سفر به گرای ۲۷۰ درجه

سفر به گرای  ۲۷۰ درجه

سفر به گرای ۲۷۰ درجه

3.8
197 نفر |
74 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

26

خوانده‌ام

394

خواهم خواند

81

شابک
9781444719444
تعداد صفحات
224
تاریخ انتشار
_

توضیحات

        "سفر به گرای 270 درجه" کتابی است به قلم "احمد دهقان" که با نگاهی جدید و متفاوت به جنگ، توانسته توجه مخاطبین را به خود جلب کند. این اثر که تا کنون به چندین زبان زنده ی دنیا بازگردانی شده، یکی از مهم ترین آثار ادبیات پایداری کشور است که توانسته جوایز بسیاری را نیز در میان کتاب های حوزه ی دفاع مقدس و ادب مقاومت از آن خود کند.
جنگ و مقاومت مساله ای است که اکثر مردم دنیا چه به طور مستقیم و چه با تبعات آن دست و پنجه نرم کرده اند. بنابراین نمود جنگ و پایداری در دنیای ادبیات نیز امری طبیعی است. جلوه ی جنگ در ادبیات می تواند هم به شکل بازنمایی واقعیات و تبعات و تلفات آن و در واقع پرداختن به جنبه ی مخرب آن باشد و هم به شکل زیبایی و شکوهی که از مقاومت در راه آرمان ها پدیدار می شود. این مساله بعد از جنگ هشت ساله ی ایران و عراق، جایگاه ویژه ای در ادبیات فارسی پیدا نمود و "سفر به گرای 270 درجه" از "احمد دهقان" یکی از درخشان ترین جلوه های ادب مقاومت در تاریخ ادبیات ایران است. روایتگر قصه خود نویسنده است و این روایت را با چاشنی طنز و سرخوشی همراه می کند. ناصر که برای مرخصی تحصیلی برگشته، بعد از شرکت در امتحانات با بچه محلش، علی به جبهه ی جنگ برمی گردد. اتفاقات زیادی در جبهه رخ می دهد که گاه شیرین و طنازانه است و گاه واقعیت موحش و دهشتناک جنگ را به تصویر می کشد. اما در پس تمام اتفاقات تلخ و شیرینی که رخ می دهد، "احمد دهقان" تا انتها منادی امید به زندگی و جنگیدن برای آن باقی می ماند.
      

لیست‌های مرتبط به سفر به گرای ۲۷۰ درجه

پست‌های مرتبط به سفر به گرای ۲۷۰ درجه

یادداشت‌ها

          برای ما آدم های جنگ ندیده و نرفته:

جنگ برایم پدیده عجیب هشت ساله ایست که هنوز خیلی درباره آن نمی‌دانم.
سوالهای ثابتی توی ذهنم دارم؛  
اتمسفر آن روزهای ایران چه بود؟ 
 جنگ برای ملت تازه انقلاب کرده هیولایی از کشت و کشتار بود یا فرشته ای مقدس که از دامنش آدم های عجیبی مثل همت و باکری و دوران پرواز کردند؟

با همین سوال ها سراغ کتاب رفتم. 
سفر به گرای ۲۷۰ درجه روایت ناصر در بطن جنگ است. روایتی داستان گونه از حضور پسر نوجوانی که جنگ  را نه آن هیولای دوسر می‌داند نه آن فرشته سفید.

با اینکه کتاب روایت مستقیم و مستند از متن جنگ نیست اما تابو شکنی خوبی به نسبت باقی کتاب های راوی جنگ از حس و حال جبهه  داشت.
نگاهی واقعی به کشته شدن آدم ها و بوی باروت و خون و ترکش...

از کتاب ممنونم  به خاطر زاویه دید جدیدی که از جنگ و روایت داستانی جنگ به من بخشید. اما بی‌پرده بگویم سیر داستان را دوست نداشتم. شاید دلیلش همان تابو شکنی ذهنی ای بود که شخصیت ناصر برعکس تمام رزمنده های توی سرم داشت. ادمی که اخر داستان برای استعلاج و استراحت به خودش فرصتی می‌دهد و از جنگ برمیگردد و بر خلاف انتظارم کتاب ختم به شهادتش نمی‌شود.

هنوز راه زیادی برای شناخت جنگ دارم و اینکه بفهمم باید آن را جنگ نامید یا دفاع مقدس.
اما یک مرز  را همیشه حفظ خواهم کرد

هر نوع زاویه نگاهی که باعث شود شعارِ: جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل عالم

تبدیل شود به 
شعارِ: جنگ جنگ تا پیروزی


زاویه دید پسند دل من نیست....چون نگاه درست به جنگ تا جایی که فهمیدم به این صورت مضموم نیست.



پایان کتاب
۱۹
۱۲
۰۲
#حلقه_کتاب
‌‌‌┄┅─═◈═─┅┄⁣𑁍┄┅─═◈═─
▣⃢🪴 @Anne57
        

7

          کتاب خوش خوانی بود.
حس اینکه راوی سعی کرده بی کم و کاست فقط واقعیت رو روایت کنه، کاملا به آدم منتقل میشد.
با تمام کتب دفاع مقدس و شهدایی که خونده بودم فرق داشت. فرقش چی بود؟ عدم بزرگنمایی  و برجسته سازی شجاعت ها و پر و بال دادن زیاد به عواطف.
نویسنده حتی جاهایی هم که فضا عاطفی بود، پیاز داغش رو زیاد نکرده بود و عادی ازش عبورکرده بود.
بیشترین جایی که تو کتاب تعجب کردم سر شهادت دوستای صمیمی ناصر بود، که براساس قول و قرارشون گریه نکرد هیچ، خیلی راحت از کنار جنازه دوستش بلند شد و دل کند.

نکته تازه ای که باهاش انقدر بی پرده تو  این کتاب در سبک دفاع مقدس، رو به رو شدم ، ترس موجود‌ در دل رزمنده ها بود.
تو تمام کتابایی که ماقبل این خونده بودم یا هیچ اشاره ای به این رعب و وحشت نشده بود یا اگه شده بود آبکی و گذرا بود و یه جوری با مذمت. ولی تو این کتاب نه، خیلی عادی ، ازش حرف میزد چیزی که برای همه وجود داشت از بچه نوجوانی که اومده بود تا فرمانده هیکل گنده شون.
 همچنین جون دوستی ، حفظ جون، و غرغر بسیجیا. برام جالب بود درکل.

از کف جبهه حرف میزد دیگه، از بچه ۱۲ ۱۳ ساله ای عاشق جبهه بود ولی خیلی هم میترسید ، از شوخی هاشون، دوستی هاشون، خواب شون و هرچی که در طول زندگی روزمره پیش میاد. بدون سانسور. و من این رو میپسندیدم. اینکه جبهه رو یه فضای فرازمینی و خیلی رویایی و معنوی غلوآمیز و دور از تصور ،به تصویر نمیکشید. همه چی داشت به جای خودش. دوستی و معنویت و نماز داشت، اما خستگی و غر و فحش هم داشت.
واقعا جایی که برام دردناک بود اونجایی بود که تو جبهه اوضاع وحشتناک نه دهشتناک بود، بزن بزن، خستگی بی خوابی ، کمبود مهمات ، شهید پشت شهید مجروح پشت مجروح، جون کندن به معنای واقعی کلمه و از این طرف تو شهر مردم راست راست راه میرفتن در کمال آرامش خرید شونو میکردن و به یه از جبهه برگشته چپ چپ نگاه میکردن ، به چشم یک غریبه‌ی نا آشنا. واقعا دردناک بود؛ تصور اینکه بری برای خاک کشور و جون مردمت، جون بکنی بعد با این واکنش ها مواجه شی. خیلی دردناک تر از زخم ها و جراحت های سنگین روحی و جسمی جبهه، خیلی.

قلم نویسنده خالی از بار ادبی و ادبیات نبود و این نکته واقعا نکته مثبتیه.
خلاصه خوندش خالی از لطف نیست.
        

2

ملیکا

ملیکا

1403/9/20

          این کتاب راجع‌به "جنگ" بود نه "دفاع‌مقدس". به قول یکی از دوستان ما اگر چندصفحه از کتاب رو حذف کنیم دیگه خیلی مشخص نیست که راجع‌به کدوم جنگ نوشته شده و  می‌تونیم به خیلی از جنگ‌های دیگه هم نسبتش بدیم. ویژگی‌های خاص جنگ ما رو خیلی روایت نکرد و داستانی بود پر از جزئیات و تشبیهات و توصیفات از "جنگ".
البته احتمالا نویسنده دقیقا قصدش همین بوده: روایت جنگ تقریبا بدون احساسات و معنویات و ایثار و نمازشب‌ها و... در عوض روایت همه‌چیز، له‌شدن و جراحت و بمباران پی‌درپی وحشت‌ناک که اجازه نفس‌کشیدن بهت نمی‌ده و نشون‌دادن ترس در رزمنده‌ها.
در این کتاب دیگه بعد از شهادت دوستان شخصیت اصلی خبری از تحول و خواب‌دیدن و تشنه شهادت‌شدن و اینا نیست. ناصر وقتی مجروح می‌شه برمی‌گرده عقب برخلاف خیلی از روایت‌های جنگ که مثلا فلان شخص بعد از جراحت هم نرفت عقب و با همون حال موند. پایان داستانِ ناصر هم توی خونه‌ست نه جبهه. به‌هرحال، در جنگ همه‌جور آدمی حضور داشتن.
شخصیت رسول جالب و توجه‌برانگیز بود و لکنت میرزا. 
دوست‌داشتم که نقطه‌ اوج‌های بیشتری داشت. عملیات تیم ویژه و فرماندهی ناصر جذاب بود ولی تقریبا نقطه اوجش فقط همون بود و جای دیگه‌ای برای من جذابیت خاصی نداشت. یک‌نواخت بودن باعث شد که مطالعه کتاب بیشتر طول بکشه و نتونم یک‌نفس چندفصل بخونم.
        

2

          احمد دهقان در سفر به گرای ۲۷۰ درجه داستان پسری دبیرستانی به نام ناصر را روایت می کند که پس از تجربه‌ی دوره‌ای حضور در جبهه، در تلاش حضور مجدد با مخالفت پدرش روبرو می‌شود، پس از فراز و نشیبی نه چندان سخت اما از نظر تعداد سطور کتاب طولانی، موفق به حضور در جبهه‌های جنگ تحمیلی و پیوستن به گروهی از دوستانش که قبلا هم با آنها همراه بوده می‌شود و راهی عملیات کربلای ۵ می‌شود.
روایت پس از آن روایت حضور ناصر در جبهه و عملیات ها و رفاقت ها و اشک و لبخندهاست.
داستان از زبان ناصر روایت می شود، بخش اول کتاب، تا قبل از حضور ناصر در جبهه برای من کمی حوصله سربر و کشدار بود. اما پس از آن روایت ریتم منطقی و متناسب با شرایط پیدا می‌کند. داستان بسیار واقعی و بدون روتوش است. تلخی ها را با همان شدتی نشان می‌دهد که بوده‌اند. شاید این همان نکته متمایز کننده این کتاب است. 
زبان کتاب عموما روان است، اما گاهی شاعرانه می‌شود و گاه کلماتی یا عباراتی خارج از عرف یک پسر نوجوان در آن دوران است که کمی در ذوق می‌زند.
در بخش اول کتاب سوالاتی پیرامون اهمیت حضور ناصر در جبهه شکل می‌گیرد که به نظر من، تا انتهای کتاب هم پاسخ منطقی به آن داده نشد. هرچند که عده‌ای از همراهان حلقه کتاب مبنا که این کتاب را با آن ها هم خوانی می‌کردم نظراتی داشتند و برایشان منطقی بود، اما من را قانع نکرد و این را از بزرگترین ضعف‌های منطقی پیرنگ کتاب می‌دانم. 
در بخش حضور ناصر در جبهه جزئیات فراوانی از زندگی قبل از عملیات و چگونگی عملیات‌ها محاصره ها و ... ذکر شده که برای نسل ناآشنا به جنگ بسیار قابل توجه است. 
کتاب در مجموع کتابی خواندنی و دور از کلیشه‌های غالب آثار دفاع مقدس است و اگر اندکی در بخش‌های ابتدای صبوری کنید به قسمت‌های تلخ اما خواندنی کتاب هم خواهید رسید.
این کتاب که به زبان انگلیسی نیز ترجمه شده، نخستین بار در سال ۱۳۷۵ توسط نشر صریر و چاپ‌های اخیر آن توسط نشر نیستان انجام شده است.
        

3