبت کنه یا حتی ازش محافظت کنه.
خیلی جاها گیج میشدم که لوک خداست یا
شیطان، یا فقط یه خدای شرور. اون خدا بود
اما عدالت رو رعایت نمی‌کرد یا به مردمش زیاد
اهمیت نمی‌داد، و این باعث میشد که
اون صرفا به پسر خوش‌تیپ با قدرت‌های ماورایی
باشه نه یه خدا!
در مورد هنری هم چیزهای ناشناخته زیادی وجود
داشت، در مورد شخصیتش، خانواده‌ش، و طلمسش.
هنری هم مثل بقیه کارکترها، پر از ابهام بود
و لایه‌های شخصیتیش مجهول بودن.
ایده داستان واقعا جذاب و خاص بود،
اما خب می‌تونست خیلی بهتر از این باشه.
امتیاز من: ۷.۵/۱۰
        

          سفرهای ادلین رو دوست داشتم 
منتظر جلد دومم
پایانش بد بود 
        

          خیلی طولانی شد و همش وسطای خوندن حوصلت سر می‌رفت پایانشم که اونطوری تموم شد 
خیلی روند آرومی داشت و  هیجان خاصی نداشت 
        

          کتابی با ایده ای خیلی جالب ولی طولانی و کشدار و پایانی تقریبا عجیب... 
        

          یه کتاب آروم و دلنشین و دوست داشتنی
        

          واقعا پایان همونی بود که انتظار داشتم. اگه خوب تموم می شد مسخره بود.
        

          بر خلاف همیشه که قبل از خوندن کتابی دوست ندارم نظرات بقیه رو در مورد اون کتاب بخونم، این بار قبل از اینکه کتاب رو بخونم، نظرات بچه ها رو خوندم و با علم به اینکه قرار نیست با یه داستان هیجانی و تقریبا پر ماجرا رو به رو بشم، کتاب رو خوندم. 
نظر من ؟ ۴۰۰ صفحه اول رو نتونستم زمین بذارم و تو دو روز خوندم آخرای کتاب رو خیلی نتونستم صفحه به صفحه و خط به خط برم جلو و تقریبا از روی جملات پرش می‌کردم. 
برام خیلی چیزا تکراری بود و منم که مشتاق یه سکانس غافلگیر کننده...

خب بچه ها این کتاب کتاب پرطرفدار و جذابیه...ولی همون‌طور که باقی دوستان هم تو نظرات اشاره کردن، اگه حوصله تون می‌کشه زندگی و اتفاقات روزمره زندگی و احساسات ادی لارو رو بخونید این کتاب قطعا گزینه جذابیه براتون... 

یه فانتزی مِلو
        

          داستان کتاب واقعا جذبم کرد و با اینکه پی دی اف خوندم،خیلی طولانی بود، و روندش یکم کند بود اما تا اخرش خوندم و خیلی قشنگ بود
با اینکه روندش کند بود اما حوصلتون سر نمیره و اینش عجیب و جالبه
خیلی دوستش داشتم و خوندنشو پیشنهاد میکنم
        

          ادی لارو خیلی دوست داشتنی تر از اونی بود که فکر میکردم 
ایده داستان فوق العاده و البته سبک نوشتنش فوق العاده تر. بازی کردن با تاریخ ها و جابه جا کردن سال ها و روزها خیلی جالب بود و همیشه نویسنده ورقی برای رو کردن داشت تا هیجان زده ات کنه.
و لطفا به کتاب فرصت بدید تا خودشو توی قلبتون جا کنه (چون ممکنه اوایلش کسل کننده بنظر برسه)
و در نهایت باید بگم ارزش خوندن رو داره امیدوارم ازش لذت ببرید

        

          جوری که لوک ادی رو میخواد وسوسه کنه خیلی بامزستت😩 :
 - خسته نیستی؟ اگه روحتو بردارم قول میدم بعد از مرگت یه درخت خوشگل بالای قبرت بکارم
        

          از نظر من کتابی شاهکاره که توانایی بیان  عواطف رو داشته باشه  زیرا  احساسات بسیار گنگ هستند و نمیتونیم به خوبی ابرازشان کنیم و اینکه نویسنده ای بتونه عواطف کاراکتر ها رو فقط با کلمات بیان کنه بسیار ستودنیه و این کتاب تونست به صورت عالی حس و حال کاراکتر رو بیان کنه 
        

          پایانشو دوست نداشتم ولی سیر داستان سرگرم کننده و با کشش بود.
        

          تا وسطای کتاب ستاره‌هاش ۳ بود
بعد شد ۲
و دو صفحه آخرش شد ۱ 😐
ینی صفحه آخر من اینجوری بودم ک ... ها؟! 😦😕
خداوکیلی بعده ۶۰۰ صفحه؟ 😦😕
خلاصه ک اگه بعده کلی دیدن تبلیغش این ور و اون ور کنجکاو شدین برا این کتاب ... شما بخونین.. چون ب هرحال اون کنجکاوی باید برطرف بشه🤣
ولی اگه نشنیدین اسمشو یا خیلی براتون مهم نیست خوندن یا نخوندنش ... من پیشنهاد نمیکنمش
زمانتونو برا ی کتاب ۶۰۰ صفحه ایه دیگه بذارید🙄
این ب درد نمیخوره 🚶🏻‍♀️
        

          اول‌ از همه باید بگم من از کتاب‌های نویسنده‌هایی که هیچ کدوم از ایده‌هاشون برای نوشتن کتاب  شبیه به هم نیستند خوشم میاد!! به نظرم یه روانی بودن خاصی توی این موضوع هست.
        

          ترجمه واقعا خوب بود و از نشر ملیکان ممنونم هم بابت کیفیت چاپش هم بابت ترجمه خوبش که خوانشش رو خیلی راحت و لذت‌بخش ساخته بود.

خب راستش واقعا نمی‌دونم چی باید راجب کتاب بگم، شاید اینطوری بتونم نظرمو بگه که: اگه برگردم عقب به هیچ عنوان نمی‌خرمش. قیمت نسبتا زیادی  که داشت ـالبته نسبت به حجم و جنس کتاب خوب بودـ برام مهم نبود، فقط می‌خواستم یکم قوی‌تر باشه، یا یه درسی تلنگری حتی حس "عشق"ی واقعی و زیبارو دریافت کنم.

انقدر نویسنده ادی (کارکتراصلی) رو کثیف کرده بود، که وقتی به عشق واقعی دست پیدا کرد اصلا اون عشق انگار برای خواننده اون حس "واقعی" رو ـ نه که توقع واقعی بودن عشق رو داشته باشم چون کتا ماهیتش فانتزی ـ تخیلی بود ـ بازم نداشت و خیلی احساس فیک بودن داشت، از بس که ادی الکی عاشق می‌شد، عاشقانه‌های یه شبه‌ی اذیت‌کننده و عاشقانه‌های مضحکی که آدم باورش نمی‌شد.
 آخر کتاب نوشته این کتاب ارزش عشق رو نشون میده، اما به نظرم این چیزی که خانم شوآف به تصویر کشید هر آشغالی بود جز عشق. شاید عشق هنری یکم، فقط یکم واقعی‌تر بود اما عشق ادی طنز بود.

انقدر نویسنده چرت و زننده خدارو می‌برد زیر سوال که آدم خنده‌ش می‌گرفت، و این حقارت ذهن نویسنده رو نشون می‌داد که کارکتر اصلی رو یه آتئیست بسازه. انقدر دلایل‌و اتفاقاتی که دال بر این موضوع می‌آورد بچه‌گونه بود که آدم می‌موند چی بگه. همین یه دلیل کافیه که نیم ستاره هم بهش ندم. 
درسته، خوب بود که به مذهبیت خشک و افراطی پدرمادر ادی اشاره کنه و این موضوع که این فقط باعث زدگی میشه، اما نه که ماهیت خود خدا رو زیر سوال ببره! کاش این کار تعفن‌برانگیزو چرت رو نکرده بود.

من هر کتابی می‌خونم بهم درس‌هایی میده، هر نوع ژانری باشه. اما این کتاب؟ شاید تنها درسی که بهم داد زندگی هنری بود که یه چندتا پیامد داشت، اما بقیه‌ش مسخره بود و هیچی بهم یاد نداد، یا حتی تلنگری کوچک نبود.

اما اگه عادلانه به قضیه نگاه کنیم نمی‌تونم نیم ستاره بهش بدم چون یه سری استانداردها واقعا خوب ایفا شده بودن: شخصیت‌پردازی‌ها ـ چه ظاهری چه شخصیتی ـ، فضاسازی‌های دقیق و خوب، و سیر داستانی که توی دوره‌های زمانی مختلفی اتفاق می‌افتاد و حس جالبی به کتاب بخشیده بود و همچنین، آخر تقریبا غیرقابل حدس کتاب، و بیان دقیق و روشن احساسات با استفاده از قلم قوی نویسنده، همه و همه خوب بودن. شاید برای اینا یه ستاره و نیم باید داد، یا حتی بیشتر اما بیشتر از این واقعا نمیشه ارفاق کرد نسبت به ضعف‌هاش، خصوصا دومی غیرقابل قبوله.

در کل؛ زیاد پیشنهادش نمی‌کنم، وقت تلف کردنه. کتاب‌های تخیلی زیباتر و قوی‌تر از این هم هستن. نه که پشیمون باشم از خوندنش، اما خوشحال و راضی هم نیستم و اگه برگردم عقب نمی‌خرمش.

در آخر هم برات متاسفم خانم ویکتوریا شوآب، برام مهم نیست چقدر خط داستانی قوی بود یا چیزای دیگه، اما همون نقاط ضعف خصوصا اون دوتایی که قید کردم، کافیه تا بگم واقعا برات متاسفم، واقعا متاسفم.
        

          من دوستش داشتم. با شخصیت هاش ارتباط برقرار کردم. باهاشون خندیدم و گریه کردم. روند داستان برام جذاب بود و سریع تمومش کردم. اما می‌تونست بهترم باشه. 
پایانشم به نظرم همون‌جوری شد که باید می‌شد.
        

          5 Stars is not even enough to rate this!
Such an incredible journey it was..

و تمام شد
تمامه تمام
و مثل هنری
من می مونم و دلتنگی هام
و یک نام
فقط یک نام که یادمه و فراموش نمیکنم
ادی لارو
***
یه زمانی توی ریویوها و کامنت های این کتاب خونده بودم که می گفتن "این کتاب رو حتما همه باید بخونن"
واقعا همینطوره
واقعا همینطوره
و امیدوارم این اتفاق برای همه بیوفته
***
چقدر خوشحالم که چاپ اول این کتاب از نشر میلکان رو گرفتم
هارد کاوره و واقعا خارق العاده و جادوییه
عجب خرید خوبی بود
720 صفحه عالی
ترجمه عالی
کیفیت کاغذ عالی
سبک
داستان رو که نگم
سفری در طی تاریخ
کتاب دزد
همینگوی
و و و ...
گاهی هم یاد داستان ده قرن عاشقی میوفتم
اونجایی که گفت
"من دنبالت اومدم، من پیدات کردم.."
واقعا این کتاب رو همه جوره خوب خریدم و خوب خوندم
همه جملاتی که دوس داشتم رو در انگاشته خودم نگه میدارم
***
به قول فیلم گمشده در ترجمه
اکنون باید بروم سراغ کتاب بعدی
ولی این آنچه بین ما بوده را هرگز از بین نخواهد برد..
✌
        

          دوستان این کتاب جلد دو نداره؟ 😐
چون واقعا دارم بخاطر پایانش فشار میخورم. اگه پایانش اونطوری نبود صدرصد پنج تا ستاره رو کامل میگرفت. گرچه ناحقی در حق نویسنده نباشه، ایده جذابی بود و پایانش هم حیرت زده‌م کرد ولی کاش اونطوری تموم نمیشد یا حداقل یکم بیشتر درمورد پایان کتاب توضیح می‌داد. 
خلاصه، عقلم میگم پایانش متناسب بود و قلبم فشار میخوره. 
این کتاب رو تو یک روز تموم کردم و با شخصیتاش زندگی کردم، ادی، هنری، لوک، استل و حتی بئا و رابی. و باید بگم تنها کتابیه ک نتونستم انتخاب کنم دوست دارم ادی با کی بمونه😭🤣✅.  
روند کندش هم لازم بود تا بیشتر ما رو تو ژرف داستان ببره، به این کناب زمان بدید تا تو قلبتون جا پیدا کنه. و تهش فشار بخورید😔🤣
بهرحال بخونید، ارزش خوندن داره، فانتزیه متفاوتی بود:) 
        

          اولش خیلی جذاب نبود اما از وسط های کتاب جذاب شد و پایان غافلگیر کننده ای داشت
        

          نجاس که شاعر میفرماید:چشام باریدنننن تورو تا دیدم رو به هنری
و رو به لوک :چشام باز ریدن تورو...
چرا اینطوری تمام شددددد