مدار صفر درجه

مدار صفر درجه

مدار صفر درجه

4.1
15 نفر |
7 یادداشت
جلد 1

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

27

خواهم خواند

40

ناشر
معین
شابک
9789645643148
تعداد صفحات
628
تاریخ انتشار
1399/11/7

توضیحات

        این رمان ترجمه ایست از چاپ اول والانسان الحی، نوشته: ممدوح بن عاطل ابونزال- چاپ بغداد 1984
      

لیست‌های مرتبط به مدار صفر درجه

نمایش همه

یادداشت‌ها

          در زبردستی جناب احمد محمود که حرفی نیست.نثر درخشان و تصویرسازی عالی ،این حس را به آدم می دهد که نه یک کتاب پر صفحه،بلکه یک سریال هزار قسمتی را دیده است.سریالی با یک عالمه شخصیت ریز و درشت که هر کدامشان جهان خودش را دارد و باید حداقل یک داستان کوتاه نوشته باشی تا بدانی خلق این همه شخصیت و جهان چه کار با شکوهی است.
اما دروغ چرا.از خواندن این همه داستان لذتی نبردم.جهانی که خلق شده بود اگر چه خیلی واقعی بود،اما جذاب نبود،با شکوه نبود، از بودن در این محله و زندگی با این آدم ها که هیچ کدامشان  گوهر جذابی برای روایت نداشتند لذتی نبردم.کتاب روایت گر درخشانترین برگه تاریخ معاصر کشور است،اما از آن همه درخشش هیچ اثری در داستان نیست و همین امر،آن هیجان لازم را هنگام اتمام خوانش، به آدم نمی دهد.حتی اگر بخواهیم بگویم احمد محمود موافق این انقلاب نبوده و خواسته یک اثر منتقدانه بنویسد،دوز انتقادش هم آنقدر بالا نیست که بگویی به به چه تصویر جدید و دل انگیزی از آن روزها به من داد. کتاب پر است از اتفاقات روزمره که اگر حرف می شد،چیزی از اصل ماجرا کم نمی شد.
        

6

          احمد محمود در رمانی عظیم و ۱۸۰۰ صفحه‌ای شرایط سیاسی-اجتماعی ایران در سال‌های پیش از انقلاب تا پیروزی انقلاب رو شرح میده. از نظر اهمیت و حجم کتاب قابل مقایسه با رمان‌هایی مثل خانواده‌ی تیبو است. شخصیت محوری و اصلی کتاب پسری به اسم بارانه که پدرش رو در مبارزات سیاسی و اخیرا برادر محبوبش رو در حادثه‌ای از دست داده. شخصیت‌های کتاب افراد مرتبط با باران هستند. افراد خانواده‌ش، برادر بزرگتر ناخلفش برزو، مادرش خاور، مادر بزرگش بی‌بی سلطنت، خواهر و شوهر خواهرش بلقیس و نوذر اسفندیاری، عمو فیروز و پسرهاش شهروز و شهباز، دختری که دوستش داره مائده و خانواده‌ش. در کنار اینها فردی که باران پیشش میره سر کار، اوستا یارولی و همسایه‌های مغازه شخصیت‌های دیگه‌ی کتاب هستند. به نسبت رمان‌های مشابه احمد محمود سعی کرده بی‌طرف باشه اما گاها این سعی به نتیجه منجر نشده، مخصوصاً هرچقدر به انتهای کتاب و انقلاب نزدیک میشیم مبالغه در شرح بعضی اتفاقات و رفتارها (مثل رفتار نظامی‌ها) کم گویی از بعضی رفتارها و اتفاقات دیگه بیشتر به چشم میاد (البته مقداری از این احتمالأ برای فرار از سانسور بوده). کتاب روایت محور نیست و سنگ بنای داستان بر دیالوگ‌های بین شخصیت‌های کتاب بنا شده. کتاب کاملاً روان و شیرین نوشته شده و شما رو با خودش همراه می‌کنه مخصوصاً شخصیت نوذر اسفندیاری. به نظرم اتفاقات احساسی و عشقی کتاب خیلی کمه به نسبت اجتماعی بودن کتاب. در کتاب یک شخصیت فرعی به نام مهراب وجود داره که به نظر میاد اعتراضات احمد محمود به شرایط و اتفاقات از زبان اون بیان میشه، اگر این شخصیت نبود، وضع کتاب در جهت‌گیری خراب بود.ه

        

7